eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۷ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ مرور زندگی ↪️ شب اول و در حضور حضرت عزرائیل و در زمانی که تم
🥀ـ﷽ـ🥀 ۱۸ امتحان الهی 🔺 فراموش نمی کنم که همان ایام فعالیت در بسیج، چند بار توسط مسئولین مربوطه توبیخ شدم که چرا از افراد مسئله دار در بسیج استفاده می کنم! اما من به کار خودم يقين داشتم، لذا محکم و استوار ادامه دادم. حتی بعدها مسئولیت پایگاه ها را از من گرفتند و... 🔺 بسیاری از بسیجیها که بیکار بودند را در قالب یک شرکت خدماتی مشغول کار کردم. برق کاری، جوشکاری و خیلی از مهارت ها را به آنها یاد دادم و خودم در کنارشان بودم. بسیاری از آنها، فن و حرفه را یاد گرفتند و شغل مناسبی برای خودشان دست و پا کردند. 🔺 یادم نمی رود در همان ایام، اتفاقی افتاد که هیچ گاه از ذهن من پاک نمی شود. خدا امتحان سختی از من گرفت و بعد از آن، درهای رحمت الهی به گونه دیگری بر من باز شد! 🔺 ما مرکز خدمات ساختمانی داشتیم و با همان بچه های بسیج فعالیت میکردیم. یک نفر تماس گرفت و گفت: کولر منزل ما احتیاج به سرویس دارد. آن روز تعمیرکار کولر نبود. اما خودم این کار را بلد بودم، با یکی از بچه هایی که دوره کارآموزی را می گذراند به آن خانه رفتیم. کار سرویس کولر انجام شد و برگشتیم. 🔺 روز بعد خانمی تماس گرفت و گفت: دیروز کولر منزل مادرم را تعمیر کردید. اگر ممکن است امروز کولر منزل ما را سرویس نمایید. با یکی از رفقا به آدرسی که داده شده بود رفتیم، مشکل خاصی نداشت و خیلی سریع کار انجام شد. اما آن خانم جوان، اصرار داشت که کلید برق کولر را هم از داخل خانه سرویس کنیم. به دوستم گفتم: برو پایین، موتور را روشن کن، من الان میام. ياالله گفتم و وارد خانه شدم. ظاهرا کسی داخل خانه نبود. دیدم کلید کولر مشکل خاصی ندارد. یکی دو بار روشن و خاموش کردم و دیدم مشکلی نیست. گفتم: خانم این کلید سالمه، مشکلی نداره. 🔺 این خانم جوان تشکر کرد و یک لیوان شربت برایم آورد و نزدیک تر آمد. تا خواستم شربت را بگیرم یکباره دیدم که چادرش را انداخت، او یک لباس زیر پوشیده و شروع به عشوه کردن نمود و... 🔺 در دلم یک یازهرا (سلامﷲعلیها) گفتم و شربت را روی میز گذاشتم و سریع به بیرون از خانه رفتم. خدا میداند که به خاطر این ترک گناه حاضر و آماده، چه برکات و توفیقاتی نصیب من شد. 🔺 من در بررسی اعمالم دیدم که به خاطر این چشم پوشی از حرام، خداوند درجات و توفیقاتی در دنیا و آخرت نصیب من کرد که گفتنی نیست. اما اگر این وسوسه شیطانی را قبول می کردم، زندگی مشترک من که تازه آغاز کرده بودم دچار مشکلات بسیاری می شد. 🔺 امتحان مهم دیگری که برایم پیش آمد، زمانی بود که جلسات و هیئت های بسیج گسترش پیدا کرد. بنده در آنجا مسئولیت داشتم، هم زمان در ورزش های رزمی هم فعالیت می کردم و تیپ ظاهری من، به قول دوستان جذاب بود. اما خودم از این مطلب فراری بودم. همواره سعی می کردم لباسی بپوشم که جلب توجه نکند. من در ایام برگزاری هیئت، میدیدم که برخی دختران جوان، به اسم مشاوره یا سؤال و یا... می خواستند با من صحبت کنند؟ اما خدا توفیق داد و به ذهن من آورد که آنها را به یکی از خواهران فعال حوزوی که مشاور هم بود ارجاع دهم. 🔺 یکی دیگر از امتحان های الهی، زمانی بود که گرفتار پرونده های امنیتی می شدم. پیشنهادهای بی شرمانه ای می شد تا ما از برخی موارد امنیتی چشم پوشی کنیم، اما هرگز دنبال این مسائل نرفتم. من از نوجوانی آموخته بودم که حریم محرم و نامحرم را به خوبی رعایت کنم. با نامحرم در جای خلوت قرار نگیرم و... می ترسیدم گرفتار وسوسه های شیطانی شوم. 🔺 خداوند در آن لحظات، به من نشان داد که در زمان وقوع امتحانات الهی، شیاطین با تمام توان و تمام یاران جنی و انسی خود به میدان می آیند و تلاش می کنند تا انسان از امتحانات الهی مردود شود. 🔺 فقط تقوای الهی و توسل به اهل بیت(علیهم السلام) در این شرایط می تواند به داد انسان برسد. من یقین داشتم که خداوند در مواقع خطر و آلودگی دست کسانی که به خداوند توکل کنند را خواهد گرفت و اجازه نمیدهد گمراه شوند. 🔺 من دیدم کسانی می خواستند مرا بی آبرو کنند، اما خداوند متعال بود که هر بار مرا نجات میداد. حتی برخی از این دختران جوان، از سوی برخی افراد آمده بودند تا مرا امتحان کنند و این خدا بود که همواره پشت و پناهم بود. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
بھترین ‌تو ‌دهنــی ‌رو ‌هــــم‌‌ زد😎❕ ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ جمهوری اسلامی میدهد نخ معجر نمیدهد... ❌ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
🔴 چه شد که چادر کشیدند... 🔹 گفتند حجاب اختیاری و چادر از سر ناموس مردم کشیدند. 🔸 گفتند حجاب کجای قرآن است و وقتی خبردار شدند، آیات زن و حجاب را ورق ورق کرده و به آتش کشیدند. ✅ شعار آزادی و زندگی دادند و جوان غریب بسیجی را در خیابان زیر مشت و لگد گرفتند. 🔹 از حقوق بشر گفتند و مسلم ترین حق گروه های امدادی را در همه جنگ ها با به آتش کشیدن 18 آمبولانس به نمایش گذاشتند. 🔸 از احترام و مدارای پلیس گفتند و دهها ماشین و موتور ناجا را آتش زدند و سرباز بی نوا را زیر ضرب وحشیانه مصدوم و به آتش کشیدند. ✅ از حقوق مردم گفتند و اموال عمومی و خودروهای شخصی را تخریب کردند. 🔹 اینها مردم نیستند؛ اینها اراذل و اوباشند و تکلیف شان روشن؛ اما سخن جای دیگر است. 🔸 توصیف امیرالمومنین از اوباش در جملات قصار 199 نهج البلاغه چنین است: اینان پراکنده اند و شناخته نمی شوند تا وقتی مجتمع شوند و غلبه کنند. ✅ سوال اینجاست؛ چه زمان اراذل و اوباش از پراکندگی درآمده و جمع می شوند؟ 🔹 فیلم چادر کشیدن از سر ناموس مردم، بچه شیعه را به دردی عمیق در کوچه های بنی هاشم می برد. چند روزی از رحلت پیامبر نگذشته بود که اراذل و اوباش پراکنده آنروز، گرد هم جمع شدند و شد آنچه نباید می شد. چرا؟ چه چیز آنها را جمع کرد؟ 🔸 اراذل و اوباش حزب نیستند، سر ندارند، رهبر ندارند، شناسنامه ندارند. اینها در شرایطی مجتمع می شوند که حق پوشانده شود و حق پوشانده نمی شود مگر به سکوت خواص. ✅ حضرت زهرا در خطبه معروف فدکیه از سکوت انصار گلایه می کند و می فرماید: "آیا ارث من باید پایمال گردد و اخبارش به خوبى به شما مى رسد و باز هم خاموش نشسته اید؟" 🔹 کربلا نیز با سکوت خواص کوفه چنان مصیبت بار شد. در تاریخ معاصر نیز کودتای 28 مرداد با غیبت روحانیون منجر به میدان داری اوباش و حذف مصدق شد. اگر سکوت خواص نبود شیخ فضل الله بر دار نمی رفت و مشروطه شکست نمی خورد. 🔸 سال 88 نیز سکوت خواص منجر به ندای این عمار شد. با این تفاوت که آنروز سکوت خواص مربوط به ژنرال های سیاسی بود و امروز خواص تکثیر شده در فضای مجازی. هرکس هرجا موثر بر ممبرها و فالورها و جماعتی است و خواص آن جمع. ✅ لب کلام؛ هرجا حق را ببینیم و سکوت کنیم فرصت را برای اجتماع اراذل و اوباش فراهم کرده ایم. 🔹 چه سکوت کنیم و چه به تعبیر رهبری انقلاب حرف حق را زمانی بزنیم که پازل و نقشه دشمن تکمیل شود؛ در هر دو صورت موجب کتمان حق شدیم و اینجاست که نشستن غبار بر حق موجب اجتماع اوباش می شود. 💢 اسم رمز گشت ارشاد و حجاب اجباری و حادثه مهسا و غیره امتحانی بزرگ در میان خواص جبهه حق بود که درس ها داشت؛ باقی بماند بعد... 👤 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ کانال برتــر ✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی👇 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🌸مولا جانمون‌علی(ع) میفرماد:گناه نکردن بهتر از کار خوب کردنه انصافا هیچی به اندازهٔ این حدیث ارزش گناه نکردن در برابر انجام کار خوب رو نشون نمیده☺️ ➕مثلا اینکه تو تصمیم بگیری به عشق امام زمان چت با نامحرم یا غیبت‌ رو ترک کنی خیلی ارزشش بیشتر از اینه که صرفا بری یه دعا کمیل بخونی یا برا فرج دعا کنی... 👏اگه میخوای واقعا امام زمان رو خوشحال و هیجان زده کنی به عشق ظهورش گناهاتو ترک کن😍 😒نزار شیطون با مستحبات سرگرمت کنه...باور کن اگه کار خوب کنی ولی خودسازی نکنی تبدیل به شمر میشی...شمر نماز شب میخوند قران میخوند حج میرفت ولی در نهایت سر امام زمانش رو برید💔 چون کارای خوبش بجای اینکه روحشو قوی کنه هوای نفسشو قوی کرده‌بود....چرا؟چون تو فاز خودسازی نبود اصلا... 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
ما صفر تا صده بهشت یا جهنممون رو خودمون میسازیم ینی در طول روز مدام یا در حاله بهشت ساختنیم یا جهنم ساختن🙂 نگاهه حرام جهنم سازه داد زدن جهنم سازه بددهنی جهنم سازه چتِ غیره ضروری با نامحرم جهنم سازه لبخند به پدر مادر بهشت سازه کمک به دوست بهشت سازه کنترل نگاه بهشت سازه نماز اول وقت بهشت سازه قران خوندن بهشت سازه ینی هی همینجوری یا بهشت🌸 میسازیم یا جهنم🔥 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
✍️ 🔸حکمت الهی در آفرینش عقرب در تاریخ نوشته اند در زمان «خوارزم شاه» شهر «نیشابور» پایتخت بود. در آن زمان، نیشابور بسیار آباد بود و حدود یک و نیم میلیون نفر جمعیت داشت. متخصصین هر فن و استادان هر رشته از علوم در آن جا به سر می بردند. «یحیی بن زکریای رازی» که استاد در علم طب بود، در این شهر زندگی می کرد. و در همین اوقات، یکی از امرای فارس به فلج مبتلا شد و با گرفتن پادرد زمینگیر گردید. او هر چه مداوا کرد، سودی نبخشید و بیماری اش علاج نشد. وقتی از معالجه در فارس مأیوس گردید، تصمیم گرفت به نیشابور برود، شاید «رازی» بتواند او را معالجه کند. حاکم را با وسائل آن روز که اسب و قاطر و کجاوه بود، به نیشابور بردند. وقتی او وارد نیشابور شد، عصرگاهان بود و مغازه ها تعطیل گشته بود. به ناچار او را به کاروانسرایی بردند تا شب را در آنجا به سر برند. آن شب هوا بسیار گرم بود، در نتیجه همراهان حاکم تصمیم گرفتند برای خواب به پشت بام بروند. آنها این کار را کردند و حاکم را در کف کاروانسرا رها نمودند. صبح که آن ها پائین آمدند تا به سراغ حاکم افلیج بروند، با کمال تعجب حاکم را مشاهده کردند که از بستر برخاسته و قدم می زند. از او پرسیدند: «چگونه بهبود یافتی ؟» حاکم پاسخ داد: «خودم هم نمی دانم. » همراهان تصمیم گرفتند سراغ رازی بروند و علت بهبودی را از او بپرسند. بیمار را نزد رازی بردند. رازی دستور داد او را برهنه نمایند. وقتی حاکم را برهنه کردند، دو عقرب را در لباس حاکم پیدا نمودند. رازی گفت: «بیماری حاکم فقط با زهر عقرب معالجه می شد.» همراهان حاکم وقتی به حکم خلقت عقرب پی بردند، سپاس خدای را به جای آوردند. 📚عدل (شهید دستغیب رحمه الله ) ص 83 حال خوش 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
مداحی آنلاین - اگر حجاب آزاد شود چه اتفاقی می‌افتد؟! - ماندگاری.mp3
4.13M
😍 ♨️اگر حجاب آزاد شود چه اتفاقی می‌افتد؟! 👌 بسیار شنیدنی😎 🎤حجت‌الاسلام ماندگاری•. 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
دیشب یزید مسلک ها مدافع امنیت رو غریب گیر آوردن، سر صبر و با زجر به شهادت رسوندن.. همه کسانی که این بیرون نشستن و براشون کف زدن یا از سر ملامت سر تکون دادن هم در ریختن خون این شهدا شریک هستید 🗣آرمــا⅛ پ.ن لعنتت بهتون خدا نسل وحوشی که میگن پلیس چرا دخترا رو میزنه بعد خودشون عین یه گله بوفالو میریزن سر پلیس مملکت به این شکل با ضربات فجیع به شهادت میرسونه رو نابود کنه خدا همه اونهایی رو که پشت پرده و روی پرده بالای پرده و زیر پرده دارن از این وحوش حمایت میکنن هدایت کن قابل هدایت نیستن نابود بگردان خدا نسل کثیف این وحوش رو که معلوم نیست چه لقمه هایی رو سق زدن نابود کنه فقط اراجیف اونایی که گفتن ارشاد میزنه بعد خودشون ریختن زدن و زدن کشتن و بولهوسی کردن تو خیابونا دین شماها چیه من نمیفهمتون خدا همه دشمنان اسلامو نابود کنه فیلمشو نمیزنم چون دل هر انسانی رو بدرد میاره فقط اخرش که میگن تمومش کن اخ خدا .....😭 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام من راننده آتش نشانی هستم شهرستان ارومیه دیشب که سر شیفت بودیم حدود ساعت ۱۰ اعلام آتش سوزی کردن وقتی که به موقعیت رسیدیم ۳۰ الی ۴۰ نفر اراذل با سنگ به طرف ماشین ما حمله ور شدن که کلا یه ماشین ده تن رو داغون کردن خدا شاهده اینا اصلا مشخصه هدفشون یه چیز دیگه هس که به گور خواهند برد اگه به پلیس یه کم اختیارات بدن من مطمئنم دو روزه همه شون جمع میشن اینا الان دارن از قانون حقوق شهروندی سواستفاده میکنن و خودشون هم شهروند نیستند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ba2155cd-8603-4b51-8cce-36e972fe4453.mp3
12.08M
وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
Hamed Zamani - Sobhe Omid[TikTaraneh].mp3
10.35M
سلام امام زمانم... اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
به کوری چشم دشمنان همه میاییم میجنگیم میمیریم ذلت نمیپذیریم✊👊 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وداع با پیکر شهید اغتشاشات مشهد در حرم رضوی اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
🔸️امشب،در میدان غوغایی به پا بود، پا در میدان گذاشتیم و چرخ زمانه ما را به ابتدای خیابان راهنمایی رساند، رخ به رخ با اراذلی که هر نوع سلاح داشتند دست و پنجه نرم کردیم،دوبار باران سنگ و موزاییک و نارنجک دستی چندین نفرمان را زمین گیر کرد ولی هیهات که یک بچه شیعه ،بیم جان داشته باشد و جلوتر رفتیم به چهارراه سلمان و بعد چهارراه سناباد و نهایتا کلاهدوز یک به یک سنگرهایشان را فتح کردیم، جمعیت اراذل را توانستیم تا چهارراه آبکوه عقب بکشانیم،که آتش فتنه رنگ و بوی حرمت شکنی به خود گرفت و اراذل خیمه عزای ارباب عالم را به آتش کشیدند، ولوله ای به جانها افتاد، مگر می شود شیعه علی زنده باشد و ببیند یک بار دیگر خیمه ارباب به آتش کشیده شود و یزدیان هلهله کنند؟هیهات! لذا طی تماس تلفنی با فرماندار محترم شهرستان با همراهی ۲۰ موتورسوار یگان امداد پای در کارزار نهاده و به سمت چهارراه آبکوه رفتیم، در میانه راه من بودم و جناب رضایی و رسول سرعت گرفت،گویا غیرت امانش را بریده بود،حقیقتا ما دو نفر نه تنها از سول بلکه از قافله شهادت جاماندیم ،بین ما و رسول موتورهای یگان و شعله های آتش فاصله انداخت،در بازرسی صحنه قتل متوجه شدم که دقیقا روبروی مسجد امام رضا، ناگهان یکی از اراذل که مشخص بود رهبری جمع را به دست داشت با صورتی بسته و کلاهی به سر،به سمت یکی از همسنگران حمله کرده و چاقوی خود را دو مرتبه به بازوی همسنگر زده است و رسول بی صبرانه به کمک همسنگر رفته که قاتل دسته دشنه را به هدف صدر سینه رسول بالا برده و ... و من ماندم و دو قاب! اولی آخرین قاب دیدارم با رسول بود ، که گفتم کجا؟!! و او سرعتش را زیاد کرد و از من سبقت گرفت و با خنده گفت ، من رفتم! و دومی اولین قاب من از بود، آن زمانی که مهدیار وارسته زنگم زد،رفته بودم خیابان مهدی و وسط شلوغی ،گفت گویا شهید شده است باورم نشد، تماسش گرفتم ،گویا یادم نبود آنتن دهی یکی در میان است،جواب نداد،استعلام از فرمانداری گرفتم،فرد پشت خط گفت صبر کن،۶۰ ثانیه صبر را گویا بیشتر خوش نیامد،سریعا تماس گرفت ، در لحظه برداشتم، شنیدم،درست بود ،پاهایم لرزید،یاد سنگ خوردنهای داخل راهنمایی یک ساعت قبل افتادم،که باز میخندید! خدایا یعنی انقدر به شهادت نزدیک بودم و جاماندم و رفتم ،چشمانم خیس شد تا با سرمای سردخانه به حا آمد، قیافه جدیش را هنوز داشت ولی آرام خوابیده بود و قطراتی از خون ،که از سینه او را به بهشت پرکشانیده بود و... حمید آقاسی زاده دبیر تشکلهای مردمی عفاف و حجاب خراسان رضوی