زندگی از غسالخونه تا برزخ
فاجعه کاشت ناخن در غسالخانه👇
کاشت ناخن در غسالخانه ی زنان
پیامک اومد روگوشیم
کجایی خونه ای کارت دارم فلانیم!
برات زحمتی دارم میخوام باشی ...
بدمش دست تو..
که خیالم راحت باشه
تموم کارهای غسلشو انجام میدی
حداقل غسل اخرش درست باشه
اینو که بم گفت کمی شک کردم!
ولی چیزی نگفتم تاخودمو رسوندم غسالخونه...
جواب پیامکش رو دادم ورفتم غسالخونه
یه لحظه حس کردم سالن عروسی اومدم اشتباهی!
اکثرشون کم حجاب بودن😔
ولی من غساله این انتظار رو داشتم حداقل در غسالخونه کمی به خودمون بیایم یه لحظه فکر کنیم که بابا اخر این دنیا مر..گه! چرا از دستور خدا سرپیچی میکنیم ما که اول اخر همه مون باید از اینجا رد بشیم پس چرا اماده نیستیم!
هیچی نگفتم و وارد سالن شدن
اومد بغل کرد و دم گوشم گفت
حواست بهش باشه تورخدا جوونه
زندگی نکرد زهرا ....
گفتم شرط من اینه هیچ کس دورم نباشه
تا بتونم کارم رو درست وتمیز انجام بدم
دیدم چندتا خانم گفتن نه ماکاری بهت نداریم فقط میخوایم نگاه کنیم!
گفتم سینماس!!!!
الان من چطور تن م..یت رو جلوی شما
عریان کنم؟ یه لحظه چشمم به دستش خورد که از کاور زده بود بیرون
🥺کاشت ناخن مصنوعی داشت
تازه فهمیدم چرا بم گفت حداقل غسل اخرش درست انجام بشه...
گفتم کاشت داره؟؟؟؟!!!
دیدم خانم های همراهش گفتن اره
مگه چه اشکالی داره!
یه لحظه نگاهم به دست هاشون افتاد دیدم خودشون هم کاشت دارن😔
گفتم هیچی اشکال اینه کسی که کاشت داره تو غسل حیض و جنبش مونده
یعنی تموم غسل هاش به گردنشه
ومنم اگه این کاشت ناخن در نیارم
با همین بدن میره اون دنیا!
شما که دلتون نمیخواد ج..نازتون اینجور دفن بشه
گفت وا خانم مگه میشه
نه درش نیارید بزارید بمونه
گفتم باشه پس جای من اینجا نیست
خودتون غسلش بدید ...
اگه من میخوام غسل بدم نمیزارم حقی به
گردنم بمونه، وممنون میشم شما سالن رو ترک کنید
ادامه دارد...
@neiynava_313
#کاشت_ناخن #غسالخانه #غسل #مشکی #دست #خدا #دنیا #زندگی #آخرت
زندگی از غسالخونه تا برزخ
فاجعه کاشت ناخن در غسالخانه👇 بخش اخر
کاشت ناخن مصنوعی در غسالخانه
بعد از اینکه خانم های همراه رفتن بیرون
گفتم بچه ها صفر تا صدمون رو باید برای این ج..نازه بزاریم تموم سعی مون باید کنیم کاشت ناخن ها رو در بیاریم.
یکی از بچه ها گفت دیدی برای خانواده اش هیچ اهمیتی نداشت!
گفتم ولشون کن غیبتشون نکنیم
برای من و تو که مهمه ! پس به وظیفمون عمل کنیم کار به کسی نداشته باشیم
روضه ی حضرت زهرا سلام الله رو گذاشتم که فکرم مشغول روضه بشه
زیپ کاور رو کشیدم پایین
سه نفری ج..نازه رو از اون کاور جدا کردیم
دستشو گرفتم تو دستم تا لباسش رو دربیاریم، نگاه کردم به دستای کبود شده
و کاشت های قرمز رنگش، چی شد؟
یهویی چطور کاشت ناخن باب شد؟
چرا از همون اول جلوی سالن های ارایشگاه رو نگرفتن که امروز دختر ما، جوون ما بدون بی اطلاعی از این کار به راحتی بره کاشت کنه! و تموم غسل های واجبش رو بزاره گردنش🙂
لباس رو که دراوردیم اروم دست های خشک شده مثل سنگش رو گذاشتم پایین، عورتش رو با یک تیکه از لباسش
پوشونیدم چون نگاه کردن بهش حرامه،
سوهان برقی رو زدیم به دستاش
اما چون دستاش جمع شده بود
به سختی میشد با دستگاه سوهان برقی استفاده کرد، هرکاری کردیم نشد در بیاد
میدونستم باید باچی در بیارم
ولی برای اطمینان همون لحظه زنگ زدم دفتر مرجع تقلیدم، شاید باورکردنی نباشه
اما بالا سر ج..نازه من اینکارو کردم
و گفتم موردم اینجوره!
گفت حتی اگه هز...ینه بر باشه خانم
باید کاشت در بیاد،اگه زمان بر باشه باید در بیاد، تا زمانی که اسیبی به م..یت وارد نشه دیه ی گردنتون نیاد کاشت رو دربیارید!
گفتم خب با سوهان برقی ، استون هم نشد در بیارم گفت: با یک چیز نوک تیزی
بزنید زیرش در میاد
بازم جوابش رو میدونستم ولی برای اطمینان از کارم میخواستم جواب قطعی رو بگیرم...
ناخن گیر بود لبه ی ناخن گیر رو گذاشتیم زیر ناخن مصنوعی و اروم اروم سعی کردیم ناخن مصنوعی در بیاد، زمان بر بود
اذیت شدیم اما تا اخرین لحظه این کارو کردیم، خانواده پشت در هی میگفتن خانم ولش کنید بزارید کاشت بمونهچه سخت میگیرید شما☺️
حرفا تو دلم بود اما ترجیح دادم سکوت کنم و کارم رو انجام بدم..
شاید کلماتم درست چینش نداشته باشن
ولی چیزی رو که درک کردم رو نوشتم
میدونستید اگه غسلی به گردنتون باشه
تا زمانی که قدم برمیدارید روی زمین
مورد لعن قرار میگیرید؟
میدونستی رزق و روزی برکت رو از زندگیت میبرید؟
میدونستی با وجود کاشت ناخن
اون فرد دائما در حیض وجنب باقی میمونه!
@neiynava_313
میدونستی کسی که طهارت نداره
دعاش بالا نمیره🙂
#کاشت_ناخن #مشکی #غسالخانه #حضرت_زهرا #قرمز #لاک #دنیا #آخرت
زندگی از غسالخونه تا برزخ
منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند
کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇
@neiynava313
یهو از پشت سرم صدای جیغ بلند شد
چند تا اقا جنازه ی روی دوششون بود
وداشتن طرفم می اومدن۰۰۰۰
زودی رفتم جلوگفتم بزارید روی این حوض
و نامحرم ها بیرون
یکی بلند بلند می گفت مگه تو چند سالت بود؟!
برات زود بود بری عروس ۲۰ ساله یمن
@neiynava_313
چندتا خانم موندن داخل غسالخونه
گریه زاری کردن به حدی شلوغ بود که اجازه تکون خوردن نداشتم ،منم وقتی شلوغ باشه واقعا یادم میره دست راست و چپ میت کدومه، گفتم خانما من با این حجم شلوغی
چطور عروسم رو بشورم؟!
شما خودتون راضی هستید من این دختر جوون رو جلوی شما بدون پوشش بزارم؟
ممنون میشم برید همه بیرون
تا منم با آرامش عروسم رو غسل بدم
یکی گفت ما همه خانم هستیم چ اشکالی داره
اینم دختر ماست
باتعجب بهش نگاه کردم گفتم برای شما مشکلی نیست درست اما برای من غساله مشکل هست ،اون دنیا این دختر یقه منو میگیره
چرا منو لخت کردی جلو بقیه چرا گذاشتی بدنم رو کسی ببینه باید چی جوابش بدم؟؟
اینو که گفتم یکی یکی رفتن بیرون
جزچند نفر ، اب گرفتم روی صورتش از ببینی شروع کرد خون اومدن اینقدر خون اومد برای خودم تعجب بود ،چاره ای نبود باید جز اینکه جز اینکه شلنگ رو میگرفتم روی سوراخ بینی تا تمام خون بیاد و بره، هرکاری کردم نشد ک نشد
یکی از بستگانش گفت خانم چی میکنی
چرا این همه خون میاد ،بهش نگاه کردم
گفتم مقصر من نیستم
بدن چون گرم هست و هنوز سرد نشده
هرجایی از بدن ممکنه خونریزی کنه
یکی دیگه دست می کشید روی صورتش
صداش میزد، پاشووو ببین من اومدم فلانی
تو که دیروز در حیاط رو برام باز کردی
تو که همین صبح استوری گذاشتی
چی شد کجارفتی؟! اینقدر از همه ی ما خسته شدی؟! پاشووووو جان عمه پاشوووو
که ما طاقتش نداریم
اما عروسم گویی صدای هیچ کس رو نمیشنید
و باکل ادم های دنیا قهر بود 😞
گفتم خانم میشه عروسم رو اذیت نکنی؟
میشه اینجور صداش نزنی؟
بجاش براش زیارت عاشورا بخون
به حضرت زهرا سلام الله سفارشش رو کن
#عروس#زهرا#آرامش#جوان#خدا#شکر#دست#مشکی#صورتی#مذهبی
منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند
کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇
@neiynava313
یهو از پشت سرم صدای جیغ بلند شد
چند تا اقا جنازه ی روی دوششون بود
وداشتن طرفم می اومدن۰۰۰۰
زودی رفتم جلوگفتم بزارید روی این حوض
و نامحرم ها بیرون
یکی بلند بلند می گفت مگه تو چند سالت بود؟!
برات زود بود بری عروس ۲۰ ساله یمن
@neiynava_313
چندتا خانم موندن داخل غسالخونه
گریه زاری کردن به حدی شلوغ بود که اجازه تکون خوردن نداشتم ،منم وقتی شلوغ باشه واقعا یادم میره دست راست و چپ میت کدومه، گفتم خانما من با این حجم شلوغی
چطور عروسم رو بشورم؟!
شما خودتون راضی هستید من این دختر جوون رو جلوی شما بدون پوشش بزارم؟
ممنون میشم برید همه بیرون
تا منم با آرامش عروسم رو غسل بدم
یکی گفت ما همه خانم هستیم چ اشکالی داره
اینم دختر ماست
باتعجب بهش نگاه کردم گفتم برای شما مشکلی نیست درست اما برای من غساله مشکل هست ،اون دنیا این دختر یقه منو میگیره
چرا منو لخت کردی جلو بقیه چرا گذاشتی بدنم رو کسی ببینه باید چی جوابش بدم؟؟
اینو که گفتم یکی یکی رفتن بیرون
جزچند نفر ، اب گرفتم روی صورتش از ببینی شروع کرد خون اومدن اینقدر خون اومد برای خودم تعجب بود ،چاره ای نبود باید جز اینکه جز اینکه شلنگ رو میگرفتم روی سوراخ بینی تا تمام خون بیاد و بره، هرکاری کردم نشد ک نشد
یکی از بستگانش گفت خانم چی میکنی
چرا این همه خون میاد ،بهش نگاه کردم
گفتم مقصر من نیستم
بدن چون گرم هست و هنوز سرد نشده
هرجایی از بدن ممکنه خونریزی کنه
یکی دیگه دست می کشید روی صورتش
صداش میزد، پاشووو ببین من اومدم فلانی
تو که دیروز در حیاط رو برام باز کردی
تو که همین صبح استوری گذاشتی
چی شد کجارفتی؟! اینقدر از همه ی ما خسته شدی؟! پاشووووو جان عمه پاشوووو
که ما طاقتش نداریم
اما عروسم گویی صدای هیچ کس رو نمیشنید
و باکل ادم های دنیا قهر بود 😞
گفتم خانم میشه عروسم رو اذیت نکنی؟
میشه اینجور صداش نزنی؟
بجاش براش زیارت عاشورا بخون
به حضرت زهرا سلام الله سفارشش رو کن
#عروس#زهرا#آرامش#جوان#خدا#شکر#دست#مشکی#صورتی#مذهبی
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5