eitaa logo
💚زندگــےِ مـهـدوے💚
380 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
281 فایل
#مــولاے_مـهـربانـم ؛ سِرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا این دل بیمارکجا؟ کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای توکجا عبد گنهکار کجا؟ #یا‌صاحب‌الزمان‌_ادرڪنی
مشاهده در ایتا
دانلود
be-to-madyoonam-husseion.mp3
3.98M
«به تو مدیونم حسین» از پویانفر رو سرم سایه علمه روزیم از ساقی حرمه عشق تو افتخارم همه اعتبارم.... @zendegiyemahdavi
از کــویر خشک بر دریا سلام در هر نفس بر گلِ زهرا سلام" بازمےگویم به تو از راه دور حجـتِ بـن العسکری آقا سلام... @zendegiyemahdavi
... 💚 حـــواســـمـــ هـــســـتـــ.... کـــهـــ امـــروز دوشـــنـــبـــهـــ اســـتـــُـــ پـــرونـــدهـــ امـــ را مـــیـــخـــوانـــے🌱 یـــاصـــاحـــبـــ.الـــزمـــانـــ💔 🕊🍃 @zendegiyemahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حرکت مسلم بن عقیل(ع) از مکه به کوفه💠 🌾مسلم بن عقیل(ع) در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال ۶۰ قمری از مکه معظمه خارج گردید و از آنجا به مدینه منوره رفت و پس از تجدید دیدار با خانواده خویش و زیارت قبر شریف پیامبر(ص)و وداع با آن مضجع مطهر به سوی کوفه حرکت کرد و در روز پنجم شوال همان سال وارد شهر عظیم کوفه گردید و در خانه مختار بن ابی عبیده ثقفی که از شیعیان مبارز و از مخالفان سرسخت بنی‌امیه بود، سکونت گزید... 🌾مردم کوفه دسته دسته به خدمتش شتافتند ونامه ای که امام برای اهل کوفه نوشته بودنداستماع کردند، سپس با حضرت مسلم بیعت کردندتا اینکه ۱۸هزار نفر شدند... 🌾پس از آن جناب مسلم(ع) به امام حسین(ع) نامه ای نوشتند واز بیعت نمودن کوفیان اطلاع دادند، و امام حسین(ع) را به کوفه دعوت نمودند...   🗓روزشمار حرکت جناب مسلم(ع) به کوفه تا شهادت 🗓۱۵ رمضان ۶۰: رسیدن هزاران نامه دعوت به دست امام حسین(ع)،سپس فرستادن مسلم بن عقیل(ع) به کوفه برای بررسی اوضاع" 🗓۵ شوال ۶۰: ورود مسلم بن عقیل به کوفه،استقبال مردم از وی و شروع آنان به بیعت... 🗓۱۱ ذی قعده ۶۰: نامه نوشتن مسلم بن عقیل(ع) از کوفه به امام حسین(ع) و فراخوانی به آمدن به کوفه... 🗓۸ ذی حجه ۶۰: دستگیری هانی،سپس شهادت او، خروج مسلم بن عقیل(ع) در کوفه با چهار هزار نفر،سپس پراکندگی آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفی شدن در خانه طوعه. تبدیل کردن امام حسین«ع» حج را به عمره در مکه، ایراد خطبه برای مردم و خروج از مکه همراه با ۸۲ نفر از افرادخانواده و یاران به طرف کوفه... 🗓۹ ذی حجه ۶۰: درگیری مسلم با کوفیان،سپس دستگیری او و شهادت مسلم بر بام دار الاماره کوفه" 🌾کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد 🌾کوفی بی مروت شرم وحیا ندارد... @zendegiyemahdavi
انقـلابی هـای کـوفـه پس از دست کشیدن از آرمانهای انقـلابِ‌شان نـائبِ امـامشـان را اعدامِ انقـلابی کردند ...! 😔 @zendegiyemahdavi
✨﷽✨ 🔆اجابت_حاجت🔆 ✍بهجت عارفان؛ هر کس می‌خواهد در کارش گره نیفتد و به هر آنچه می‌خواهد برسد زیاد استغفار کند اگر جواب نداد پاسخگویش من هستم. بیست و هفتم اردیبهشت... سالگرد رحلت آیه الله بهجت روحشان شاد... یادشان گرامی 🤲🌹
... 7 توصیه از آیت الله بهجت(ره) برای و و همینطور برای جلوگیری از و و 🔺ایشان دستورات عامی فرموده اند که به این شرح است: 1⃣ هنگام اذان در جایی که زندگی میکنید، با صوت جهر و آشکار (صدای بلند مثل نماز صبح)، اذان بگویید. 2⃣ پس از نماز صبح 50 آیه از قرآن را به صوت جهر و آشکار (صدای بلند) تلاوت نمائید. 3⃣ دو سورهٔ معوذتین (فلق و ناس) را بخواند.... 4⃣ پیش از خواب 4 قل (یعنی سوره های کافرون، توحید، ناس و فلق ) را بخوانید... 5⃣ همراه خود( مثلاً در جیبتان ) قرآن داشته باشید.... 6⃣ را فراوان بخوانید و آن را و در کنید.... {آیة_الکرسی 3 آیه است تا هم فیها خالدون} 7⃣ ایشان در دستور دیگری فرموده اند که برای و ، دهید و تکرار و تکرار را انجام دهید.... 👇👇 به ما بپیوندید 👇👇 @zendegiyemahdavi
... •°]دݪت ڪه گرفت با رفیقۍ دردُدݪ ڪن ڪه ^آسمانۍ^ باشد... ♪ این زمینۍ ها در ڪار خود مانده اند[°• @zendegiyemahdavi
وَ قیامت جز بطور ناگھانۍ ، بھ سراغ شما نمۍ‌آید ! - تفھیم شد .... :) اعراف187🌱 @zendegiyemahdavi
📌 1⃣2⃣ ✅اما بعد به سرعت تمام کارهایم درست شد و اعزام شدم. 🔅ناگفته نماند که بعد از ماجراهایی که در اتاق عمل برای من پیش آمد کل رفتار و اخلاق من تغییر کرد. 💥دیگر خیلی مراقب بودم تا کسی را نرنجانم... حق الناس و ... دیگر از آن شوخی ها و سرکار گذاشتنها خبری نبود. ☘️ یکی دو شب قبل از عملیات رفقای صمیمی بنده که سالها با هم همکار بودیم دور هم جمع شدیم. 🌴 یکی از آنها گفت شنیدم که شما در اتاق عمل حالتی شبیه به مرگ پیدا کردید.خلاصه خیلی اصرار کرد که تعریف کنم اما قبول نکردم. 🔷چون برای یکی دو نفر خیلی سربسته حرف زده بودم و آنها باور نکردند و به خاطر تصمیم گرفتم دیگر برای کسی حرفی نزنم. 🌾 جواد محمدی، سید یحیی براتی، سجاد مرادی، عبدالمهدی کاظمی، برادر مرتضی زارع و شاهسنایی در کنار هم مرا به یکی از اتاق ها بردند و اصرار کردند که باید تعریف کنی. 🔷 من کمی از ماجرا را گفتم، رفقا منقلب شدند.. خصوصاً در مسئله حق الناس و مقام شهادت! 🌿 چند روز بعد در یکی از عملیاتها حضور داشتم مجروح شدم و افتادم جراحت سطحی بود. اما درست در تیررس دشمن افتاده بودم هیچکس نمی‌توانست آن نزدیک شود. 🍃شهادتین را گفتم.... منتظر بودم با یک گلوله از سوی تک تیرانداز تکفیری به شهادت برسم. ⚡️ در این شرایط بحرانی جواد محمدی و مهدی کاظمی خودشان را به خطر انداختند و جلو آمدند. ✨آنها سریع من را به سنگر منتقل کردند. ناراحت شدم و گفتم: برای چه اینکار را کردید ممکن بود همه ما را بزنند! 💥جواد گفت: تو باید بمانی و بگویی در آن سوی هستی چه دیدی... 🌕چند روز بعد باز در جلسه از من خواستند که از برزخ بگویم. نگاهی به چهره تک تک آنها کردم و گفتم چندنفر از شما فردا شهید میشوید... 💥سکوت عجیبی در جلسه حاکم شد. با نگاه‌های خود التماس میکردند که سکوت نکنم. من تمام آنچه را دیده بودم را گفتم.... ❄️ از طرفی برای خودم نگران بودم نکند من در جمع اینها نباشم اما نه، ان شاءالله که هستم. 🌸جواد با اصرار از من سوال می‌کرد و من جواب میدادم. در آخر گفت: چه چیزی بیشتر از همه آن طرف به درد ما می‌خورد؟ 🌕 گفتم بعد از اهمیت به نماز و نیت الهی و خالصانه، هرچه میتوانید برای خدا و بندگان خدا کار کنید... 💥روز بعد یادم هست که یکی از مسئولین جمهوری اسلامی در مورد مسائل نظامی اظهارنظری کرده بود که برای غربی‌ها خوراک خوبی ایجاد شد... 🍀 خیلی از رزمندگان مدافع حرم از این صحبت ناراحت بودند. 🌷جواد محمدی همان مسئول را به من نشان داد و گفت: میبینی پسفردا همین مسئولی که اینطور خون بچه ها را پایمال می‌کند از دنیا می‌رود و می‌گویند شهید شد!! 🔥خیلی آرام گفتم: آقا جواد... من مرگ این آقا را دیدم..در همین سال‌ها طوری از دنیا می‌رود که هیچکاری نمی‌توانند برایش انجام دهند!! ☄️حتی نحوه مرگش هم نشان خواهد داد که از راه و رسم امام و شهداء فاصله داشته... ✨ چند روز بعد آماده عملیات شدیم جیره جنگی را گرفتیم و تجهیزات را بستیم. خودم را حسابی برای شهادت آماده کردم. 💫 آرپی‌جی برداشتم و در کنار رفقایی که مطمئن بودم شهید می‌شوند قرار گرفتم. گفتم اگر پیش اینها باشم بهتره احتمالا با تمام این افراد همگی با هم شهید می‌شویم. 🌱جواد محمدی خودش را به من رساند و گفت داریم میریم برای عملیات و خیلی حساسیت منطقه بالاست. 💥 او می‌خواست من را از همراهی با نیروها منصرف کند. گفتم چند نفر از این بچه‌ها به زودی شهید می‌شوند از جمله بیشتر دوستانی که با هم بودیم می‌خواهم با آنها باشم بلکه بخاطر آنها باید هم توفیق داشته باشیم. 🍃هنوز چند قدمی نرفته بودیم که جواد محمدی با موتور جلو آمد و مرا صدا کرد! خیلی جدی گفت سوار شو باید از یک طرف دیگر خط‌شکن محور باشی... 🖇ادامه دارد... .... @zendegiyemahdavi