هدایت شده از 💚زندگــےِ مـهـدوے💚
#توسل....
ایکهغمتمیزند
آتشداغیبهجان💔
[اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها ....
وَ بَعْلِها وَ بنیها ...
وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ]
#هجده_گل_صلوات
#بہ_همراه_دعاےسلامتےوفرج
#بہ_نیت_گشایش_درظهورمولامون
#وگشایش_درڪاروزندگے
#فرزندان_فاطمے
#اللّٰهُمَ_عَـجِـلْ_لِوَلیـِـڪَ_الْفَرَّج
@zendegiyemahdavi
هدایت شده از 💚زندگــےِ مـهـدوے💚
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#سلام_به_مادر_سادات^
هرگاه به هر
امامی سلام دهید
خــــــود آن امام جواب
ســـــــلام تان را میدهـــــد...❣
ولی اگر کسی بگوید:
❣ “السلام علیک یا فاطمه الزهرا”❣
همهٔ امامان جواب میدهند…
میگویند:
چه شده است که این
فرد نام مادرمان را برده است !؟
السلام علیکِ
یا فاطمهُ الزهراء(س)
تا ابد این نکته را انشاء کنید
پای این طومار را امضاء کنید
هرکجا ماندید در کل امور
رو به سوی حضرت زهرا کنید...
🌹السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)🌹
#یکشنبه_هاےمادرے... #یازهرا_س....
💚اللّٰهُمَــ ؏ـَـجِـلْ لِوَلیـِـڪَ الْفَرَّج💚
🌴 ڪانال زنــدگــےِ مـهـدوے🌴
@zendegiyemahdavi
•┈┈••••✾•🌺•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚زندگــےِ مـهـدوے💚
✨دستهایم آنقدر بزرگ نیست
که چرخ دنیا را به کامتان بچرخانم"
✨اما یڪی هست که برهمه چیز تواناست
از او تمنای لحظه های زیبا برایتان دارم...
لحظه هاتون خدائے🌹🍃
❀ اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ❀
#یا_زهرا_سلام_الله_علیها_مددی
#یاصاحبالزمان_ادرڪنی
@zendegiyemahdavi
#امـــام_زمــانےشـــــــو☝☝
💚زندگــےِ مـهـدوے💚
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت 📌 #قسمت_دوازدهم 2⃣1⃣ 🍀حتی به من گفتن اینکه ازدواج شما به آسانی صورت گرفت و ز
ادامــــــــــــه داستـــان👇👇👇
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت
📌#قسمت_سیزدهم 3⃣1⃣
📘از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدم.
🔆 یکی از آنها عموی خدابیامرزم بود، او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد.
✅سوال کردم: عموجان این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟
🔰گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما جا گذاشت"
اما شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند.
اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد.
آنها باغ را فروختند و البته هیچکدام عاقبت به خیر نشدند و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند...
⛔️ چون با اموال یتیم اینکار را کردند، حالا این باغ را به جای باقی که در دنیا از دست دادم به من دادهاند تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم.
🌴بعد اشاره به در دیگر باغ کرد و گفت:
این باغ دو در دارد که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز میشود...
🌲 باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود.
به خاطر یک وقف بزرگ صاحب این باغ شده بود.
☘️همانطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد!
🍁 بنده خدا با حسرت به اطرافش نگاه میکرد...
شگفتزده پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟
🎋 گفت: پسرم اینها همه از بلایی است که پسرم بر سر من می آورد،...
او نمیگذارد ثواب خیرات این زمین به من برسد...
✨پرسیدم:
حالا چه میشود؟ چه کار باید بکنید؟!
گفت: مدتی طول میکشد تا دوباره با ثواب خیرات باغ من آباد شود به شرطی که پسرم نابودش نکند.
💥 من در جریان ماجرای زمین وقفی و پسر ناخَلفش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم.
✨آنجا میتوانستیم به هرکجا که میخواهیم سر بزنیم یعنی همینکه اراده میکردیم بدون لحظه ای درنگ به مقصد میرسیدیم.
💫 پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شهید شده بود،دوست داشتم جایگاهش را ببینم.
بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم.
🌕مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است...
🌏 یعنی نمی دانیم زیباییهای آنجا را چگونه توصیف کنیم؟!
کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها را ندیده و تصویر و فیلمی از آنجا ندیده هرچه برایش بگویم نمیتواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند.
❄️حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است. ما باید به گونهای بگوییم که بتواند به ذهن نزدیک باشد.
🌴 وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود.
از روی چمنهایی رد میشدم که بسیار نرم و زیبا بودند.
بوی عطر گلهای مختلف مشام انسان را نوازش میداد.
🌳درختان آنجا همه نوع میوهای را داشتند، میوه های زیبا و درخشان...
بر روی چمن ها دراز کشیدم. مثل یک تخت نرم و راحت و شبیه پرقو بود.
بوی عطر همه جا را گرفته بود.
🌾صدای پرندگان و شرشر آب رودخانه به گوش میرسید.
اصلا نمیشد آنجا را توصیف کرد.
🍀 به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم.
✅با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزهای دارد؟ یکباره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد.
🔆 دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم.
♻️ نمیتوانم شیرینی آن خرما را با چیزی در این دنیا مثال بزنم، اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی میشود. اما نمیدانید آن خرما چقدر خوشمزه بود.
💠 از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانهها زمین گل آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود.
💠اما همینکه به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند بلور زیباست...
به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب...
✅ اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه....
آن طرفِ رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمیدانم چطور توصیف کنم.
♻️با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای قصر نورانی بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم میتوانم از روی آب عبور کنم،...
🔆با پسر عمه صحبت میکردم، او گفت:ما در اینجا در همسایگی اهل بیت هستیم.
میتوانیم به ملاقات امامان برویم و این یکی از نعمتهای بزرگ بهشت برزخی است...😍
🖇ادامه دارد...
#التمــــاس_دعــــــا....
@zendegiyemahdavi
❓میدونی موقع تولد
وقتی خـــدا داشت
بدرقه مون میکرد چی گفت ....؟
✅گفت : داری به دنیایی میری
که غرورت را میشکنن
و به احساس پاکت سیلی میزنن ...!
🔺*نکنه ناراحت بشی....!
من تو کوله پشتیت عــــشق گذاشتم....
تا ببخشی...!
*خنده گذاشتم
تا بخندی ...!
*اشک گذاشتم
تا گریه کنی ....!
*و مــــرگ گذاشتم
تا بدونی دنیا ارزش بدی کردن نداره...
#پس_خوب_باش و #خوبی_کن 👌
#زنـــدگـیتون_مــهــدوے
⇩⇩⇩
@zendegiyemahdavi
─┅─═ঊঈ 🍃🌼🍃 ঊঈ═─┅─
صبح شد ...
این صبحگاه روشن و زیبا بخیر"
بامداد دلکش و دلچسب و
روح افزا بخیر"
صد سلام از من به دستان
پر از مهر شما"
صبح من صبح شما
صبح همه دنیا بخیر💕
#زنـــدگـیتون_مــهــدوے
@zendegiyemahdavi