✅️ تاکنون نام شهیدسیّدحمیدطباطبایی
را شنیده ای.....♡........؟🕊
🚩 سلام برسیّدحمید...🌷
🕊
آنچه روشن کند روزهای مرا،لبخندزیبای شماست.🌱
✋سلام برشما همسنگران و دوستداران شهـــــداء ⚘️
امروزهرچی کارخیراز دستت برمیاد ازطرف رفیق (شهیدسیّدحمیدطباطبایی )
برای امام زمانت انجام بده،🌿
شهادت نصیبتون
الهی به مظلومیت سیدالشهدا (ع)آمین🤲
یاعلی مدد
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_سیدحمیدطباطبایی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
نــام :سیّدحمید
نـام خـانوادگـی :طباطبایی مهر
نـام پـدر :سیّد احمد
تـاریخ تـولـد :۱۳۳۸/۶/۵
مـحل تـولـد :تهران
سـن :۵۳ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :متاهل
شـغل :پاسدار
مـلّیـت :ایرانی
درجـه نظـامی :سرتیپ
تـحصیـلات :فوق لیسانس
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_سیدحمیدطباطبایی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
تاریخ ولادت:۱۳۳۸/۶/۵
تاریخ شهادت:۱۳۹۱/۱۲/۴
شهید سیدحمید طباطباییمهر پنجم شهریور سال ۱۳۳۸ در منطقه جنوب شهر تهران حوالی میدان خراسان درخانواده ای مذهبی
و شیفته اهل بیت(ع) چشم به جهان گشود و پرورش یافت.
دوران نوجوانی و جوانیاش با شرکت در نهضت انقلاب سپری شد.
آغاز جنگ تحمیلی و افزایش همکاریهای سیّد با نهادهای انقلابی او را به سمت سپاه سوق داد.
در سال ۱۳۶۲ به دلیل علاقهای که به جوانان داشت، حوزه تربیت و آموزش را برای فعالیت دوران پاسداری خود برگزید.
به همین دلیل مربی پادگان امام حسین(ع) شد.
برای کسب تجارب بیشتر عملیاتی و آشنایی با صحنههای درگیری از کردستان سردرآورد.
از همان آغاز فعالیت همواره بهدنبال خدمت صادقانه و همواره با تلاش بیوقفه بود
و تا پایان جنگ در این منطقه ماند و خانوادهاش را نیز روانه این دیار کرد.
تا آنجاکه یکی ازفرزندان خودرادراین راه ازدست داد.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_سیدحمیدطباطبایی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯👇👇👇
خصوصیات فردی سید👇👇
سید همیشه و در همه مراحل زندگی اش دنباله راه حق و حرف حق بود. همنشین و مانوس با قرآن کریم بود
و از دستورات و فرامین قرآن کریم پیروی می کرد، مرد عمل بود تا اینکه مرد حرف باشد. وابسته به هیچ حزب و یا گروه خاصی نبود
و همیشه می گفت : حزب فقط حزب خدا، از آن دسته افرادی نبود که موقعیت اجتماعی و یا مقام های دنیایی را بخواهد با هر قیمتی و با پایمال کردن حقوق دیگران به دست بیاورد.
و همیشه می گفت : باید مراقب باشیم که به بیراهه کشیده نشویم. و هیچ وقت دنبال تایید و تاثیر دیگران در زندگی شخصی اش نبود. همیشه و همه حال در شرایط متفاوت سیاسی اجتماعی کشور پیرو سخنان رهبری بودند
و می گفتند : شاخص، مواضع امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب است و رمز موفقیتمان پشتیبانی قاطع بیچون چرا و همه جانبه از رهبر عزیزمان است.
و از مصادیق شاخص و بارز ولایت پذیری سید بصیرت افزایی ایشان بود. کسانی مورد تایید سید بودند که منش و رفتار زندگی شان بر اساس شاخص ها و خطوط ولی فقیه جامعه بود.
همیشه و در همه حال گوش به فرمان صحبت های رهبری بودند و آنچه را که رهبری درسخنانشان به عنوان دغدغه یاد می کردند اعتقاد داشت و حتما تا آنجا که می توانست آن موارد را در زندگی مان عملی می کرد.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_سیدحمیدطباطبایی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
👇👇
سید سعادت و خوشبختی را گوش به فرمان بودن به سخنان رهبری می دانست.
همه کارهایش را برای رضایت خداوند انجام می داد
و می گفت : ما که اول و آخر کارمان انجام می شود پس چه خوب است که با نیت خالص و در راه رضای خداوند آن کار را انجام بدهیم و بدین صورت کارمان هم ارزشمند و ماندگار می شود
و همیشه می گفتند : من هیچ هستم و هر چه هست از خداوند است. حرف و عملش با اعتقادش همراه و همسو بود.
سید اگر شخصی به دلش نمی نشست اصلا به روی خودش نمیآورد و به ما همیشه می گفت: به ظواهر توجه نکنید.
سید یک فرمانده پرتوان و در عین حال جدی و سختگیر بود، ولی ظاهرش شبیه یک سرباز ساده بود، و در برخورد با نیروها و سربازانش مثل یک پدری مهربان،
و وقتهایی که ساعت استراحت بود در جمع آنان می نشست و درد دلهایشان را گوش میداد و هر کاری که از دستش بر می آمد برای نیروهایش انجام می داد.
خداوند یک قدرتی به ایشان داده بود که گاهی اوقات می دانست که در دل و ذهن ما چه می گذرد.
خيلي جاها اين طور بود. يک جاهايي احساس مي کردم يک حرفي در ذهنم است، از من ميخواست که برایش بگویم.
مي گفت من مي دانم در ذهنت چه می گذرد بگو. يک بار گفتم نمي گويم اول تو بگو من چه فکري در ذهن دارم.
گفت اصلاً يک کاري مي کنيم. تو روي کاغذ بنويس. من هم مي نويسم.
هر دو نوشتيم. ديدم بله درست نوشته و فکر من را خوانده بود.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_سیدحمیدطباطبایی
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
مداحی آنلاین - نماهنگ امتحان شیعه - پویانفر.mp3
5.05M
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
به ریشههای چادر زهرا
به خدا اون نفس خسته
خیلی قیمت داره
دعای اون دست شکسته
خیلی قیمت داره
ایام_فاطمیه🏴
محمدحسین پویانفر
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا به ریشههای چادر زهرا به خدا اون نفس خسته خیلی قیمت داره دعای اون دست ش
زهرا جان !!
مگر بر تو چه گذشت ..🥀
از چه بهار زندگیت رنگ خزان گرفت..🍁🍂
🚩صلی الله علیک یا فاطمة الزهراء..❤️🩹
شوق وصال
عکسهای زمان جبهه و جنگش را گاهی تماشا می کرد و گریه میکرد و می گفت: دلم برای دوستان شهیدم تنگ شده است.
من هم همیشه سید را اذیت می کردم و می گفتم: شما هیچ وقت شهید نخواهی شد. چون من آنقدر دعا می کنم که گمان نمی کنم خداوند تو را از بین ما ببرد.
خدا به خاطر دل شکسته من هم شده تو را از بین ما نمی برد. کمی مي خنديد و مي گفت : همان دوران جنگ هم من به خاطر تو سرم کلاه رفت! از بس صدقه و نذر و دعا کردي خدا نخواست مرا ببرد و شهادت را روزی ام کند!
آرزوی شهادت با لحظه لحظه زندگی سید گره خورده بود، در قنوت نماز شبهایش همیشه دعایش برای شهادت بود.
به خصوص این اواخر که در عملیات شمال غرب هم شرکت داشت و پیکر چند تن از دوستانش را از قله پائین آوردند و عجیب دگرگون شده بود.
مي گفت خيلي عجيب است که جنازه شهدا را ببينم. من دارم راست راست راه مي روم ولي، اينها يکي يکي دارند به اين مقام مي رسند. به حال ضجه و ناله مي افتاد که گير کارم کجاست که خدا من را نمي برد و توفيقش را نصيبم نميکند.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_سیدحمیدطباطبایی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
ايشان از سفر حج که آمده بودند مطمئناً خوابي ديده بود يا در مکه به شکل خاصي شهادت را خواسته بود. دائم سراغ مي گرفت که کفني را که از کربلا آوردي کجا گذاشتي.
يک تيکه از کفن امام را که دوستانم داده بودند کجا گذاشتي. تربت و همه را سراغشان را مي گرفتند. دائم سراغ اين ها را مي گرفت.
مي گفتند دارد 30 سال خدمتم تمام مي شود. خدا کند دچار تصادف و بيماري نشوم. دعا کن خدا گيرم را برطرف کند و من را در زمره شهدا قرار دهد.
از مکه که آمده بود مادرم مي گفت : پیشانی ام را بوسید و گفت : مامان جان شما که قابل ندانستی برایم دعای شهادت کنید من در این سفر معنوی از خداوند خواستم مرگم را شهادت رقم بزند.
مادرم گفت : بغض گلویم را گرفت و اشک در چشمانم حلقه بست و گفتم : انشاالله بعد از صد و بیست سال. همیشه به مادرم می گفت : تو رو خدا دعا کن! تو پاکي و مادري.
به آن حرمتي که براي من قائل هستي و من را دوست داري دعا کن گير کارم برطرف شود و شهيد شوم
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_سیدحمیدطباطبایی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
👇👇👇