eitaa logo
مربیان قرآن دبستان (درست‌خوانی و زیباخوانی)
2.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
348 ویدیو
56 فایل
﷽ هماهنگی، هم‌افزایی و محتوای تدریس برای مربیان قرآن دبستان کتاب درست‌خوانی و زیباخوانی قرآن کریم ویژه کودکان تألیف علی قاسمی ادمین: استاد حسینی و استاد ده باشی سفارش کتاب ۰۲۵۳۷۸۳۹۴۷۴ ۰۹۰۲۷۸۳۹۴۷۴ مشاوره و برگزاری دوره تربیت مربی قرآن @H_N_S_1_1_4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*راه نادرست* ☀️ نزدیک ظهربود . حضرت علی (ع) افسار اسب خود را می کشید و به طرف مسجد می رفت . اسب ، آرام آرام قدم بر می داشت . 📿 نزدیک مسجد ، مردی ایستاده بود . مرد با دیدن حضرت علی(ع) جلو رفت و گفت :«می خواهید تا شما نماز می خوانید و بر می گردید من مواظب اسبتان باشم ؟» حضرت علی (ع) لبخندی زد ، اسب را به او سپرد و با خود فکر کرد که پس از نماز کمی پول به این مرد می دهم. سپس ، برای خواندن نماز به مسجد رفت . چند لحظه بعد ، صدای اذان بلند شد. امام علی (ع) و مردمی که در مسجد بودند ، مشغول خواندن نماز شدند . 🐎 مرد با دقت به اندام قوی و کشیده ی اسب نگاه کرد . ناگهان با خود فکر کرد که :« چه اسب زیبا و نیرومندی !حتماً خیلی هم با ارزش و گران قیمت است! چرا مال من نباشد ؟» بعد ، روی اسب پرید و با پا به شکم و پهلو های او کوبید ؛ ولی اسب که می دانست مرد غریبه است ، محکم سر جای خود ایستاد . مرد هرچه کرد ، اسب تکان نخورد. ناامید و عصبانی از اسب پیاده شد . ناگهان فکر بد دیگری به فکرش رسید . با عجله افسار نو اسب را از گردنش باز کرد و دوید و از آنجا دور شد . پس از خواندن نماز ، امام از مسجد بیرون آمد . با دیدن اسب ، همه چیز را فهمید . کمی پول به یکی از یاران خود داد و از او خواست به بازار برود و برای اسب یک افسار دیگر بخرد . مرد پول را از امام گرفت و به بازار رفت . کمی بعد با یک افسار برگشت . ☘ حضرت علی (ع)افسار را گرفت و با تعجب به آن نگاه کرد . این ، همان افسار قبلی اسب بود . امام فرمود:« ای کاش آن مرد این کار بد را نمی‌کرد ؛ چون من می خواستم به خاطر نگهداری از اسبم به او پول بدهم ؛ اما او این پول را از راه نادرست و حرام به دست آورد ؛ یعنی راه گناه . خدا اصلاً این راه را دوست ندارد . ای کاش صبر می کرد و پول حلال به دست می آورد!» 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 خب این هم از داستان امروز. راستش داستان امروز مرا غمگین کرد. شما چطور؟ 🌼 ما دوست داریم به پیامبر و خانواده شون خیلی شبیه باشیم. خدا کسایی رو که سعی می کنند شبیه پیامبر بشن خیلی دوست داره و به آنها توجه ویژه میکنه. پیامبر و خانواده شان هرگز کارهای خطا و بد که خداوند راضی نیست انجام نمیدن. 🌼 با خوندن این داستان یاد سوره مبارکه مسد افتادم. خداوند در سوره مسد میگه بدی ها به انسان آسیب می زنند. بدترین آسیب بدیها اینه که وقتی انسان بدی می کند از پیامبر و امام دور می شه. 🌼 این مرد هم به جای اینکه صبر کند تا خداوند روزی حلال او را برساند و پاداش خدمتگزاری به امیرالمومنین علیه السلام را از دست با برکت ایشون دریافت کنه به خودش آسیب زد و از امام دور شد. 🌼 علاوه بر این پیامبر و امامان کاملاً به قرآن عمل می کنند مثلا سوره مطففین به انسان ها یادآوری می کنه که حقوق دیگران را باید کاملاً رعایت کنند. اون مرد انگار این نکته که پیامبر و خانواده شون هرگز حقوق دیگران را زیر پا نمی گذارند هم فراموش کرده بود. 🌼 بچه ها به نظر شما اون مرد رفتار غلط خودش را که موجب دوری از امامش امیرالمومنین شد چگونه میتونه جبران کند؟ اگر ما جای اون مرد بودیم چه کار می کردیم؟ ❤️ *خدای مهربونم ازت خواهش می کنم به ما کمک کن تا بتونیم با انجام کارهای خوبمون در همه زندگی به پیامبر و خانواده شون خیلی شبیه باشیم آمین یا رب العالمین* ❤️ # داستان @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*خدمتگزار* ☀️ یک روز گرم و آفتابی بود. مردم مدینه مشغول کار بودند که کاروانی وارد شهر شد. آنها گروهی از مسلمان ها بودند که برای زیارت خانه خدا به مکه می رفتند. 🐪 مسافران کاروان بعد از چند روز استراحت در مدینه به طرف مکه راه افتادند. در راه مدینه و مکه ، کاروان یک بار دیگر ایستاد. مسافر ها از شترها پیاده شدند تا کمی استراحت کنند. 🍶 مردی به کاروان نزدیک شد. یکی از مسافر های کاروان را دید و شناخت. این مسافر با مهربانی به مسافران دیگر کمک می کرد و برای آنها آب و غذا می برد . مرد از یکی از مسافران پرسید:" شما این مرد مسافر را که به دیگران کمک می‌کند، میشناسید؟ " 👤مرد مسافر جواب داد:" نه او را نمی شناسیم. این مرد از مدینه با ما همراه شد، بسیار خوشرو مهربان است. در همه کارها به ما کمک می کند و هرگز خسته نمی شود. ما از او نخواستیم که برای ما کار کند؛ ولی خودش دوست دارد که به همه کمک کند. " مرد گفت: اگر او را می شناختید هرگز نمی گذاشتید همانند یک خدمتگزار برای شما کار کند." مرد مسافر با تعجب گفت: "مگر این مرد چه کسی است؟" مرد گفت: "امام زین العابدین علیه السلام است ." مسافرانی که آن دور و بر بودند و حرفهای آنها را شنیده بودند، ناراحت و خجالت زده شدند. 🙏🏻 همگی به طرف امام زین العابدین علیه السلام رفتند تا از او عذرخواهی کنند. یکی از مسافران به امام گفت: "چرا خودتان را به ما معرفی نکردید؟ ممکن بود تا پایان این سفر شما را نشناسیم و کاری بکنیم که که گناهی بزرگ باشد." 💞 امام با مهربانی لبخندی زد و گفت: "می دانستم که من را نمی شناسید، برای همین با شما همراه شدم. گاهی با کسانی مسافرت می کنم که من را میشناسند. آنها نمی گذارند من کاری برایشان بکنم. برای من کمک کردن به دیگران بهترین و بالاترین لذت را دارد." 🌼🍃🌼🍃🌼🍃 ✨بچه ها داستان رو شنیدین ؟ حتماً شما هم مثل من از روش امام خیلی لذّت بردین؟ ✨چقدر امام زین العابدین زیرک هستند! برای من ی نکته جالبی توی این داستان بود ✨میخواین بدونین چیه؟ یکی از راه های ارتباط ویژه و خاص با خدا داشتن، این است که نسبت به نیازهای دیگران بی تفاوت نباشیم و به آنها توجه کنیم و مشکلات دیگران را با نهایت توان و تلاش رفع کنیم. ✨امام زین العابدین علیه‌السلام آنقدر که دوست داشتند با خدا ارتباط ویژه و خاص داشته باشند، به هر وسیله ای که ممکن بود نیازهای دیگران را رفع می کردند و به این وسیله خودشون رو بیشتر و بیشتر به خدا نزدیک تر میکردن. ✨چقدر امام زین العابدین را دوست دارم! چقدر مهربونن! ✨ *راستی بچه ها موافقین ی لیستی از نیاز های دیگران بنویسیم و بهشون کمک کنیم* ؟ # داستان @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-812638463_-238905.pdf
2.43M
📚 آفرینش انسان 🔹 همچون مفضل پای درس امام صادق علیه السلام 🔅بخشی از کتاب توحید مفضل به زبان کودکانه ✅ مناسب برای شروع کلاس قرآن @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلاسی 🇯🇴 ابراز همدردی قرآن آموزان با کودکان مظلوم غزه 🎥 ارسالی مربی عزیز خانم موسوی @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*احترام به شخصیت و نام شاگردان* ⚜ یک معلم کاردان و وظیفه شناس، معمولا راجع به نام و نسب و فامیلی و شهر و احوال و مشخصات دانش آموزان در جلسه درس خود، اطلاعاتی را کسب کرده و از آن در ارائه درس خوب بهره می گیرد، به ویژه آن که اگر آنان را با قشنگ ترین نامشان صدا بزند و محترمانه خطاب کند از توهین و تحقیر آنان بپرهیزد و در تکریم آنان بکوشد؛ در سوره حجرات آمده است: ⚜ ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!» (حجرات-11) ⚜ آری، تکریم و خطاب کردن محترمانه، نوعی تجلیل از شخصیت شاگردان است که علاوه بر جذب قلوب آنان، اعتماد به نفس را نیز در وجودشان تقویت می کند و در کمال شخصیتشان موثر است. @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا