eitaa logo
ظهور نزدیکه ان شاءالله
9.2هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
14.8هزار ویدیو
44 فایل
هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است 🌱 هدف از ایجاد کانال معرفت بیشتر به امام و خودسازی و در نهایت زمینه سازی ظهور...❤️💚 جهت تبادل و تبلیغ 👈 @Gol_narges_110 کپی با ذکر صلوات آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AliFani.Elahi.Azom.Albala(128).mp3
3.63M
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله شبانه👆🏻 بخوان دعای فرج را دعا،اثر دارد الهی عظم البلاء....... به نیت ظهور ٱقا جانمون @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله 🔸 از یکی از شاگردان آیت الله کشمیری پرسیدم: چکار کنم تا ملائک مرا برای نماز شب بیدار کنند؟! 🔸فرمودند: غذای فرشتگان تسبیح است.. قبل از خواب با آنها صحبت کن و تسبیحات اربعه بخوان و به آنها هدیه کن... @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبتون مهدوی 🌙 التماس دعای فرج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1451916754.mp3
11.47M
۱۶ 🎤 «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِين ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِين... ⚜ و به يقين، انسان را از عصاره‏‌اى از گل آفريديم سپس او را [ به صورت ] نطفه‏‌اى در جايگاهى استوار قرار داديم...» | مؤمنون ۱۲ و ۱۳ ⁉️ قرار دادیم؟! مگر خدا، یکی نیست؟! پس چرا در بسیاری از آیات قرآن، فعل جمع به کار برده شده است؟! دست مرموزی که محققان از آن با نام «هوش طبیعت» یاد می‌کنند، در حقیقت، چه نیروییست؟! @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجت الاسلام و المسلمین خورشیدی.mp3
3.79M
💠 ▫️شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها در قرآن 🔸سوره مبارکه انسان 🗓 سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ 🎙حجت‌الاسلام @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله 🔴🔴 بشارت عجیب امام خمینی (ره ) پیرامون نزدیکی ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )🔴🔴 🔴🔵 امام خمینی (ره): بعد از من كسی خواهد آمد كه پرچم را بدست صاحب اصلی اش خواهد داد. ❤️ امام خمینی و شهید عراقی : خدا رحمت كند شهيد عراقی و يكي از شخصيتهای سياسی خوب امروز كه متأسفانه نمی توانم اسم ببرم. ميگويند وقتی امام در ابتداي نهضت اولين اعلاميه سياسي خود را داد (خوب ما در حد فهم خودمان درک ميكرديم), با شهيد عراقی رفتيم خدمت امام ، شهيد عراقی با همان خلوصي كه داشت گفت حاج آقا واقعاً خيلي خوب مي شد اگر اين چيزی كه شما ميگوييد اتفاق بيافتد و وضع مردم خوب می شود. 🌹امام با بي اعتنايی فرمود بله وضع مردم هم انشاالله خوب می شود، ولی ما مأمور به انجام چنين كاری نيستيم . آقای عراقی هم آدم سمج ، گفت آقا چی گفتيد ؟ امام فرمود ما براي مأموريت ديگری آمديم. آقاي عراقي گفت براي چه مأموريتی آمده ايد؟ امام فرمود براي سه مأموريت : 🔴 اول: سرنگون كردن حكومت پهلوی 🔴 دوم: استقرار نظام جمهوری اسلامی 🔴 سوم :دادن پرچم حكومت اسلامي به دست صاحب اصلی اش ❤️ حوادث روزگار و فاصله زماني از حافظه ما برد، رفتيم داخل مبارزات و خيلي ها كشته شدند و انقلاب پيروز شد . شهيد عراقي هم با زبان روزه توسط سيد مهدي هاشمی به شهادت رسيد، ما به يكباره ديديم دو تا از وعده های امام محقق شد . يك وقتي در جمع بعضي از مسئولين نظام از جمله حضرت آيت الله ری شهری گفتم شهيد عراقي و بنده شاهد چنين حرفي از امام بوديم . حالا دو مورد آن اتفاق افتاده ، سومين آن يعني چی ؟ بحث شد كه با دست امام ميرسد به دست صاحب اصلي ، يا شخص ديگری ؟ يكي از همان جمع كه حالا اسم نمی برم و شما می شناسيد و آدم بزرگواری است ، گفت من ميروم و از امام مي پرسم . بعد رفتند و اينقدر از امام اصرار كردند كه آقای عراقی همچنين چيزي از شما شنيده ، آيا درست است ؟ امام فرمودند بله درست است . گفتند دو تا از آنها محقق شده سومي چی ؟ امام گفتند سومی هم خدا انشاءالله مي خواهد و ميشود .( خيلي امام پرهيز داشت) اصرار كردم گفتم شما هستيد كه اين پرچم را به دست صاحبش مي دهيد ؟ يا شخص ديگر ؟ بعد از اصرار من ، امام فرمودند : نه من نيستم🌺 بعد از من كسي خواهد آمد كه پرچم را به دست صاحب اصلي اش خواهد داد🌺 حالا ما داريم اين مطلب را الان مي شنويم ، ولي اين آقاياني كه بعضي هايشان اين همه آتش مي سوزانند ، آن زمان داغ داغ تنوري اين مطالب را شنيده اند ، نمي دانند . 📚 منبع: پایگاه صالحات -شهید مهدوی ✅ بشارتهای نزدیکی ظهور ادامه دارد....✅ @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله 🔆امروز 432109 وز از غیبت بهارانسانیت گذشت😔 ‼️ منتظر فرج باشید و ناامید نشوید ... 🟠 حضرت امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیهماالسلام می‌فرمایند: 🍁منتظر فرج آل‌محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله باشید و از رحمت خداوند نا امید نشوید 👈 زیرا که بهترین اعمال در نزد خداوند، انتظار فرج است 🍁 و فرمودند: 👈 طاقت کندن کوه‌‌ها آسان‌تر از انتظار دولتی است که ظهورش به تأخیر افتاده است! 🍁 از خداوند مدد بخواهید و صبر پیشه سازید که خداوند زمین خود را به بنده شایسته خود می‌‌سپارد و عاقبت نیک از آنِ پرهیزکاران است 👌 پیش از رسیدن دولت حق، شتاب نکنید که پشیمان می‌‌شوید و مدت آن را دراز مشمارید که باعث قساوت دل پ‌هاتان می‌‌گردد. 😥 ┄┅══✼🌼✼══┅┄ @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab1Fatemieh2-1397[03].mp3
15.6M
▪️این فاطمه عمرش به دنیا نیست (زمزمه) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 به مناسبت فرارسیدن ایام @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض احترام خدمت اعضای کانال ختم هفتگی قرآن کریم هدیه به ائمه معصومین علیهم السلام و اموات و تمام شهدای صدراسلام تا الان ... 👈نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر ارواحنا فداه... وحاجت روایی تمام شرکت کنندگان در این ختم... ⬅️تا یک هفته فرصت تلاوت دارین 🌼 لطفا جزء مورد نظر خودتون رو به آیدی زیر اعلام بفرمائید. 👇🏻 @Gol_narges_110 1✅ 2✅ 3✅ 4✅ 5✅ 6✅ 7✅ 8✅ 9✅ 10✅ 11✅ 12✅ 13✅ 14✅ 15✅ 16✅ 17✅ 18✅ 19✅ 20✅ 21✅ 22✅ 23✅ 24✅ 25✅ 26✅ 27✅ 28✅ 29✅ 30✅ جزءهای پذیرفته شده توسط شما بزرگواران با ✅مشخص میشود. لطفا اطلاع رسانی کنید تا با توکل به خدا در هر هفته یه ختم قرآن را داشته باشیم ان شاءالله🙏🏻 اجرتون با خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ بعد از نماز حوصله خانه را نداشت... همیشه همینطور بود، وقتی مهمانی بود در خیابانها میچرخید تا ٧شب.یا به خانه آقابزرگ میرفت،.. میدانست لااقل در مجلس پر از گناهشان نمیشد، حرفش را زده بود، را کرده بود،ولی پدر و مادرش کارخودشان را میکردند!!! بهترین جا برایش خانه آقابزرگ بود... خیلی با آنها نزدیک بود و مانوس.خودش هم دلیلش را نمیدانست!! از حیاط مسجد به طرف ماشین میرفت، و با گوشی اش شماره گرفت، _سلام آقابزرگ _سلام باباجان. خوبی. چه خبرا! ؟ _سلامتی. مهمون نمیخاین؟!😅 _خیلی هم عالی. چی از این بهتر. زود بیا که هنوز ما ناهار نخوردیم.😊 _مزاحم که نیستم از آنطرف خط صدای خانم بزرگ می آمد که میگفت، بگوحتما بیاد _این چه حرفیه باباجان، زودتر بیا، خاتون جان هم، سلام میرسونه میگه بهت بگم حتما بیای😊 _چشم. پس تا یه ربع دیگه من اونجام.☺️چیزی نمیخاین، بخرم؟! _نه باباجان، _پس میبینمتون. یاعلی _یاعلی چند ساعتی که پیش آقابزرگ و خانم بزرگ گذرانده بود،او را شاد و سرحال کرده بود،مثل همیشه.☺️ ساعت کمی به ٧ مانده بود.. که کناری توقف کرد و به عمومحمد زنگ زد که تا میرسد آماده باشند.بوق سوم بود..خواست قطع کند که صدای دخترانه ای اما رسمی پاسخش داد: _الو بفرمایید. +سلام.خوب هسین. عمو محمد هستن!؟ _ممنون. بله. چند لحظه گوشی.. بعد از چند دقیقه صدای عمو محمد گوشش را نوازش داد. _به به سلام گل پسر. چطوری خوبی؟😊 +سلام عمو خوب هسین، بدموقع مزاحم شدم.😊 _نه عمو این چه حرفیه.جانم، کاری داشتی؟ +دارم میام دنبالتون.گفتم اول زنگ بزنم که آماده باشین. من تا بیست دقیقه دیگه میرسم😎 _نه.!! شما نیاز نیس زحمت بکشی ما خودمون با آژانس میایم +نه بابا چه زحمتی، مدت زیادیه تو مهمونی ها نبودین.. حالا که اومدین میام دنبالتون.. زنگ بزنین کنسلش کنین.. من تو راهم..😎 خیلی دوستش میداشت..😍 همین عمومحمدی که حرفهای ناگفته اش را میخواند.و تمام حرکاتش را پیش بینی میکرد.اما خودش نمیدانست دلیل اینهمه نزدیکی چیست..!!همیشه هوای و را داشت. عمومحمد هیچ علاقه ای نداشت که به مهمانی هایشان برود. این بار هم بعد از چند سال بااصرار برادرش کوروش بود که می آمد.با این که به محض ورودش موسیقی را خاموش کنند. و برادرش قبول کرده بود. عمومحمد با خنده گفت: _باشه عموجون. وارد کوچه شان شد. از دور میدید که آنها جلو در به انتظارش هستند. خوشحال شد، انرژی گرفت،پایش را روی پدال گاز فشار داد. جلو پای عمو ترمز کرد. بالبخند پیاده شد. با عمو دست داد.😍✋کمی آنطرف تر طاهره خانم را دید و دخترهایشان مرضیه و ریحانه. چشمهایش را رساند. با حجب و ، آرام و مردانه، جواب سلام و احوال پرسی های طاهره خانم را میداد. فقط با تکان دادن سرش سلامی به دختر عموهایش کرد. برای خانوم ها قائل بود.بخصوص اگر بانویی از تبار یاس🌸 بود و محجوب و زهرایی.🌸 عمو محمد جلو نشست. طاهره خانم و دخترها عقب نشستند. هنوز استارت ماشین را نزده بود،عمو گفت: _راضی به زحمتت نبودم پسرم. خودمون می آمدیم.😊 +اختیاردارید این چه حرفیه!؟.. وظیفه م هست.علی اقا کجاست؟☺️ عمومحمد_سرکاره، اخرشب میاد. تا به خانه برسند،.. باعمو گرم گرفته بود. از آب و هوا گرفته تا کنکور و کارهای روزمره اش برای او تعریف میکرد.و عمومحمد چقدر او را پدرانه گاهی نصیحت میکرد و گاهی تشویق.👌 رسیدند.... درب پارکینگ را با ریموت باز کرد.ماشین را به داخل حیاط هدایت کرد. عمارتی 🏯به وسعت ١٠٠٠متر که خانه ای🏡 ۶٠٠متری در آن ساخته شده بود.ورودی «خانه باغ» درختهای نارنج،توت، سیب، زیتون، گلهای رنگانگ در باغچه های کوچک خودنمایی میکرد. و پشت خانه را، گلخانه و ایوانی جذاب و باطراوت، تشکیل میداد. خانه ی دوبلکس، طوری طراحی شده بود که اطرافش پر بود از درخت های تنومند و کهنسال. دوسالن پذیرایی، یک مهمانخانه، و ۴اتاق در طبقه بالا،.. که همه وسیع بود... و هر قسمتی را با رنگی از مبل و پرده. ماشین را پارک کرد... باعمو جلو راه میرفت.وخانمها پشت سرشان. مادرش فخری خانم، گرچه از خانواده برادر شوهرش هیچ خوشش نمی آمد، اما به رسم مهمان نوازی به استقبال آمد.سعی میکرد به گرمی پاسخ سلام و احوال پرسی ها را بدهد. وارد سالن پذیرایی شدند... ادامه دارد... @zohoor_nazdike_enshaallah