eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
61.7هزار عکس
63.2هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر می شنید کسی به دنبال سلوک و معنویت است ولی اهل نیست، خیلی تعجب میکرد. یک جا برای شاگردانش نوشته بود: اما نمازشب، پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست. تعجب است از کسی که میخواهد به کمال برسد ولی برای نماز شب بیدار نمی شود. ما نشنیدیم کسی بتواند به آن مقامات دست پیدا کند مگر به وسیله نمازشب. ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ گنجینه‌ای از مطالب ناب مهدوی ولایی شهدایی معرفتی و نهج البلاغه به کانال بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
🌷 آیت اللہ بهجت(رہ) : ✍ شب که انسان می خوابد ، ملائکه موکل بر انسان ، او را برای نماز بیدار می کنند. و بعد چون انسان اعتنا نمی کند و دوباره می خوابد باز او را بیدار می کنند. دوباره می خوابد ، باز او را بیدار می کنند…این بیداری ها تصادفی و از روی اتفاق نیست ، بلکه بیداریهای ملکوتی است که به وسیله فرشتگان انجام می گیرد. 👌 اگر انسان استفاده کرد و برخاست ، آنها تقویت و تایید می کنند و روحانیت‌ می دهند. وگرنه متأثر می شوند و کسل برمی گردند.اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را که نمی بینید ، اقلاً به آنها سلام کنید و تشکر نمایید. ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ گنجینه‌ای از مطالب ناب مهدوی ولایی شهدایی معرفتی و نهج البلاغه به کانال بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
دسته عزاداری قبیله طویریج بزرگترین دسته عزاداری عراقه واقعا عجیب غریبه این کلیپهارو ببینید از این دسته عزاداری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسته عزاداری قبیله طویریج بزرگترین دسته عزاداری عراقه واقعا عجیب غریبه این کلیپهارو ببینید از این دسته عزاداری ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ گنجینه‌ای از مطالب ناب مهدوی ولایی شهدایی معرفتی و نهج البلاغه به کانال بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسته عزاداری قبیله طویریج بزرگترین دسته عزاداری عراقه واقعا عجیب غریبه این کلیپهارو ببینید از این دسته عزاداری
روز عاشورا بعد از نماز ظهر نیت کردم‌ برم‌ زیارت حضرت عباس و امام حسین و برگردم سمت مرز کوله رو انداختم پشتم از یک راه فرعی اومدم سمت حرم حضرت عباس خوردم به این قبیله طویریج 😳 انگار میخاستم از رودخانه رد بشم از وسطشون داشتم به سختی رد میشدم که وسط راه ناگهان سیل جمعیت منو مثله پرکاه کشوند به سمت مخالف افتادم تو مسیر حرکتشون و در مقابل فشار جمعیت هیچ قدرتی نداشتم و به سمت ورودی بین الحرمین در حرکت بودند و چاره ای نداشتم سر ظهر هوا به شدت گرم‌که چه عرض کنم داغ بود مثله تنور یک چند قدمی جمعیت منو باخودش میبرد و من نگران زمان بودم 😥 که چند ساعتی تو این جمعیت باید حرکت کنم و به زیارت نمیرسم ناگهان مسیر قفل شد 😱و سیل جمعیت بهم گره کور خوردن فشار شب اول قبر 😖 رو کاملا لمس کردم از پشت کوله بین مردم گیر کرده بود از جلو هم دنده هام مثل فنر میرفت تو ریه هام فشار میداد چند دقیقه همینطور فشار و موج جمعیت از پشت سر بیشتر میشد و مردم بیشتر توهم‌فرو میرفتن به زور سر پنجه پا وامیستادم تا بتونم نفس بکشم نفس کشیدن سخت بود یاد فاجعه منا افتادم و ترس و اضطراب وجودم رو‌پر کرد یه چند نفر حالشون بد شد اما مسیر بسته بود و لحظه به لحظه فشار بیشتر میشد دو طرف مسیر با نئوپان دیوار دومتری کشیده بودن و راهی نبود
چند نفر از حال رفتن واقعا حس مرگ داشتم تو ذهنم گفتم خدایا من نمیخام بمیرم 😭 عمریه آرزوی شهادت دارم اینطوری نهههههه😭 تعدادی از خادمها اومدن روی دیوارهای دو طرف هم‌ آب میپاشیدن و ظرفهای آب رو پرت میکردن روی مردم و هم اونهایی که حالشون بد شد رو کشیدن بالای دیوار من هم که نگران زمان بودم و کم‌کم داشت حالم بد میشد به سختی خودمو‌ رسوندم کنار دیوار و فریاد زدم و با اشاره گفتم حالم بده دستامو دراز کردم دوتا خادم از بالای دیوار دستهامو گرفتن و چند نفر از پایین کمک کردن اومدم بالا الحمدلله
یکم فیلم گرفتم‌ازبالا خادمها نذاشتن کامل بگیرم 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه دقت کنید اول فیلم روبرو‌ دارن مردم‌رو‌میکشن بالا اونطرف دیوار هم جمعیت بود اما در حرکت بودن و قفل نشده بود
هدایت شده از پیام شهدا
⭕️ ماجرای دزد قالیچه و علی اکبر ابوترابی (سید و رهبر معنوی آزادگان سرفراز در زندانهای رژیم بعث عراق) ▫️نجف بودیم. صدای «آی دزد آی دزد» که بلند شد، رفتم داخل کوچه. دزدی قالیچه ای از منزل سید علی اکبر زیر بغل داشت که به تور مردم افتاد. مرحوم ابوترابی با عجله خود را کوچه رساند. دست سارق را گرفت و گفت: آقا جان! چرا بدون خوردن صبحانه رفتی؟! به آن افراد هم گفت: این شخص مهمان ماست و من خودم قالیچه را به او دادم. کاری به او نداشته باشید. با هم به منزل آمدند. سارق شرمنده نشسته بود و منتظر بود که آقای ابوترابی تحویل پلیسش دهد. همسر سید، صبحانه ای از بهترین سر شیرهای نجف تهیه کرده بود. اما خبری از پلیس نبود. موقع رفتن, آقای ابوترابی قالیچه را زد زیر بغلش، قبول نمی کرد. گفت: اگر نبری همسایه ها می فهمند، شما صاحب این قالیچه نبوده ای. با شرمندگی قالیچه را برد. صبح روز بعد با گریه و شرمندگی آمده بود در خانه سید. توبه کرده بود. می گفت: شما هدایتم کردید. می خواهم دستم را بگیرید. (راوی: اسماعیل یعقوبی قزوینی) منبع: کتاب «فرزند ابوتراب (ع)»؛ برگ هایی از زندگی مرحوم سید علی اکبر ابوترابی، پدید آورنده: مؤسسه فرهنگی خاکریز ایمان و اندیشه، ناشر: خیزش نو، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۳-۲٫ ✅ کانال پیام شهدا👇 بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید. ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را همراهی کنید. دعای شهدا همراهتان ‌
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤تا حالا با روضه انگلیسی گریه کردین 😭😢 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ گنجینه‌ای از مطالب ناب مهدوی ولایی شهدایی معرفتی و نهج البلاغه به کانال بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
💠 هرروز بخوانیم 📖 صفحه ۵۴