«بسمالله»
مصداق بارز تحریف و تقطیع،
موجودات غربزدهای مانند #زیباکلام هستند...
اینها برای اثبات تفکر گندیدهشان، تاریخ را که هیچ؛
اتفاقاتی که امروز جلوی چشم همه رخ داده را هم تحریف و تقطیع میکنند!
نادان نمیگوید تا پیش از توقیف دو نفتکش یونانی توسط دلاورمردان #جمهوری_اسلامی، دولت یونان قصد داشت نفت ایران را به آمریکا منتقل کند، آن وقت صحبت از دمکراسی میکند...
⚠️راستی جناب #غربگدا،
آیا در مهد دمکراسی که سالیانی است کاسه لیسش هستید، برای شلیک ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی در سال 1367 که باعث کشته شدن 290 مرد و زن و کودک شد، دادگاهی برگزار شد؟
یا اینکه در عوض این کشتار ناجوانمردانه، مدال لیاقت بر گردن ناخدای ناو انداختند؟
همینقدر وقیح هستید!
همینقدر بیانصاف هستید!
همینقدر...
✍️#محمدجوادمحمودی
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
@zohoore_ghaem
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
@Ostad_Shojaeانسان شناسی ۶۵.mp3
زمان:
حجم:
11.86M
#انسان_شناسی ۶۵
#امام_خمینی (ره)
#استاد_شجاعی
• خدا کیست؟
• از چه جنسی است؟
• چگونه میتوان وجود او را ثابت کرد؟
• آیا خدا را میتوان دید؟ حتی در جهانِ بعد از مرگ ....؟
@Ostad_Shojae
ظهور نزدیک است
📚برگی از خاطرات 💢#پازل #قسمتدوم (دو روز قبل) یک شنبه شب بود که جوان عاشق پیشه اهوازی، از دختر مور
📚برگی از خاطرات
📌#پازل
📌#قسمتسوم
داخل مسافرخانه نگاه طلبه و پسر اهوازی به هم گره می خورد. طلبه جوان که از بالا بودن قیمت اتاق ناراضی به نظر می رسید؛ فکری به ذهنش خطور می کند و به پسر پیشنهاد می دهد که هم اتاق شوند تا قیمت برایشان نیم بها محاسبه شود. جوان هم بدون معطلی پیشنهادش را می پذیرد و هر دو بعد از انجام دادن کارهای مقدماتی و گرو گذاشتن کارتهای ملی خود، راهی اتاق می شوند.
اتاقی کوچک و تمیز با یک تخت یک نفره و پرده ای اطلسی که یک پنجره هم رو به خیابان داشت. پنجره اتاق با حفاظ شیشه ای پوشیده شده بود. کمد لباسی هم در گوشه ای از اتاق نزدیک تخت جاگرفته بود. بعد از کمی تعارف و با اصرار طلبه، جوان اهوازی روی تخت و طلبه روی زمین بساط خود را پهن کردند.
مسافران از راه رسیده، با هم چند جمله ای رد و بدل کرده و شماره های همدیگر را در گوشی های خود ذخیره می کنند. طلبه جوان یک ساعتی استراحت می کند و با نزدیک شدن اذان ظهر، غسل زیارتی انجام می دهد و راهی حرم می شود. پسر جوان اما خسته از مسیر طولانی، در مسافرخانه می ماند و به قول خودش، زیارت را به شب موکول می کند.
دلدادگی به امام رئوف و چندین ماه فراق و دوری از حرم، زیارت را در کام طلبه دلچسب و شیرین می کند. اگر چه دل کندن از بارگاه امام، برایش سخت و طاقت فرسا بود اما شوری در دلش افتاده بود که او را بر خلاف همیشه که ساعت ها در حرم می ماند، راهی مسافرخانه می کند. از حرم بیرون می آید. فورا با پسر جوان تماس می گیرد تا هم حالش را بپرسد و هم اگر چیزی لازم دارد، برایش تهیه کند.
جوان پاسخ می دهد: من الان مشغول کاری هستم، اگه براتون ممکنه شما با یه ساعت تاخیر برگردین!
طلبه جوان که از این درخواست نامعقول متعجب شده بود، دلشوره اش دوچندان می شود. او هم مثل هر انسانی گرفتار شک می شود. افکار پریشانی در ذهنش خطور کرده و خودش را به خاطر اعتماد کردن به فردی ناشناس، سرزنش می کند !
طلبه بی توجه به خواهش هم اتاقی اش، آژانس می گیرد و خود را به مسافرخانه می رساند. با ترس و دلهره وارد اتاق می شود و پسر جوان را در حالی که خون از دستش فواره می زد، نقش بر زمین می بیند. بی درنگ به سمتش می دود و در حالی که مچ دست او را فشار می داد با داد و فریاد، مسئولان مسافرخانه را به اتاق فرا می خواند. آنها هم بلافاصله با اورژانس تماس می گیرند و پسر جوان را به بیمارستان منتقل می کنند.
پسر، ساعتی در اتاق عمل، تحت جراحی قرار می گیرد و طلبه جوان هم به عنوان تنها رفیقش، آن لحظات پر اضطراب را، پشت در اتاق به انتظار می نشیند. طولی نمی کشد که نیمه هوشیار به بخش منتقلش می کنند. او بعد از دو ساعت، کم کم هوشیار شده و از اینکه چرا و چگونه نجات یافته، متعجب می شود؟!
آن روز، طلبه جوان از کنار تخت پسر اهوازی تکان نمی خورد و با مهربانی و عطوفت چنان از او مراقبت می کند که جوان را مجذوب و متحیر می گرداند. کم کم جوان به حرف می آید و از رازی پرده برمی دارد که او را به اینجا کشانده بود.
طلبه، حیرت زده به حرفهای پسر جوان گوش می سپارد. وقتی حرفهایش تمام شد؛ طلبه از سفر بی مقدمه اش و از حال و هوای امام رضایی خودش در غروب روز دوشنبه می گوید. از امام رئوفی می گوید که او را از کاشان و پسر جوان را از اهواز در یک مسافرخانه، هم اتاق می کند. سکوتی سنگین بر اتاق حاکم می شود. هر دو آرام و بی هیاهو به نقطه ای خیره می شوند. بغضی در گلویشان سنگینی می کند و ناگهان قطرات اشک از چشمانشان جاری می شود و سکوت اتاق را در هم می شکند.
📌پایان
✍نویسنده: بارقه
پ. ن: این داستان بر اساس خاطره ای واقعی از حجت الاسلام شیرزاد نگاشته شده است.
#خاطره_ناب
#امام_رضایی_ام
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
@zohoore_ghaem
مادر، هراس در دل ما موج می زند؛
دستم به دامنت...
از قصهی طلاق، در این خانه دم مزن!
#طلاق
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
@zohoore_ghaem
🚨تربیتی که از آن می ترسند!
👦🏻دشمنان از تربیت دینی و انقلابی
فرزندان میترسند و در مقابل برایمان 📝 نسخه تربیتی خودشان را می پیچند!
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
@zohoore_ghaem
#توییت| میلاد باشکوه امام رضای غریب مبارک باد.
او هنوز غریب است که دشمن با یک دست با خنجری شاگردانش را در حرم به قتل میرساند و با دست دیگر با حنجره دزدان هنر حرمت حریمش را میشکند.
الهی بتوانیم باقیمانده غربتش را برطرف کنیم تا سحر آرامش بخش حرمش به صبح ظهور فرزندش مهدی عج متصل شود.
@Panahian_ir
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 اینجوری با امام رضا(ع) حرف بزن!
🔴 یا امام رضا، قدرتت را به نمایش بگذار ..
🌸 ولادت با سعادت امام رضا(ع) مبارک.
#تصویری
@Panahian_ir
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
🌹ظهور نزدیک است ....
🥀 #ظهور_نزدیک_است
گنجینه ای از بهترین مطالب #مهدوی #معنوی #معرفتی #سیاسی #ولایی #شهدایی #تربیتی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c
@zohoore_ghaem
هدایت شده از KHAMENEI.IR
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم نوشت | اساسیترین آرزوی ما
🔻در کنار مرقد پاک علی بن موسی الرضا (علیه آلافُ التَّحِیَّهِ وَ السلام) آنها را از خدا بخواهیم، شما زائران، شما خراسانیان، شما مادران و پدران، شما جوانان، همه با هم آنچه را که میگویم - که آرزوی همهی ما است - از خدا بخواهید؛ پروردگارا اساسیترین آرزوی ما این است که حکومت قرآن و حکومت اسلام در این کشور، روز به روز پابرجاتر و مستحکمتر شود.
☀️ #برکت_ایران
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم نوشت | از مدینه تا خراسان
🔻حضرت که آمدند طرف خراسان، از این مسیر که عبور کردند، یک شخصیّتى در مقابل چشم مردم ظاهر شد که هم علم، هم عظمت، هم شکوه، هم صدق، هم نورانیّت را جلوى چشم مردم میگذاشت؛ اصلاً مردم ندیده بودند. مگر چقدر بودند شیعیانى که مثلاً از خراسان توانسته بودند بیایند مدینه و امام صادق را ببینند؟ امّا در این مسیر طولانى، همه جا امام را از نزدیک دیدند. یک چیز عجیبى بود؛ کأنّه پیغمبر را انسان مشاهده کند. این جور بود؛ آن هیبت معنوى، آن عظمت معنوى، آن عزّت، آن اخلاق، آن تقوا، آن نورانیّت، آن علم وسیع که هر چه میپرسى، هر چه میخواهى در دستشان است. چیزى که مردم اصلاً ندیده بودند. ۱۳۸۲/۰۲/۲۰
☀️ #برکت_ایران
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اللهمّ صلّ علی علیّ بن موسی الرّضا ولیّک عدد ما فی علمک صلاة دائمة بدوام ملکک و سلطانک. اللهمّ سلّم علی ولیّک علیّ بن موسی الرّضا عدد ما فی علمک سلاماً دائماً بدوام ملکک و سلطانک و جبروتک. ۱۳۹۹/۰۱/۰۳
☀️ #برکت_ایران
☀️ @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 #سخن_نگاشت | رهبر انقلاب: گر چه دوریم به یاد تو سخن میگوییم
بُعد منزل نبود در سفر روحانی
به نظرم بهتر این است که هر کدام هر جا هستیم، از راه دور صلوات مخصوصه را عرض کنیم: اَللَهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلیِّ بنِ موسَی الرِّضَا المُرتَضَی الاِمامِ التَّقیِّ النَّقیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَن فَوقَ الاَرضِ وَ مَن تَحتَ الثَّرَی الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً نامیَةً زاکیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفضَلِ ما صَلَّیتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِن اَولِیائِک.
۱۳۹۹/۰۱/۰۳
☀️ #برکت_ایران
☀️ @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 #سخن_نگاشت | مقاومت، تنها راه علاج در مقابل فشارها
🔻 رهبر انقلاب، در دیدار رئیسجمهور ونزوئلا: نتیجهای که میتوان از ایستادگی و موفقیت دو ملت ایران و ونزوئلا گرفت، این است که تنها راه علاج در مقابل فشارها، #ایستادگی و #مقاومت است ضمن آنکه باید همکاریها و ارتباطات میان جمهوری اسلامی ایران و دولت بولیواری ونزوئلا بیش از پیش مستحکم و نزدیک شود. ۱۴۰۱/۳/۲۱
🔍 متن خبر👇
https://khl.ink/f/50446