هدایت شده از ظهور نزدیک است
5.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پویش_صدقه_روزانه
اشک نریز آقاجان، ما همه قاسم سلیمانی هستیم.
وصیت #سردار_دلها :
حضرت آیت الله خامنه ای را #مظلوم و #تنها میبینم
#ولایت_فقیه را بر سایر امور ترجیح دهید
الهی بمیرم #سردار_دلها که از نزدیکترین افراد به حضرت آقا بود بر غریبی و مظلومیت ایشون تاکید کرده
📭 #پویش_صدقه_روزانه جهت سلامت و تعجیل فرج #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلامتے #امام_خامنه_ای و شفای همه بیماران و رفع بلا و گرفتارے 🦋••
#صدقه
#صدقه_روزانه
به عشق حضرت آقا لطفا نشر دهید...
🌹ظهور نزدیک است ....
گنجینه ای از بهترین مطالب #مهدوی #معنوی #معرفتی #سیاسی #ولایی #شهدایی #تربیتی 👇👇👇
@zohoore_ghaem
هدایت شده از ظهور نزدیک است
13.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پویش_صدقه_روزانه
اشک نریز آقاجان، ما همه قاسم سلیمانی هستیم.
وصیت #سردار_دلها :
حضرت آیت الله خامنه ای را #مظلوم و #تنها میبینم
#ولایت_فقیه را بر سایر امور ترجیح دهید
الهی بمیرم #سردار_دلها که از نزدیکترین افراد به حضرت آقا بود بر غریبی و مظلومیت ایشون تاکید کرده
📭 #پویش_صدقه_روزانه جهت سلامت و تعجیل فرج #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلامتے #امام_خامنه_ای و شفای همه بیماران و رفع بلا و گرفتارے 🦋••
#صدقه
#صدقه_روزانه
به عشق حضرت آقا لطفا نشر دهید...
🌹ظهور نزدیک است ....
گنجینه ای از بهترین مطالب #مهدوی #معنوی #معرفتی #سیاسی #ولایی #شهدایی #تربیتی 👇👇👇
@zohoore_ghaem
https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c
هدایت شده از ظهور نزدیک است
2.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پویش_صدقه_روزانه
اشک نریز آقاجان، ما همه قاسم سلیمانی هستیم.
وصیت #سردار_دلها :
حضرت آیت الله خامنه ای را #مظلوم و #تنها میبینم
#ولایت_فقیه را بر سایر امور ترجیح دهید
الهی بمیرم #سردار_دلها که از نزدیکترین افراد به حضرت آقا بود بر غریبی و مظلومیت ایشون تاکید کرده
📭 #پویش_صدقه_روزانه جهت سلامت و تعجیل فرج #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلامتے #امام_خامنه_ای و شفای همه بیماران و رفع بلا و گرفتارے 🦋••
#صدقه
#صدقه_روزانه
به عشق حضرت آقا لطفا نشر دهید...
🌹ظهور نزدیک است ....
گنجینه ای از بهترین مطالب #مهدوی #معنوی #معرفتی #سیاسی #ولایی #شهدایی #تربیتی 👇👇👇
@zohoore_ghaem
https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c
🗒 #وصیتنامه سردار شهیدحاجقاسم سلیمانی
💖« #قسمت_اول »
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🌷 شهادت میدهم به اصول دین؛
اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله.
💢شهادت میدهم که «قیامت» حق است، قرآن حق است...
«بهشت و جهنّم» حق است...
«سوال و جواب» حق است
«معاد، عدل، امامت، نبوّت» حق است...!!
▪️خدایا! تو را سپاس میگویم بخاطر نعمتهایت🤲
▫️خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن،
از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت، خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم.🌹
💠اگر توفیق صحابه رسول اعظمت، محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.✨
🌷 خداوندا!
تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی....
❣️🍃🌸🍃❣️
#مکتب_حاج_قاسم
#سردار_دلها
🔸 @IslamLifeStyles
🌹ظهور نزدیک است ....
گنجینه ای از بهترین مطالب #مهدوی #معنوی #معرفتی #سیاسی #ولایی #شهدایی #تربیتی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c
22.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ من فاطمه، مادر ۹ کودک هستم!
💠 گفتگو با فاطمه صادقی، متولد ۱۳۶۴ و صاحب ۹ فرزند قد و نیمقد. | #ببینید 🔺
✌️جنبش مردمی حلالزادهها
📡 @HalalZadeha
به راستی کدام یک اسیر است...
🖼 این تصویر ظرفیت عکس منتخب سال را دارد!
✌️جنبش مردمی حلالزادهها
📡 @HalalZadeha
🔰 لوح | گمنام در خاک، معروف در افلاک
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصهی افلاکیان.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
🔺️ پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از پیام رهبر انقلاب به مناسبت تشییع شهدای گمنام در روز شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها لوح «گمنام در خاک، معروف در افلاک» را منتشر میکند.
🖨 نسخه قابل چاپ👇
https://khl.ink/f/49397
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کمونیستی که با کتاب نهج البلاغه شیعه شد و ۳۰ نفر از اعضای خانوادش رو هم شیعه کرد.
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅┅─
@zohoore_ghaem
3.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📛 حمله و غارت محموله های پستی آمازون از قطار، توسط مردم در لس آنجلس آمریکا!!
#غرب_بدون_روتوش🤔
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅┅─
@zohoore_ghaem
4.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتقاد رهبر معظم انقلاب اسلامی از وقتگذاری بیهدف جوانان در فضای مجازی
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅┅─
@zohoore_ghaem
ظهور نزدیک است
#داستان📖 #قسمتاول #بهدنبالخوشبختی💕 زندگی عاشقانۀ من و امیر چندماهی بود که شروع شده بود. پدر امیر
#داستان📜
#قسمتدۅم
#به_دنبال_خوشبختی💕
زندگی بر مدار خوشبختی پیش میرفت. یک روز صبح با صدای پچ پچ امیر از خواب پریدم و کاملا اتفاقی، پارهای از مکالمهاش با پارسا را شنیدم.
''پارسا، الان نفروشیم بهتره...
یکی دو هفته دست نگه میداریم...
قیمت دلار ظرف چند روز آینده سر به فلک میکشه...''
درست است که شغل امیر تجارت بود و صحبت از خرید و فروش امری عادی، ولی حرفهای امیر بوی خیانت میداد.
خیانت به مردم!
خیانت به کشور!
خیانت به خون شهدا!
با شنیدن حرفهایش، حالم دگرگون شد. فوری به اتاق برگشته، خودم را به خواب زدم تا امیر برود. با آن اوضاع و احوال دوست نداشتم با او روبرو شوم.
خیالات عجیب و غریب روی لایههای مغزم رژه میرفت.
باورش برایم سخت بود...
یعنی امیر من آلوده شده؟!
امیر که به شهدا ارادت داشت!
امیر که در یک خانوادۀ متشخص بزرگ شده است!
امیر و احتکار؟!
اصلا چرا؟!
مگه ما تو زندگیمون چیزی کم داریم؟!
دوباره شک دوباره تردید...
ترس و دلهره بر روح و جانم چنگ میانداخت. بی قرار و ناآرام همچون پر کاهی پرتاب میشدم در میان مردمی که محتاج نان شب بودند...
در بین کارگران دور میادین شهر که به امید پیدا شدن لقمۀ حلالی، گرمای تابستان و سرمای زمستان بیقرارشان میکرد...
در وسط خانههای ساده و بیآرایۀ، کنار کورههای آجرپزی و گاوداریهای حاشیه شهر...
و بر سر سفرههای کوچک شدۀ مردم...
بغض و نفرت مردم از مسببین گرانیها، محتکرین و دلالان، بند بند وجودم را خراش میانداخت.
و من چه عاشقانه در کنار یکی از این انسانها زندگی میکردم!
خدایا، این دیگر چه امتحانی است؟
غرق در خیال بودم که صدای تلفن خانه، افکارم را پاره کرد. با هر زحمتی بود از تختخواب جدا شده و به سالن رفتم. مادرم پشت خط بود. بعد از سلام و احوالپرسی گفت: ''امشب میخوام قورمه سبزی درست کنم با امیر بیایید اینجا.''
چون حال و حوصلۀ حرف زدن نداشتم، فوری قبول کردم و با مادرم خداحافظی.
به آشپزخانه رفتم تا چیزی بخورم اما مکالمۀ امیر و پارسا، حالم را به هم میزد.
مثل دیوانهها با خودم حرف میزدم.
_مگر جز این است که همه اینها با پول حرام تهیه شده؟!
_پس تکلیف آنچه در این چندماه خوردهام چه میشود؟
و سوالاتی از این دست که بیمحابا بر زبانم جاری میشد...
به سالن برگشتم. سایتها را برای یافتن جواب سوالاتم زیر و رو کردم. تنها چیزی که پیدا کردم، این بود که اگر به شبههناک بودن مالی یقین دارید نباید در آن تصرف کنید.
واقعا در آن لحظه تکلیف خودم را نمیدانستم. هر لحظه فکری متفاوتتر از لحظۀ قبلش به سرم میزد.
با صدایی بلند خودم را مخاطب قرار داده، گفتم: '' نگار، تو هنوز یقین نداری و این فقط یک شکه. امیر خودش اهل رعایت و حلال و حرامه.
نگار، تو دوباره به امیر شک کردی؟''
با همین توجیه، موقتا خودم را آرام کرده، به آشپزخانه برگشتم و صبحانهای خوردم.
خوشبختانه از شام دیشب هم مقدار زیادی باقی مانده بود و دیگر نیازی به پختن ناهار نداشتم.
روی مبل لم دادم. کاملا گیج و مبهوت بودم. مدام با خدا حرف میزدم. گاه شهدا را واسطه میکردم. گریه میکردم، التماسشان میکردم تا اگر امیر خطایی کرده، کمکش کنند و دستش را بگیرند.
دوست نداشتم عشق من، امیر من دستش به خیانت بر ضد مردم آلوده باشد.
دوست نداشتم برای لذتهای زودگذر دنیا، سفرۀ کسی را کوچک کنیم.
از آه و نفرین مردم به شدت میترسیدم. با همۀ دغدغههایم تا ظهر صبر کردم. بالاخره سر و کلۀ امیر هم پیدا شد. مثل همیشه پرانرژی و مهربان. میز غذا را فوری چیده، منتظر ماندم تا امیر از سرویس برگردد. میلی به غذا نداشتم، ذهنم پر از علامت سوال بود. امیر اما با اشتها غذایش را میخورد و وقتی متوجه شد که من هنوز شروع نکردهام با لوسبازی گفت: ''خانمی چرا امروز غذا نمیخوره؟!''
گفتم: ''صبحانه دیر خوردم و چندان میلی به غذا ندارم.''
خودم را با سالاد سرگرم کردم تا غذای امیر تمام شود.
بعد از غذا گفتم: ''امیر جان، دوست دارم درباره شغلت بیشتر بدانم. دقیقا داری چیکار میکنی؟''
با خوشمزگی گفت: ''تجارت. همون کاری که بابا میکنه...''
#ادامهدارد
✍ بارقه
bareghe.blog.ir