eitaa logo
💚زنــــدگـیـ ســــبــز💚
136 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
بخواهد هرغیرممکنی ممکن می شود..🕊️ 💫زندگی ساده و زیبای من🏡 که قراره شماهم درجریان سبزینگی اش💚 باشید 💫همراهیم بکنید باهم بهتر شدن را یاد بگیریم و به هم سبز تر شدن 🌱رو یاد بدیم شما هستید کنار من:یک خانوم خونه 🧕یک طلبه یک مربی و یک دوست 😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗سلام آقا 💫شهر را برايت 🎊آذين بندى كرديم 💗تا قدوم مباركت را بر روى 💫چشمانمان بگزارى 🎊چشم انتظـار 💗روى ماهت هستيم 💫آقا تا روشن 🎊كنى عالم هستى را ... صبح برفی روز نیمه شعبانتون بخیر☃️🌨❄️ 💚زندگی سبز💚 https://eitaa.com/joinchat/2206794193C61e9b1ecd8
چه دلپذیرتر 🙂جرعه از چایی درهوای حرمت 💚زندگی سبز💚 https://eitaa.com/joinchat/2206794193C61e9b1ecd8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜🦋💜 ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ ⠀ִֶָ تُـــــو بودنِت انقَد قَشـنگه که قُــربونِ هَر لَحظه بودنِت کنارَم برَم🌱❤️ ‌💚زندگی سبز💚 https://eitaa.com/joinchat/2206794193C61e9b1ecd8
بانـــو... چادرت‌ڪه‌خاڪےشد؛ یادچفیه‌هایےباش ڪه‌براےاینڪه‌چادرےبمانی غرق‌درخون‌شد🥀.. 💚زندگی سبز💚 https://eitaa.com/joinchat/2206794193C61e9b1ecd8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ماجرای تولد امام زمان(عج) به نقل از حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و عمّه امام حسن عسکری (ع): 🏷 قسمت اول: ♦️ حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و عمّه امام حسن عسکری(ع) کیفیت و چگونگی ولادت حضرت مهدی (ع) را چنین نقل می‌کند: ▫️ «ابو محمّد امام حسن عسکری (ع) کسی را به دنبال من فرستاد که: 🔸 امشب (نیمه شعبان) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجّتش را آشکار می‌کند. ▫️ پرسیدم: 🔹 این مولود از چه کسی است؟ ▫️ آن حضرت فرمود: 🔸 از نرجس. ▫️ عرض کردم: 🔹 من در نرجس خاتون هیچ اثر حملی مشاهده نمی‌کنم! ▫️ حضرت فرمود: 🔸 موضوع همین است که گفتم. ▫️ من در حالی‌که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود: 🔸 بانوی من! حالتان چطور است! ▫️ من گفتم: 🔹 تو بانوی من و خانواده‌ام هستی. ▫️ او از سخن من تعجّب کرده ناراحت شد و فرمود: 🔸 این چه سخنی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 خداوند در این شب به تو فرزندی عطا می‌کند که سرور و آقای دنیا و آخرت خواهد شد. ▫️ نرجس خاتون از سخن من خجالت کشید. سپس بعد از افطار، نماز عشاء را به‌جا آوردم و به بستر رفتم. چون پاسی از نیمه شب گذشت، برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم. دیدم فجر اوّل طلوع کرده و نرجس در خواب است. در آن حال، این سؤال به ذهنم خطور کرد که چرا حجّت خدا آشکار نشد. نزدیک بود شکّی در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکری(ع) از اتاق مجاور صدا زد: 🔸 «ای عمّه شتاب مکن که موعد نزدیک است». ▫️ من نیز نشستم و سوره «الم سجده و یاسین» را خواندم. هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. «۱» من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم: 🔹 چیزی احساس می‌کنی؟ ▫️ نرجس گفت: 🔸 آری. ▫️ گفتم: 🔹 نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان موضوعی است که اوّل شب به تو گفتم. مضطرب مباش و دلت را آرام کن. ▫️ در این هنگام پرده نوری میان من و او کشیده شد. ناگاه متوجّه شدم کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روی نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامی که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این موقع، حضرت امام حسن عسکری(ع) صدا زد: 🔸 عمّه! فرزندم را نزد من بیاور. ▫️ وقتی که نوزاد را خدمت آن حضرت بردم، وی را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: 🔸 فرزندم! سخن بگو! ▫️ پس آن طفل گفت: 🔶 «اشهد ان لا اله الّا اللّه، و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه». ▫️ پس از آن به امامت امیر المؤمنین (ع) و سایر امامان معصوم علیهم السّلام، شهادت و گواهی داد و چون به نام خود رسید گفت: 🔶 📜 «اللّهمّ انجزلی وعدی، و اتمم لی امری، و ثبّت وطأتی، و أملاء الارض بی عدلا و قسطا». 📃 پروردگارا! وعده مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن. (ادامه دارد) 🏷 (عج) (عج) 💚زندگی سبز💚 https://eitaa.com/joinchat/2206794193C61e9b1ecd8
🤲 برای من دعا کنید! ❇️ حضرت غائب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف دارای بالاترین علوم است، و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. ⚠️ با این‌همه، به هرکس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرف شده، فرموده است: 🔸 برای من دعا کنید! ⏳ درحالی‌که مرده را زنده می‌کند، خود در زندانِ وسیع (عرصه گیتی) به سر می‌برد، اما در مورد خود حق ندارد، هر چند برای دیگران مخصوصاً در امور فردیه عنایت خاصی دارد، اما امور اجتماعیه که مربوط به خود آن حضرت است، خیر! 🕯 خدا کند ارتباط شیعه و اهل ایمان با امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف قوت بگیرد، تا در جای صبر، صبر و تحمل کنند. ❇️ این حدیث از طریق عامه نیز وارد شده است که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: 📜 «أَفْضَلُ أَعْمالِ أُمتِی، إِنْتِظارُ الْفَرَجِ؛ 📃 برترین اعمال امت من، انتظار فرج است»(١) ⬅️ در محضر بهجت، ج۲، ص۲۹۹ ١. عیون اخبارالرضا، ج۱، ص۳۹؛ کمال‌الدین، ص۶۴۴؛ بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۱۸. (عج) 💚زندگی سبز💚 https://eitaa.com/joinchat/2206794193C61e9b1ecd8
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴حق بزرگی که گردن ماست ✍تک تک وعجل فرجهم های صلوات هامونو مدیون امثال آقای کافی و پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی هستیم که امام زمان رو تو زندگیمون زنده کردن ❤️عزیزم مهدی💚 💚زندگی سبز💚 https://eitaa.com/joinchat/2206794193C61e9b1ecd8
"بسم ربّ الخـٰالق دل های عـٰاشق✨"
🔐 روزی پیامبـر خدا (ص) ، پس از عروسـی علی(ع) و فاطمه(س) از امیرالمؤمنین(ع) پرسیـد : فاطمه (س) را چگونه همسـری یافتـی ؟ علـی (ع) گفت : « نِعْـمَ اْلعَـوْنِ عَلـی طَاعَةِ اللّٰھ » یاری کننـده‌ای نیک ، در راھ اطاعت خداونـد .. 💚زندگی سبز💚 https://eitaa.com/joinchat/2206794193C61e9b1ecd8
بچه را دیده‌اید؟ وقتی در شلوغی کوچه و بازار، دستان پدر را با دست‌های کوچکش می‌گیرد، ولی چشمش به نورهای رنگارنگ‌ دور و اطرافش است. گاهی دو قدم هم از پدر جلو می‌افتد و گاهی هم ممکن است دستش را از دست او بیرون بکشد، بدوبدو برود سمت بساطی‌های گوشه بازار و اسباب‌بازی‌های رنگی‌رنگ‌شان را از نزدیک نگاه کند. بعد که دلش سیر شد، تازه یادش بیفتد از پدرش دور افتاده است. آن‌وقت با بغض و چشم‌های اشکی، میان جمعیتی که به او تنه می‌زنند، دنبال پدرش بگردد. هرقدر هم دلش اسباب‌بازی بخواهد، ولی چون به اندازه پدر دوست‌شان ندارد، باز هم بهانه او را می‌گیرد. پدر اما چندقدم دورتر، همه حواسش به بچه‌اش است و چشم از او برنمی‌دارد. وقتی گریه‌های ریزریز او را می‌بیند، دلش می‌رود و طاقتش کم می‌شود. زودتر از بچه، خودش را به او می‌رساند و دستش را محکم‌تر می‌گیرد. سر بچه را می‌گذارد روی شانه‌ و نوازشش می‌کند. می‌گوید: «دیدم ازم دور شدی باباجان. ولی حواسم پی تو بود. من که نمی‌‌ذاشتم ازم دورتر بشی. دیگه گریه نکن.» می‌دانی چه می‌خواهم بگویم؟ حکایت ما و پدر عالم است.       💚زندگی سبز💚 https://eitaa.com/joinchat/2206794193C61e9b1ecd8