7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا دشمن روی ذهن دهه هشتادیها کار میکند
--------------
➖➖➖➖➖➖
📿 @@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍 درنگی با سیدحسن نصرالله
شاید تکراری باشد
اما شرح گفتگوی توحیدی در وقت عُسرت
بین ایشان با آقا پاسخ آقا
هست@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همنــــوا
✋🏻✊✊✊✊🌸
سید علی لب تر کند
جان را فدایش میکنم
جان را دمادم غرق در
شور صدایش میکنم
لب تر کن ای مولای ما
ما لشکر آمادهایم
فرمانده کل قوا
آمادهایم آمادهایم
ما فارغیم از جان و تن
عمارهای این وطن
مائیم و صد ابنزیاد
مائیم و جنگ تنبهتن
در سینهی ما دم به دم
جز عشق مولا زنده نیست
این ارتش 20میلیونیست
لعنت به هر چه صهیونیست
سیدعلی لب تر کند
جان را فدایش میکنم
جان را دمادم غرق در
شور صدایش میکنم
@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
فتوای آیت الله جوادی آملی در باره تضعیف نظام و اغتشاشات اخیر.mp3
زمان:
حجم:
1.01M
🎙فتوای حضرت آیت الله جوادی آملی در رابطه با اغتشاشات و تضعیف نمودن نظام
آیت الله جوادی آملی:
برهمه ما واجب عینی است که این نظام را حفظ کنیم، هرکاری که باعث طمع بیگانه و تفرقه باشد حرام عینی است.
#جمهوری_اسلامی
موکب اربعین شهدای شهرستان بهشهر
@behshahr_arbaeen
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یک شش دقیقهی فوقالعاده زیبا و پر از نکات حکمت آمیز
#پیشنهاددانلود👌فیلم و ملاحظه آیه ۱۲۵ آل عمران
➖➖➖➖➖➖
@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌠☫﷽☫🌠
⭕️هر موقع دلگیر بودید و غم دنیا به دلتون سنگینی کرد،
این صوت ملکوتی رو گوش کنید...
@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
اینصوترزقِشماستـ !1_1693801984.m4a
زمان:
حجم:
4.63M
این صوت رزق شماست
از آن ساده نگذرید!
اینصوت حاوۍ یك تقلب کوچک
میباشد کھ شما را سالهایِ سال
جلو میاندازد🌿
#التماس_دعا
@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/266797082Cfbb150bb47
🪴راز شگفت انگیز پیاده کردن مرحوم حاج شیخ عباس قمی از اتوبوس
🥀⚘🥀⚘🥀🥀⚘🥀⚘
💎 عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ بقره/216
💎چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشید درحالیکه خیر شما در آن است.
🔹آینه: حکایت؛
امام خميني(ره) در خاطرهاي از سفر خود با مرحوم حاج شيخ عباس قمي چنین بيان ميكند:
بیابان سوزان و بیانتها در چشمهایمان رنگ میباخت و به کبودى میگرایید و از دور هم، چیزى دیده نمیشد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاهچرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسطهای ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر میدانستم تو را اصلاً سوار نمیکردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت! یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى.
مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمیکرد که با او باشم، هر چه من پافشارى میکردم، او نهى میکرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت میکنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم.
بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم،
گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند میکردم نگه نمیداشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت. وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم میخواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب میگشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط میدانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان میتوانم آنها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقهمند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى میکردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا اینکه به نزدیکیهای همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه میکند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد، هنوز چند لحظهای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشکآلود گفت: اینطور که تو میگویی و من از حرفهایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان میشوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیلهایی که از من حرفشنوی دارند مسلمان میکنم .
بعد هم به کمک من گفت؛
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله .1
1. با اقتباس و ویراست از کتاب عاقبت بخیران عالم
#آیه_ها_و_آینه_ها
. ➖➖➖➖➖➖
📿 @hawzeh_velaei