💚زندگــےِ مـهـدوے💚
✦✦┄┅┄፨•....•፨┄┅✦✦ 🔻بدجوری زخمی شده بود 👈 رفتم بالای سرش 👈 نفس نفس میزد 👈 گفتم زنده ای؟ 👈 گفت: هنو
🔻شیرودی در کنار بالگرد جنگیاش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند...
🔹خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است. 😊
🔸 ۸ اردیبهشت سالروز شهادتش گرامی باد / شادی روحش صلوات...
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
#شهیدانه 🌷
ـــــــــــــــــــ🌼🍃 ــــــــــــــــــــــ
@zendegiyemahdavi
💚زندگــےِ مـهـدوے💚
. . قصه جریحهدار شد آنطرف پیاده رو عقل صدا زد که بمان عشق صدا زد که برو وقت چه بود آن غرو
•
•
📌امروز یه مناسبت شهدایی دیگه هم داریم...
📆 ۸ اردیبهشت سالروز شهادت شهید راه ناموس و غیرت و مردانگی،...
شهیدحمیدرضا الداغی از سبزوار گرامی باد...
♦️شهید آوینی:
«شجاعتی که ریشه در یقین داشته باشد، شجاعت حقیقی است و در سختترین شرایط نیز از دست نمیرود.»
#حمیدرضا_الداغی #شهید_غیرت
#شادی_روحش_صلوات_بفرستید
ـــــــــــــــــــ🌼🍃 ــــــــــــــــــــــ
@zendegiyemahdavi
هدایت شده از 💚زندگــےِ مـهـدوے💚
سلام شهید غیرت.mp3
867K
🎧 #نواهنگ | "سلام شهید غیرت"
🎙 گروه سرود میثاق تهران
#حمیدرضا_الداغی #شهیدِغیرت
ــــــــــــــــــــ🌼🍃 ــــــــــــــــــــــ
@zendegiyemahdavi
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✦✦┄┅┄፨•....•፨┄┅✦✦
الهی....
دلم را به نقطه ای که خیرم
در آن است متوجه ساز...
📚نهج البلاغه خطبه ۲۲۷
❣ #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣
اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجَوَالْعافِیَةَوَالنَّصْرَ
ـــــــــــــــــــ🌼🍃 ــــــــــــــــــــــ
@zendegiyemahdavi
💫🌺🍃
🌺
❇️ به فکر او نیستیم 😔
💠 حضرت آیت الله بهجت رحمةاللهعلیه:
✍ ما خود را از اطرافیان و دوستان آن حضرت میدانیم؛ ولى در این امر، (یعنى دعا براى تعجیل ظهور او) مسامحه میکنیم!
👈 ظهور آن حضرت أهَم حاجات ماست، ولى ما «عَجِّل فَرَجَهُ» میگوییم، فقط براى اینکه بفهمانیم مجلس ختم شد، و یا اینکه در موارد ازدحام مردم، صلوات میفرستیم تا مردم جا به جا شوند؛ نه اینکه جداً بخواهیم صلوات بفرستیم.
✍ با اینکه مىدانیم او واسطۀ بین ما و خداست، مع ذلک به فکر او نیستیم!
👈 اى کاش میدانستیم که احتیاج او به ما و دعاى ما براى او، به نفع خود ماست؛ وگرنه قرب و منزلت او در نزد خدا معلوم است.
📚 در محضر بهجت، ج ۳، ص ۲۷۷
#امام_زمان علیهالسلام
اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجَوَالْعافِیَةَوَالنَّصْرَ
ـــــــــــــــــــ🌼🍃 ــــــــــــــــــــــ
@zendegiyemahdavi
🌺
💫🌺🍃
💚زندگــےِ مـهـدوے💚
•『🍃』 • وقتےخودخداتوقرآنشدوبارمیگه ﴿بعدهرسختےآسانےهست﴾ دیگهنگرانچــــــــــےهستے؟! دلترو
#انرژیجات🍒
#زندکی_پر_از_امتحانه😌
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ
وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَهُ...
ﺑﻠﻜﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻭﺿﻊ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ.
ﻭ ﻫﺮﭼﻨﺪ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺶ ]
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺑِﺘَﺮﺍﺷَﺪ....
(قیامة/١٤و١۵)
🔸🔹🔸
عجیب ترین معلم دنیا بود،
امتحاناتش عجیب تر...
امتحاناتی که هر هفته میگرفت
و هرکسی باید برگه ی خودش را تصحیح میکرد،
آن هم نه در کلاس،در خانه،
دور از چشم همه😒
☘ اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم.
نمیدانم ترس بود یا عذاب وجدان،
هرچه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم.😞
فردای آن روز درکلاس فهمیدم همه بیست شده اند به جز من،
به جز من که ازخودم غلط گرفته بودم.
🔺من نمیخواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم.
بعد از هر امتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم.👌
🍁 مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،...
امتحان که تمام شد،
معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت.
چهره ی همکلاسی هایم دیدنی بود.
آنها فکر میکردند این امتحان را هم
مثل همه ی امتحانات دیگر
خودشان تصحیح می کنند.
اما اینبار فرق داشت.
اینبار قرار بود حقیقت مشخص شود.
⏪ فردای آن روز وقتی
معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم😟
چون بر خلاف دیگران از خودم غلط میگرفتم🙂
از اشتباهاتم چشم پوشی نمیکردم
و خودم را فریب نمیدادم.😉
🌷 زندگی پر از امتحان است.
خیلی از ما انسانها اشتباهاتمان را نادیده میگیریم و خودمان را فریب میدهیم.
اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد...🙃
@zendegiyemahdavi