حرمت را، نه چراغ و نه رواق و نه در است زائر قبر تو، ماه است و نسیم سحر است قبر بی زائر تو، کعبۀ اهل نظر است لاله‌اش خون دل «میثم» خونین‌جگر است... #شهادت_امام_حسن_مجتبی ع🖤 پیشاپیش #تسلیٺ_باد💔 🇮🇷

🎧 #شور بسیار زیبا🖤 🎵 عشق مادر و فرزندی 🎵 یعنی همین که لبخندی بزنی 🎤 کربلایی #سید_رضا_نریمانی 🏴 #شهادت_امام_حسن (ع)◼ 🇮🇷

صحبت مادرشهید وفرزند شهیدش درمورد انقلاب واشوب ۸۸ حتما ببینید 🇮🇷

❌استاد رحیم پور ازغدی: امریکایی ها، به هیچ وجه نمی توانند روی زمین با ما بجنگند.. 🇮🇷

🍃 عقیم شدن پسران و مردان با مصرف #شاهدانه_شوید 📚:حکیم ضیایی 🇮🇷

👆سخنان تکان‌دهنده ماموستای اهل تسنن در رابطه با بی‌حجابی در جامعه... سخنرانی در ماه مبارک رمضان است، و شاید براتون تکراری باشه اما ارزش داره مردان به خواب رفته ببینند و تلنگری بشه😔 🇮🇷

💥تلخیص بحث: امروز اِمتلاء (پُربودن بدنها از اخلاط فاسد از عوامل بیماری است و قبل از درمان باید اِقدام به پاکسازی و سم زدایی از بدن نمود. یکی از روشهای پاکسازی، نسخه ماء الفاطر (آب جوشیده ولرم) به سفارش رسول اکرم (ص) است و بهترین زمان مصرف آن صبح ناشتا می باشد. ✍ صبح ناشتا یک لیوان آب جوش + یک قاشق چای خوری عسل + یک قاشق غذاخوری خاکشیر، مخلوط و میل شود. این درمان کبدچرب و ضعف چشم و سم زدای خوبی برای کبد و کلیه است.

۳ سال رئیس جمهور بود نه برادرش رو دیدن نه دخترش رو آقازادگی

🔴امروز که رهبر انقلاب علی باقری کنی رو به عضویت در شورای راهبردی روابط خارجی منصوب کردند یادی کنیم از این مثال و تشبیه به حقّ علی باقری درباره‌ی برجام🤔😁 چه زیبا تشبیه کرد ❤ هزار تا ظریف غربگدا فدای کفشت

📹 موج تخریب پلیس عادی نیست. 🔹آیا قراره بازم در کشور اتفاقی رخ بده و امنیتمونو مختل کنن که قبلش دارن چهره حافظان امنیت رو تخریب میکنن؟

⁉️ حرکت حسینی از چه جهت معنادار است؟! آزادی به معنای واقعی یعنی چه؟ و پاسخی به چند ها سؤال دیگر... 📣 غلامحسین ابراهیمی دینانی این چند دقیقه واقعاً شنیدنی است. ♥️آنجا که آگاهی نیست، آزادی نیست! آنجا که آگاهی هست، آزادی هست! اینقدر یقه چاک نکنید! معنی آزادی را بفهمید! معرفت امام حسین علیه السلام را هیچکس نداشته است! #_آزادی #_حرّیت #_ولنگاری #_اسارت_نفس

🍃💐🌸🇮🇷🌸💐🍃 سلام و هزاران تحیت... اعوذوا بالله من الشیطان و افسادطلبان.....؛ پست ویژه امروز :👇❗️ طنز تلخ این قسمت: چای هندی و وفاق ملی! استکان چای هندی رو گذاشتم جلوش؛ اما هیچ واکنشی نشان نداد. چشم دوخته بود به دیوار روبرو. دستم رو بردم جلوی صورتش و تکان دادم. دیدم نه اصلاً در این عالم نیست. دستم را گذاشتم روی شانه‌اش و تکانش دادم، به خودش آمد. گفتم: کجایی بابا؟ خیلی تو فکری؟ پس کله‌اش را خاراند گفت: هنوز تو کف این "وفاق ملی" ام. - مگه چیز بدیه؟ - والا چه عرض کنم... رو کاغذ که چیز خوبیه؛ ولی تو عمل که میای، می‌بینی تا اینجای کار انگار همه‌ش به نفع فتنه‌گران و مجرمان و خودفروختگان و فحاشان و رقاصان و اینا داره تموم می‌شه. مجتبی که تا حالا ساکت بود گفت: اینو گوش کنین. می‌گن یه گرگ و شتری به خاطر بالا بودن اجاره‌ها، مشترکا یه خونه رو اجاره کرده بودن. هر روز صبح بچه‌هاشون رو توی خونه می‌ذاشتن و خودشون می‌رفتن دنبال تهیه‌ی غذا. یه روز که گرگ زودتر و دست خالی برگشته بود، یکی از بچه‌شترها رو خورد. وقتی سر و کله‌ی شتر از دور پیدا شد، گرگ زود جلو دوید و در حالی که سعی می‌کرد توی صداش نگرانی پیدا باشه، گفت: رفیق یکی از بچه‌هامون نیست. شتر با هول و ولا گفت: از بچه‌های من یا بچه های تو؟ گرگ قیافه‌ی حق به جانبی به خودش گرفت و گفت: باز که ازون حرفا زدی! ما که بنامون بر "وفاق ملی" بود. من و تو نداره؛ یکی از بچه‌های "ما". شتر که هیچ وقت این قدر قانع نشده بود؛ دیگر چیزی نگفت و زندگی همچنان به خوبی و خوشی ادامه پیدا کرد؛ فقط بدی‌اش این بود که هر چند وقت یک بار یکی از بچه‌شترها گم می‌شد؛ ولی شتر اصلا ناراحت نمی‌شد‌؛ چون عوضش" وفاق ملی"شان سر جاش بود. در این فاصله که ما غرق شنیدن قصه بودیم. بهزاد از فرصت استفاده کرده و چای خودش و مجتبی و کریم رو بالا داده بود و در حالی که با پشت دست، آبخور سبیلش رو خشک می کرد گفت: عجب چیز خوبیه این وفاق ملی! حالا شده داستان دولت وفاق یا نفاق یا هر کوفت و نکبت دیگه در مقابل ملت و نظام.... 😂😂😂🥺😂😂😂