هدایت شده از رهایِش
میگم باشه تو دیدی که رفیقت جلو چشت جون داد مهدی بود که رفیقش رو توی عقب نشینی دید و نتونست کولش کنه و نجاتش بده
میگم باشه تو خون دیدی
میدونی من چی دیدم ؟ تاریکی
من تماشا کردم تاریکی زیر پوست رفقام میخزه تک تک امید ها و روزنه های نوری که توی قلبشون کاشته شده بود رو کور میکنه
تو عروج دوستات رو دیدی ، سخت بود میدونم ولی
من غرق شدنشون رو تو پوچی دیدم ، نیست شدن ، هدر شدن ، تلف شدن ، این تفاوت نسل و داستان های ماست
نشستم تماشا کردم و اره ، منم نتونستم نجاتشون بدم
اگه این توی کوچه رقصیدناتونو انقد ادامه نداده بودید داعش هیچ وقت حتی فکر همچین غلطایی رو به ذهنش راه نمیداد
تفاوت رسیدن خبر شهادت حاج قاسم و شهدای حرم بهم فقط فاصله زمانی و روزش بود
وگرنه بقیه شرایط دژاوو لنتی داشت
هدایت شده از یک سناریوی نامنظم
بچه یک ساله که اسم داره که...
ولی میگن بی نامه
اسمش مشخص نیست یعنی
یعنی کسی همراهش نبود ازش اسمش رو بپرسید؟ بچه یک ساله که تنها نمیاد حرم
یا اینکه...
حس میکنم یه چند وقت دیگه هم قراره هشتگ نه به اعدام بزنن و در حمایت از این داعشی آشغال یقه جر بدن