eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
59.5هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada ارتباط با خادم 👈 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 امام زمان (عج) فرمودن اینطور به من سلام کنید 👤 استاد عالی 💚 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
✳️ خوشا به‌حال منتظرانی که... 🔻 علیه السلام فرموده‌اند: زمانی بر مردم می‌آید که و پیشوای آنان می‌کند، پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان «بر امر ما» استوار و ثابت‌قدم باشند. 🔸 ثبات یعنی ایستادگی، یعنی از مسیر خارج نشدن. در این روایت به ایستادگی و ماندن در کدام مسیر و کدام امر اشاره دارد؟ «بر امر ما»، یعنی امر و امر علیهم‌السلام. امر اهل‌بیت چیست؟ امر اهل‌بیت این است که آنان و هستند، باید این امر احیا بشود، یعنی اهل‌بیت باید پیدا کنند تا و را محقق سازند. 🔺 خوشا به حال کسانی که در زمان غیبت بر امر ما ثابت و استوار باشند یعنی برای رسیدن ما به قدرت و حاکمیت کنند و را آماده نمایند. 👤 📚 برگرفته از کتاب «دکترین انتظار و مبانی قرآنی آن (ج۲)» 📖 ص ۸۰ #⃣ 🙏 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
🏴انالله و انا الیه راجعون ☑️ بانو کونیکو یامامورا مادر ژاپنی شهید محمد بابایی (از شهدای جنگ تحمیلی علیه ایران) امروز دهم تیرماه، به فرزند شهیدش پیوست. #«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج» 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️اینجابیروت است 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 🔸یکی از رشته‌های کار امیرالمؤمنین این است: «تبیین»؛ او حقایق را برای مردم بیان می‌کرد. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🎙حجت‌الاسلام پناهیان 🔸بلوغ معنوی؛ شرط ارتباط با امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه... 👌بسیار شنیدنی و تأثیرگذار 👈حتما ببینید و نشر دهید.
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ فیلم کوتاه «تقلب» 🔹 داستانی جالب از مناظره با یک توده ای که قرآن را اشتباه خواند! 🗓 ۷ تیر سالروز شهادت شهید سید محمد بهشتی (عالم مجاهد و فعال قبل و پس از انقلاب اسلامی و از شاگردان علامه طباطبائی - رئیس دیوان عالی کشور، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی و عضو مجلس خبرگان)
📸 نماز دهه اول ذی الحجه، مابین نماز مغرب و عشاء را از دست ندهید.
●طی مدت حضور نیروها در دمشق، علاوه بر نظارت و مشارکت فعال بر روند شناسایی خطوط مقدم جبهه بقاع، چند مانور شهری هم برای نیروها ترتیب داد. ●در مانوری که روز جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۶۱ در شهر دمشق برگزار شد، نیروها با نظم و انضباط خاصی جهت شرکت در مراسم نماز جمعه به مسجد اموی رفتند. آنان در صفوفی متشکل و منظم، دوشادوش مردم دمشق، نماز وحدت آفرین جمعه را اقامه کردند و سپس جهت زیارت مقام «رأس الحسین (ع)» روانه آنجا شدند. این مانور خیابانی نیروها، برای اهالی پایتخت سوریه بسیار عجیب و تکان دهنده بود. در بازار حمیدیه، مردم دمشق، از کوچک و بزرگ اشک شوق می ریختند. ● ، از افراد شرکت کننده در این مانور می گوید: ... یادم نمی رود مردم آن روز با چه اشتیاقی به طرف بچه ها هجوم می آوردند و با گریه و زاری با ما صحبت می کردند. توی حرف هایشان واژۀ انتقام از همه بیشتر شنیده می شد. یک جا زنی سالخورده، اشک ریزان به طرف حاج احمد آمد و با گریه به زبان عربی مطالبی را خطاب به حاجی گفت. حاج احمد رو کرد به مترجم و از او پرسید : این خانم چه می گوید؟ مترجم ما همینطور که گریه می کرد، جواب داد: «او می گوید ما تنها امیدمان به لشکر محمّد (ص) است؛ فقط لشکر محمّد (ص) است که می تواند ما را نجات بدهد. ● بعد از شنیدن این حرف ها به شدت تکان خورد و به گریه افتاد. باورم نمی شد فرماندهی مثل حاجی با آن همه اقتدار، این طور منقلب بشود و اشک بریزد. دیدن اشک های حاجی خیلی برایم عجیب بود. او که تعجب مرا دیده بود، به من گفت : « برادر سعید، ببین! ببین این صحنه ها را ... می بینی این مردم چه می گویند؟! j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
●یک شب خواب دیده بود که توی جمکران بعد از به جا آوردن زیارت و آداب مسجد، گم شده است که امام زمان (عج) را می بیند و آقا راهنمائیش می کنند تا به خانواده اش برسد و بعد می فرمایند: از قول ما به خانواده شهید عارف بگوئید چرا به وصیت نامه حمید عمل نکردید؟ حمید در یکی از وصیتنامه هایش نوشته بود، قبرم را ساده مثل شهدای بقیع بسازید! ●همچنین آقا می فرمایند: شما قبر را درست کنید، ما خرج قبر را می دهیم که نشانی محل پول را هم می دهند. در همین حین از خواب بیدار می شود و با خانواده اش به گلزار شهدا می رود، به نیت زیارت و هم پیدا کردن آدرس و نشانی داده شده. ●در مکان مورد نظر، یک دستمال سبز با بوی خاص و عجیبی پیدا می شود که درون آن مبلغ ۳۰۳۰ تومان قرار داشت.پس از این اتفاق، ماجرا را برای خانواده شهید عارف و یکی از علما تعریف می کنند و بعد از تائید، مقداری از مبلغ را جهت باز سازی قبر حمید و ۳۰ تومان باقی مانده را برای انتشار خبر آن هزینه می کنند. 📎پ ن: برای شادی روح مطهر این شهید والامقام، بر محمد و آل محمد صلوات... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ 💠مکاشفه شهیدعبدالحسین برونسی با حضرت زهرا( س ) 🔰شهید برونسی فرمانده است توی عملیات رمضان، تیربار دشمن می گیره تو گردان عده ای شهید میشن گردان زمین گیر میشه. 😞 سید کاظم حسینی میگه : من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمی تونستن سرشونو بلند کنن، یه دفه دیدم شهید برونسی بیسیم چی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جاافتاد به سجده رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد...😭 بهش گفتم: حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن !بچه های مردم دارن شهید میشن، ولی شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت. گفت : بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم ؟ گفتم: بله ؟ گفت: سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو. گفتم : بچه ها اصلا نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟ گفت : خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین. گفت : وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو، بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت : آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم 😳 گفت : بگو یا زهرا و شلیک کن. می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد. تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا، گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم 💪 چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد 😭 نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست.😳 قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم 40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن. شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟ گفت سید کاظم دست از سرم بردار! گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم، گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی☝️ گفتم باشه! گفت : تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟ گفتم بی بی جان موندم؛😔 اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟😭 گفت : آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ایشالا تانک منفجر میشه و شما ان شاء ا... پیروز میشی😍 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
📷 شناسنامه تصاویر: جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۶۱ ، جمهوری عربی سوریه، بازار حمیدیه دمشق - رژه مسلحانه رزمندگان قوای محمد رسول الله(ص) در خیابان های دمشق 📎پ ن : گوشۀ سمت راست تصویر اول و دوم ، سردار با رنگ ابی مشخص کردم. سمت چپ تصویر، سردار سعید قاسمی در صف اول با دستهای بالارفته و سربند سفید 🌷 👇 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊