eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
27.1هزار عکس
16.2هزار ویدیو
153 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
🔇 مطمئن باشید صدای بلندتر و خشن تر،کمتر و خفیف تر به گوش همسرتون خواهد رسید! ♥️ از محبت، خارها گل میشود... @zendegiasheghaneh💞
قســــ⑩ــــمت ⇦ محبت و احترام نسبت به همسر ♡ یکی از رموز موفقیت در زندگی مشترک این است که در پاره‌ای از مسائل جزئی، فراست و دقت نظر اعمال شود. چنان‌که صدا کردن همسر، یک امر بسیار روزمره در زندگی خانوادگی است.
کودکان با بازی انرژی و هیجانات متراکم شده خود را تخلیه و رابطه بین پدیده ها را کشف می کنند. این مکانیزم باعث می شود شبکه عصبی مغزشان کامل شود. بازی باعث رشد مغز کودک می شود.
اگر هرگز به این فکر نکرده اید که کیوی را مثل هلو با پوست بخورید، حتما دوباره به آن فکر کنید! پوست این میوه خوردنی است و در حقیقت برای شما خوب است. پوست کیوی، مانند پوست مرکبات، حاوی ویتامین C است و در واقع بیشتر از بقیه میوه ‌ها حاوی فیبر است... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ 🍃 کسی را تحقیر مکن؛ شاید ⇦ ✺ محبوب خدا باشد 🍃 از هیچ غمی ناله نکن؛ شاید ⇦ ✺ امتحانی از سوی خدا باشد 🍃 دلی را نشکن؛ شاید ⇦ ✺ خانه خدا باشد 🍃 از هيچ عبادتی دریغ مکن؛ شاید ⇦ ✺ کلید رضايت خدا باشد 🍃 هيچ گناهي را كوچك ندان؛ شايد ⇦ ✺ دوری از خدا در آن باشد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
تنها چیزی که عذابم می داد و باعث می شد خنده هام از ته دل نباشه ، دوری از تایماز و بی خبری ازش بود . می تونستم درک کنم الان چه حالی داره . من مرد با غیرتم رو خوب می شناختم . تایماز به این راحتی ها نمی تونست با فرار من کنار بیاد . اما پدر و مادر ظالمش چاره ای برام نذاشته بودن . مطمئن بودم تایماز با طلاقم موافقت نمیکرد. اونم با وجد حاملگیم . ولی واسه اینکه ازش دورم نکن ، ممکن بود تن به ازدواج با اون خان زاده بده و سرم هوو بیاره اما من نمی تونستم این رو تحمل کنم . اونم کی ؟ هووبی که حتما یکی بود مثل بانو !!! من یا چیزی رو نمی خواستم یا اگه می خواستم تمام و کمال می خواستم . حالا که من نبودم ، خان هیچ دستاویزی نداشت که تایماز رو وادار به کاری کنه که مایل نیست . دلم به خبر می خواست . به خبر از مردم . یه خبر که فقط بهم بگه خوبه !!! هر چند بعید می دونستم با کاری که من در حقش کردم ، خوب باشه . تایماز با نزدیک شدن به من که سلطان غم و بلا بودم ، زندگی آروم و بی دغدغه ای رو که می تونست داشته باشه ، په آسونی از دست داده بود . همش با خودم فکر می کردم ، بودن با من ارزشش رو داشت تایماز ؟ ارزشش رو داشت که تو اینقدر برام فدا کاری کنی ؟ تو جایگاهی داشتی که بهترین ها برات سر و دست می شکستن . اما انتخاب تو بدبختانه، من بودم . منی که وقتی دیدم ممکنه مال من نباشی ، مثل تو عمل نکردم. مثل تو مرد نبودم . تو وقتی دیدی من ممکنه مال تو نشم ، برم داشتی و پشت پا زدی به همه و باهام فرار کردی و منو گرفتی زیر چتر حمایتت و ازم این آی پارایی رو ساختی که هیشکی فکرش رو نمی کرد . کمکم کردی درس بخونم و به بزرگترین آرزوم برسم . اما من مثل تو شجاع نبودم . نموندم و نجنگیدم . مثل ترسو ها فرار کردم تا نبینم ازم گرفتنت . تا نبینم به خاطر کنار من بودن ، وارد به حجله ی دیگه می شی . تا نبینم صبح از اتاق خواب یکی دیگه می یای بیرون . می دونم ترک کردنت اصلا سزاوارت نبود . اصلا حقت نبود . اما منم مغرور بودم . منم آدم بودم . این عذاب وجدان و این غم درونی رو با خودم چهار سال اینور و اونور کشیدم . چهارسالی که حتی یه شبش بی یاد تایمازم . مرد مغرور و دوست داشتنیم نخوابیدم و حتی به سپیده دمش رو بی تصور چشمای جذاب و نگاه استخون سوزش بیدار نشدم . چهارسالی که دعای اول و آخر همه ی عبادتهام سلامتی اونو عاقبت بخیری بابکم بود . آسه رفتم و آسه اومدم تا کسی ندونم مردی بالاسرم نیست . فکر ، جسمم و روحم تو تسخیر تایماز بود . صدای خنده ی بابک که داشت با برفا بازی می کرد باعث شد لبخند نصفه نیمه ای بزنم . باز ذهنم پرکشید به گذشته . به روزی که درد زایمان وسط امتحان بچه ها امانم رو برید. به روزی که اونقدر درد بهم مستولی شد که نتونستم قدم از قدم بردارم و همونجا تو مدرسه ی روستای لاله دره ، با کمک قابله ی پیر و مهربونی که بدجور منو یاد باد دایه جانم انداخت ، بابکم رو به دنیا آوردم . بابکی که پدرش خوب می دونست پسره و دوست داشت اسمش رو بابای کوچیک بذاره . آره بابکم خیلی شبیه باباش بود . واقعا بابای کوچیک بود . خوشبختانه آخرین امتحان بچه ها بود و مدرسه سه ماه تعطیل می شد و من می تونستم با بچم باشم . اون روز وقتی فخرتاج منو تو درشکه با صورت زرد و زار و بچه بغل دید ، چه جیغی کشید و چه بلبشوری به پا کرد !!! بچه رو مثل به شیء قیمتی ازم گرفت و زل زد تو صورت سرخش . ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾
❤️ ❤️ 🆔 @zendegiasheghaneh2 گفتی : چه کسی؟ در چه خیالی؟ به کجایی؟ 💕بی تاب توام، 💕محو توام، 💕خانه خرابم... http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨پروردگارا ❄️امروزمان گذشت ✨فردایمان را ❄️با گذشتت شیرین کن ✨ما به مهربانیت محتاجیم ❄️رهایمان نكن ✨ شبتون خـوش ❄️لحظه هایتان سرشار از آرامش @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ❣ 🍃الهی به امیدتو🍃 ﺗﺎﺧﺪﺍﻫﺴﺖ ﺩﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ!!! ﺍﺳﯿﺮﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍﺑﺎﺵ... ﮐﻪ ﺑﯽ ﺧﺪﺍ.... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ،ﺯﯾﺒﺎﻧﯿﺴﺖ .. ‍ ‍ ‍ 🍃🌹شروع یک ماه پُر برکت و رحمت با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🌹🍃 🌹 اللَّـهُمَّ 🌹 🌿 صَلِّ 🌿 🌺 عَلَى 🌺 🌿 مُحَمَّد 🌿 🌹وعلی آلِ 🌹 🌿 مُحَمَّد🌿 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌
❤️ 💚 💝 از غمت ڪمر خمیدھ‌ست بیا یڪبار دگر جمعه رسیدھ‌ست بیا اے باخبر از راز دل بیمارم تا عمر به آخر نرسیده ست بیا 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
✋️ هرصبح سلامی به گل روی تو"ارباب" چون یادگل روی تو، یادآور عشق است أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ سلام بر آن جایگاههاى براهین و حجج الهى 🔹صبحتون حسینی🔹
☝️ ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان