💚زندگــےِ مـهـدوے💚
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت 📌 #قسمت_هفدهم 7⃣1⃣ 🍀عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را میشناختم در اطراف ره
ادامــــــــــــه داستـــان👇👇👇
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت
📌 #قسمت_هجدهم 8⃣1⃣
☘به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمیشود کاری کنی که من برگردم؟
♦️ نمیشود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و حق الناس را جبران کنم یا کارهای خطای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود. 😭
اصرار کردم...
🔆لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشکهای این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا سلام الله علیها شمارا شفاعت نمود تا برگردی....
🍀 به محض اینکه به من گفته شد برگرد، یکبار دیدم که زیر پای من خالی شد...
تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش میشود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول میکشید تا تصویر محو شود.
💠 مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند.
دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد.
♦️روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم.
هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم.
پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من #سه_دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند.
🔰در تمام لحظات، شاهد کارهای ایشان بودم.
مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنجها دوباره به بدن برگشت.
حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمیخواستم حتی برای لحظهای از آن لحظات زیبا دور شوم.😢
🍃 من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم.
چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و بهشت برزخی را با تمام نعمت هایش دیدم.
افراد گرفتار را دیدم.
من تا چند قدمی بهشت رفتم.
مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها را با کمی فاصله مشاهده کردم و مشاهده کردم که مادرِ ما در دنیا و آخرت چه مقامی دارد...
🌸حالا برای من تحمل دنیا واقعا سخت بود.
دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آنها میخواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند.
💠 همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آنها واقعا وحشت کردم، من او را مانند یک گرگ میدیدم که به من نزدیک میشد...😨
💥مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند.
🔆 یکی دو نفر از بستگان میخواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند...
به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یکباره از دیدن چهره باطنی آنها وحشت زده شدم....😰
🔰بدنم لرزید و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده تحمل هیچکس را ندارم.😭
💥احساس میکردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، باطن اعمال و رفتار...
🔅به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم میترسیدم باطن غذا را ببینم...
✔️ دوست نداشتم هیچکس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها میکرد.😔
☘ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچکس نبینم.
⚠️ یکباره رنگ از چهره ام پرید!
صدای تسبیح خدا را از در و دیوار میشنیدم...
♻️ دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار میکردند که من چشمانم را باز کنم
اما نمیدانستند که من از دیدن چهره اطرافیان ترس دارم.
❎ آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمیتوانستم ادامه دهم.😭
💠خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.
دوست داشتم در خلوت خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم.
چقدر لحظات زیبایی بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود.
با یک نگاه آنچه میخواستیم منتقل میشد.حتی برخی اتفاقات را دیدم که هنوز واقع نشده بود.
✅ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شهید شده بودن!
🔷می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از احوال آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شهید
شده اند؟!
🖇ادامه دارد...
#التمــــاس_دعــــــا....
@zendegiyemahdavi
هدایت شده از 💚زندگــےِ مـهـدوے💚
وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَا فِيهِ اَلْقُرْبَى إِلَيْكَ
میدانید این یعنی چه؟
یعنی موی جلوی پیشانیم را بگیر و مرا کشانکشان ببر به سمت خودت...
یعنی:
مارا به جبر هم که شده سر به راه* کن
خیری ندیدهایم از این اختیارها...
#الهی_و_ربی_من_لی_غیرڪ
@zendegiyemahdavi
🍃🍂🍃🍁🍁🍃🍂🍃
هدایت شده از 💚زندگــےِ مـهـدوے💚
🔔بياد مولاے غریبمان
به رسم ادب، اولین حاجت امروزمان را از خداوند رحمان، فرج منجی عالم را میخواهیم باقرائت
#دعای_فرج آن حضرت :
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،
وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ
فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛
يامَوْلانا ياصاحِبَ الزَّمانِ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،
اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ...
👌و برای سلامتی محبوبمان؛
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه
في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة
وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا
حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً
وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا...
✨الهی؛
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالیُ بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
بحق حضرت زینب(س)
🌺 سلامتی و تعجیل در فرج آقا و سرورمون صاحب العصر والزمان(عج) #صلوات ... 🌺
🍃🌸اَللٰهُمّ صَلّ عَلیٰ مُحَمّد وَ آلِ مُحَمّدوَعَجّل فَرَجَهُم🌸🍃
👇👇
@zendegiyemahdavi
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
سَلامٌ عَلى آلِ یس✋🌸
این عشق آتشین،ز دلم پاک نمیشود
مجنـون به غیــرخـانهی لیلانمیشود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هریوسفی که یوسف زهرا نمیشود
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
@zendegiyemahdavi
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
#یااباصالح_المهدے_عج_ادرڪنے
🌾ڪاش بیایی و پایان دهی
تمام ظلمهای تاریـخ را،...
🌾ڪاش بیایی و پایان دهی
تمـام فتنه ها را،...
🌾ڪاش بیایی ڪه آرام گیـرد
دلهای زخم خـورده،...
اللهـم عجل لولیڪ الفرج
@zendegiyemahdavi
هدایت شده از 💚زندگــےِ مـهـدوے💚
🌿🌸🌿
#مهدویت
🌷 #امام_زمان_عج 🌷
☑️او تنهاست... الشَّریدُ الطَّریدُ الفَریدُ الوحید.
🔹امیرالمؤمنین (ع) تنها ۶۳ سال در این جهان زیست…؛
۲۵ سال از عمر مبارکشان در فاصله شهادت رسول خدا (ص) تا آغاز خلافت ظاهری ایشان در تنهایی و برکناری محض گذشت...
👈…تنها ۲۵ سال !
💢اما حوادث این دوران چنان #داغی به دل حضرتش نشاند که گوشه ای از آن را می توان در لابلای کلمات مولا دید:
🍁صَبَرتُ و فِي العَينِ قَذّي و فِي الحَلقِ شَجّي ، أري تراثي نَهباً🍁
💠شکیبایی ورزیدم چونان کسی که خار در چشم و استخوان در گلو دارد ، و با چشم خود می دیدم که میراثم را به
یغما می برند .
🔰این غم چنان جانکاه بود که گفته اند گاهی از سر ناچاری و تنهایی،
👈سر در میان چاه می برد و قصهء دل پر غصه باز میگفت …
ای وای ما...♨️♨️
ای وای ما و امان از دل امام زمان ما که مضطرش نامیده اند ؛
🔶 سَیّدی و مَولای:
وقتی بر این اضطرار،
تنهایی و رانده شدن را هم
می افزایم ……که…
🔷 "صاحبُ هذا الأمرِ الشَّريدُ الطَّريدُ الفَريدُ الوحيد."
👈 "صاحب این امر (امام عصر عج) رانده شده،مطرود و تنهای تنهاست."
...و نگاه میکنم به بیش از هزار سال تنهایی و چشم انتظاری شما ⌛️...
🔶 و تصور غم جانکاه شما که وصف ناشدنی است …… و اینکه فرموده ای:
🔻 " لَيسَ الأمرُ بِيَدي " 🔻
♦️و دوستان را سپرده ای که دعا کنید ؛
فقط شرمنده میشوم از این همه غفلت
✅ما را ببخش امامِ #تنهایم😔
📚منابع؛نهج البلاغه خطبه ۳
کمال الدین،ج۱، ص۳۰۳
🍃❀اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج❀🍃
👇امــــــام زمـــانـــےشــــــو 👇
✬ @zendegiyemahdavi ✬
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸