eitaa logo
❤️ زندگی خوب ❤️
22.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
674 ویدیو
0 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/P235.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
توی دنیای امروز که دویدن ، زود به مقصد رسیدن و تیک زدنِ هدف‌ها یه ارزشه، این ممکنه عجیب بنظر برسه که بخوای عمدا سرعت زندگی رو کم کنی تا از خودت مراقبت کنی. مفهومِ دختر حلزونی برای همین منظور به وجود اومده که بهت یادآوری کنه : تو، سلامت روان و آرامشت از همه‌ی دستاورد‌های زندگی مهم‌تره. استراحت و تفریح هم به اندازه‌ی کار و تلاش مهمه و باید زمانی رو به اون اختصاص بدی. تو در زندگی سرعت خودت رو داری، گاهی آهسته‌تر از دیگران حرکت میکنی و گاهی آروم‌تر، این مهمه که در مسیر چیزهای ارزشمند زندگیت قرار داری. ‌ ❤️@zendegikob
♦️ ازدواج و پول 🔹جوون ها امروزی با وجود اینکه ازدواج را نقطه عطفی در زندگیشون میدونن، اما از اون دوری می‌کنن. این تناقض که "تناقض ازدواج" نامیده می‌شه، با مفهوم "درآمد نسبی" قابل توضیحه. 🔹فرضیه درآمد نسبی ایسترلین می‌گوید  اگه آرزوهای مادی یک جوون سریع‌تر از درآمدش رشد کنه، تمایل کمتری به فرزندآوری و ازدواج خواهد داشت. چرا؟ 🔹 وقتی درآمدتون کمه، اما آرزوهایتان زیاد، رسیدن به اونها سخت‌تر می‌شه و ازدواج رو به عنوان مانعی برای رسیدن به آرزوها می‌بینید. 🔹 از طرف دیگه، اگه درآمدتون بالا باشه، اما آرزوهاتون ساده، ازدواج رو به عنوان راهی برای رسیدن به ثبات و خوشبختی می‌بینید. نکته جالب: 🔹 درآمد نسبی (نسبت درآمد شما به آرزوهایتان) پیش‌بینی‌کننده بهتری برای ازدواجه تا درآمد مطلق. 🔹 تحقیقات نشون می‌ده که رابطه بین درآمد نسبی و ازدواج عمدتاً علت و معلولیه یعنی کم شدن درآمد نسبی احتمال ازدواج را کاهش می‌دهد، نه برعکس. حالا چی کار کنیم؟ 🔹اگه جوون هستید و ازدواج برایتون مهمه، روی کنترل آرزوهایتون تمرکز کنید. 🔹ازدواج را به عنوان گامی در جهت رسیدن به آرزوهایتون ببینید، نه مانعی برای اون. ❤️@zendegikob
خوشبینی، آهنربای خوشبختی است؛ اگرمثبت باشید، ومثبت بمانید، انسان ها و اتفاقات مثبت، به سوی شما جذب خواهند شد... ❤️@zendegikob 🌸🌸🌸
چطور اسمی که برای فرزندنتان انتخاب می کنید باعث تغییر چهره او می شود؟ 😘🙂 افراد به مرور زمان به ویژگی‌های ظاهری‌ که جامعه با نام‌های خاصی مرتبط می‌داند، نزدیک می‌شوند. طبق مقاله‌ای که به تازگی در مجله «روانشناسی و علوم شناختی» منتشر شده، احتمال دارد که مردم در آینده با نگاه کردن به چهره فرزند شما بتوانند نامش را حدس بزنند. دکتر یونت زوبنر که سرپرسی این مطالعه را برعهده داشته، توضیح داده است: ساختارهای اجتماعی آنقدر قوی هستند که می‌توانند بر ظاهر افراد تأثیر بگذارند. تحقیقات قبلی نشان داده‌اند که وقتی به افراد چهره‌ یک غریبه را نشان می‌دهند، در حدود ۳۵ درصد از مواقع می توانند نام او را به درستی حدس ‌بزنند. اما تا به حال دلیل این موضوع مشخص نبود. محققان دانشگاه ریچمن نو در تحقیقات جدید خود گروهی از کودکان ۹ تا ۱۰ ساله و بزرگسالان را برای تطبیق چهره‌ها با اسامی انتخاب کردند. نتایج نشان داد که شرکت‌کنندگان، چه کودکان و چه بزرگسالان، چهره‌ بزرگسالان را به درستی با نام‌هایشان تطبیق دادند. اما هنگامی که نوبت به تطبیق اسامی با چهره‌ کودکان رسید، دقت این حدس به‌طور قابل توجهی کاهش یافت. در بخش دوم مطالعه، محققان از یک سیستم یادگیری ماشینی برای تحلیل تصاویر چهره‌ها و نام‌هایشان استفاده کردند. تحلیل‌ها نشان داد که چهره‌های بزرگسالانی با اسامی یکسان به‌طور قابل توجهی شباهت بیشتری با یکدیگر داشتند. در مقابل، کامپیوتر هیچ شباهتی میان کودکان با نام‌های یکسان پیدا نکرد. ❤️@zendegikob
خدایا تو را به عزت و جلالی که داری گشایشی ایجاد کن برای دلهایی که.... با بغض صدایت می کنند الهی آمین ❤️@zendegikob 🌸🌸🌸
1.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ نیایش 🌺 🍃 🌺 خدایـا🙏 در این روز دل‌انگیز پاییزیی🍁 بهترین اتفاقات را🍂 سرراه دوستانم قرارده🍁 وجودشان سلامت🍂 دلشون پرمحبت🍁 زندگیشون زیبا و🍂 آرزوهایشون را برآورده کن🍁🙏🍁 آمیــن یا حَیُّ یا قَیّوم 🙏 ای زنده ، ای پاینده 🙏 ❤️@zendegikob
خوبی را در آدم ها پیدا کنید .. و بدی آن ها را نادیده بگیرید.. هیچکس کامل نیست... این شما هستید که انتخاب می کنید خوبی ها رو ببینید و یا نبینید...!!! ❤️@zendegikob
یه سری کارای ساده هست که اگه خودت نکنی کسی نیست واست انجامشون بده مثل زندگی کردن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️@zendegikob 🌸🌸🌸
درمان زانو درد با برگ کلم ✍🏻برگ های کهنه وخارجی کلم را جدا کنید سپس یک برگ کلم را به طور کامل بدون شکستگی جدا کنید برگ را بشویید وبعد اتو را روی برگ قرار دهید تا صاف شود کمی صبر کنید تا داغی اش کمتر شود روی زانو قرار دهید وبا باند زانو را همراه کلم ببندیدوبه مدت یک ساعت صبر کنیدکلم به ویژه کلم قرمز برای التهاب ودرد مفاصل وزانو بهترین است. ‌❤️@zendegikob
انسان باید آنقدر بزرگ باشد که اشتباهات خود را قبول کند، آن‌قدر باهوش باشد که از آن‌ها سود ببرد، و آن‌قدر قوی باشد که آن‌ها را اصلاح کند... ❤️@zendegikob
از روياهات مراقبت كن، باورشون كن، براى رسيدن بهشون وقت بذار، امیدوار و مصمم با تلاش و با اراده براي رسيدن به روياهات قدم بردار و بدستشون بيار✌️ ❤️@zendegikob 🌸🌸🌸
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که مرتب با هم دعوا و درگیری داشتند... یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی درست کند و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که می‌ماند حداقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه‌ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. بنابراین همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی‌ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه‌اش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه‌اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همین‌که به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. قدری دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را بازگرداند و بعد از آنکه معده‌اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه‌اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هر روز می‌شنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را می‌کوبد. با هر ضربه و هر صدا که می‌شنید نگرانی و ترسش بیشتر می‌شد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه می‌کردند فکر می‌کرد! کم کم نگرانی و ترس همه‌ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شب‌ها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه‌ی همسایه می‌شنید دلهره‌اش بیشتر می‌شد و تشویش همه وجودش را می‌گرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده می‌شد برای او ضربه‌ای بود که در نظرش سم را مهلک‌تر می‌کرد. روز سوم خبر رسید که او مرده است. او پیش از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!! این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماهاست. هر شرایط و بیماریی تا زمانی که روحیه‌ی ما شاداب و سرزنده باشد قدرتمند نیست. خیلی‌ها بخاطر استرس و ترس و نگرانی نابود میشن نه از خود مشکلات یا بیماری... ❤️@zendegikob