eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
557 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اے دل بیا بہ رسم قدیمے سلام ڪن صبح سٺ مثل بادونسیمے سلام ڪن برخیز نوڪرانہ وبا عشق ، خدمٺِ ارباب مهربان وصمیمے سلام ڪن السلام اے حرمٺ مایہ ے آرامش جان 💚< >💚 😍✋ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
اربعین نزدیک است، و دل من بی تاب، لحظه ها، غرق سراب، دل ما را دریاب. و تو را می طلبم، ای ارباب، دل ما را دریاب، به همین لحظه ناب، بنمایی حرمت قسمت ما . . . . 🍃💚 تا 🏴 @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
مداحی_آنلاین_اربعین_اومده_و_دلا_پریشونه_میثم_مطیعی.mp3
11.62M
🔳 احساسی 🌴 اومده و دلا پریشونه 🌴عالمی برای تو بی سر و سامونه 🎙 👌بسیار دلنشین @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍✋ خواهد آمد ای دل دیوانه ام او که نامش با لبانم اشناست من گل نرگس برایش چیده ام باورم کن خواهد آمد باوفاست عج 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
نپُرس از منِ عاشِق ڪِہ عِشق سیِرے چَن ڪِہ مستِ چِشم چٌون و چِرا نِمے فَهمد @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
رعایت حجاب، پاسداشت خون شهداست. برای چـــادر باید به آسمان نگاہ ڪرد برای چادر و حجابت به ڪنایه اطرافیان نگاہ نڪن! آسمانی شدن بها دارد! یادت باشد: بهشت را به بها می دهند نه به بهانه... @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🥀 پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔 🙏 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ        🙏التماس دعا   🙏 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀 تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود😔 جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود...💔 🥀امروز است... گذشتگانمون رو چشم انتظار نزاریم😔 یاد کنیم از همه عزیزانمون با صلوات و فاتحه ای😔🙏 روحشون قرین رحمت الهی🖤😔 به یاد پدران و مادران آسمانی بخوانیم و 🙏 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۳۹ #قسمت_سی_نهم🎬: مهدیس نگاهی به مادرش کرد و گفت: مامان جان! الان که وقت این حرفا نیست و
۴۰ 🎬: عاقد که با اجازه ای گفت و از هال بیرون رفت، اقدس خانم هم از جا بلند شد و چشمهایش را بست و دهانش را باز کرد و اول رو به مهدی گفت: ببین من که میدونم تو با این خانمه دست به یکی کردین تا سر من بیچاره را کلاه بگذارید، اونا را معلوم نیست از کدوم جهنم دره ای، پیدا کردی و اومدن اینجا ، این خانم که میفهمه دامادی بهتر از تو گیرش نمیاد و اون دختره دو رگه را بهت انداخت و تو هم فقط انگار چشمت به رنگ و رخسار و زیبایی دختره افتاده و نمی دونی که دو روز دیگه نقشهٔ این مادر و دختر رو شد چه جوری از شرشون خلاص شی و بعد روش را به رقیه که باتعجب اونو نگاه می کرد، نمود و گفت: ببین خانم محترم! من نمی دونم به چه علت اینطور توی شوهر دادن دخترت هول و دستپاچه بودی و این پسرهٔ ساده منو خام کردی، اما بدون من نمی ذارم به هدف شومت برسی، مهدی لقمه شما نیست، شما لقمه بزرگتر از دهنت برداشتی خانم که آخرش گلوگیرت خواهد شد. رقیه که تازه متوجه مخالفت اقدس خانم شده بود، همانطور که زبانش به لکنت افتاده بود گفت: ا..اقدس خانم! شما خودتون چند وقت قبل اومدین و محیا را برای مهدی خواستگاری کردین، من نمی دونستم که مخالفین و اگر مخالف بودین چرا امشب با پای خودتون اومدین؟! چرا قبل از هر چیزی به من نگفتین ؟! بعدم محیا شاید یتیم و بی پدر باشه، اما هم از لحاظ تحصیلات و هم طبقه اجتماعی از شما کمتر نیست و شاید بالاتر هم بالاتر باشه.... محیا رنگش مثل مجسمه گچی سفید شده بود، ناخواسته باران اشکهایش سرازیر شد و به هق هق افتاد. اقدس خانم نگاهی به محیا کرد و گفت: ننه من غریب بازی برای من در نیار، من خودم صدتا مثل تو رو میبرم سرچشمه و تشنه... مهدیس و مهوش که هر دوتاشون از حرف های مادرشون احساس شرمندگی می کردند به طرف اقدس خانم که اماده خروج از خانه بود امدند، مهوش سمت اقدس رفت و زیر گوشش شروع به گفتن چیزی کرد و مهدیس هم به طرف رقیه آمد. هق هق محیا تبدیل به گریهٔ بلند شده بود، مهدی که دیدن این صحنه در اولین لحظات ازدواجش براش ناراحت کننده بود، به سمت محیا رفت و بدون اینکه احساس خجالت و شرمندگی کنه، محیا را در آغوش گرفت و با صدای بلند که همه را متوجه خود می کرد گفت: همه توجه کنن! محیا الان زن رسمی و قانونی من هست، الان اگر از آسمان آتیش هم بباره و بگن محیا را ول کن تا آتیش خاموش بشه، من این کار را نخواهم کرد، محیا را به اراده و علاقه خودم گرفتم و به هیچ کس هم ربطی نداره... اقدس خانم که کارد میزدی خونش در نمی آمد همانطور که به سمت محیا و مهدی حمله می کرد گفت:... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۴۰ #قسمت_چهلم 🎬: عاقد که با اجازه ای گفت و از هال بیرون رفت، اقدس خانم هم از جا بلند شد
۴۱ 🎬: اقدس خانم که محیا را در آغوش مهدی دیده بود، انگار تمام تن و جانش آتش گرفته باشد، دندانی بهم سایید و به سمت آن دو یورش برد. رقیه که جانش به جان محیا بسته بود، خودش را بین اقدس خانم و محیا انداخت و گفت: خانم عزیز! من دخترم را از سر راه نیاوردم که هنوز یک ساعت از عقدش نگذشته شما بخواین اینجور به ما توهین کنید، آقا مهدی پسر خوبیه اما بهتر از آقا مهدی هم برای محیا، دست و پا می شکستند. اقدس خانم نیشخندی زد و گفت: آره ارواح عمه ات! اگر دخترت خواستگار داشت که دست به دامن مهدی من نمی شدید، معلوم نیست یک سال کدوم جهنم دره ای غیبتون زد و چه کارها کردین، هنوز نیومده تورتون را برا پسر ساده لوح من پهن کردین. مهدیس که انگار از خجالت آب میشد، جلو آمد و دستش را روی دهان مادرش گذاشت تا بیش از این افاضات نکنه و مهوش اونو به سمت مبل کشید و توی گوشش چیزی زمزمه کرد. مهدیس نگاهی به داریوش و مجید کرد، انگار ازشون میخواست به نوعی کمکش کنند و جو را آرام کنند. مجید نگاهی از روی شرمندگی به عباس کرد و بعد رو به رقیه خانم گفت: ببخشید رقیه خانم! مادر زن ما یه کم زود جوشن، اما ته دلشون صاف، مثل آینه است. رقیه اه کوتاهی کشید و گفت: ببینید آقای محترم، اگر محبتی دارین برین دنبال عاقد، همین الان این وصلت از هم پاره بشه بهتره، والا من نمی دونستم که اقدس به دختر من به چشم یه دشمن نگاه میکنه، فکر میکردم محیا را مثل دختر خودش میدونه، بعدم قبل از جلسه اصلا به من نگفتند مخالفند و از طرفی آقا مهدی با گفتن اینکه میخواد همین امشب عاقد بیاره، ما را شگفت زده کرد، اصرار و عجله از طرف آقا مهدی بود و ما هم به نوعی توی عمل انجام شده قرار گرفتیم، اما بازم شکر که همین لحظه اول همه چی رو شد و این موضوع در بدو شروع، تمام میشه... مهدیس لبخندی زد و گفت: چی میگین رقیه خانم،این دو تا جوون بهم دل دادند، حالا مادر من یه چیزی گفت... رقیه اطرافش را به دنبال چیزی نگاه کرد، انگار می خواست چیزی از محیا و مهدی بپرسه و با تعجب دید که هیچ کدومشان نیستند... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۴۱ #قسمت_چهل_یکم 🎬: اقدس خانم که محیا را در آغوش مهدی دیده بود، انگار تمام تن و جانش آتش
۴۲ 🎬: رقیه با شتاب به طرف اتاقها که داخل راهرویی در پشت آشپزخانه قرار داشت رفت، اما اثری از هیچ کدامشان نبود. نه مهدی و نه محیا، انگار آب شده بودند و به زمین رفته بودند. گویی نفس رقیه تنگ شده بود، به سمت هال آمد و همانطور که روی مبل دونفره می افتاد گفت: نیستن! هیچ کدومشون نیستن و با زدن این حرف، دنیا دور سرش به چرخش افتاد و همه جا تیره و تار شد. ننه مرضیه که تا این موقع شاهد نزاع هایی که از بحثشان چیزی متوجه نمیشد، بود به سرعت از جا بلند شد و بالای سر رقیه ایستاد و همانطور که شانه های او را ماساژ میداد به عباس اشاره کرد تا مقداری اب بیاورد. عباس که از دیدن رقیه در این حال ناراحت بود و قلبش به شدت میزد، همانطور که با ناراحتی سری تکان میداد، چشمی گفت و به طرف آشپزخانه رفت. اقدس خانم رو به رقیه نیشخندی زد و گفت: اینها همه فیلمشون هست، خانم نه چک زد و نه چونه داماد دسته گل را اورد به خونه، الان هم خودش را به غش زده تا بلکه سر و ته قضیه را هم بیاره... مهدیس لبش را به دندان گرفت و گفت: مامان! این چه حرفایی هست، نمی بینی رنگ این زن بیچاره مثل مجسمه سفید شده؟! اقدس خانم چشم غره ای به مهدیس رفت و گفت: تو که همه اش طرف اون پسرهٔ ساده لوح باش در این هنگام داریوش با لحن آرامی گفت: من دیدم، همون دفعه اول که دعوا را شروع کردین، عروس خانم و آقا داماد بی صدا فرار کردند. اقدس دندانی به هم سایید و رو به جمع گفت: بریم دیگه، جای ما اینجا نیست، بالاخره اون پسرهٔ خیره سر را گیر میارم و حقش را میزارم کف دستش.. با این حرف، میهمانان خانه، با هم به سمت در رفتند، انگار خانواده اقدس خانم از کوچک و بزرگ و دختر و داماد تحت سیطرهٔ او قرار داشتند و تنها کسی که برای اولین بار خلاف حرف اقدس خانم عمل کرده بود، مهدی بود و این سنت شکنی برای این زن لجوج و کینه توز بسیار گران می آمد. خانه خلوت شد و ننه مرضیه بی توجه به رفتن مهمانها، همانطور که نگرانی از سر و رویش می بارید با دست چکه های آب به صورت رقیه می پاشید،اما رقیه همچنان چشمانش بسته بود. عباس بی قرار بود و می خواست کاری کند که رقیه به وضع عادی برگردد، پس چند دور هال را بالا و پایین کرد و یکدفعه روی پاشنه پا چرخید و‌گفت: ننه مرضیه میتونی رقیه را تا دم در بیاری؟! می خوام ماشین را روشن کنم و ایشون را به بیمارستانی، جایی برسونم. ننه مرضیه آب دهانش را قورت داد و همانطور که سرش را به نشانه بله تکان می داد گفت: مادر برو ماشین را روشن کن بیارش جلوتر، منم هر طور شده رقیه را میارم، این بیچاره که همه اش پوست و استخوان هست و وزنی نداره... عباس با شتاب بیرون رفت و دقایقی بعد ماشین از در خانه بیرون آمد و عباس پرسان پرسان با زبان الکن خود راه بیمارستان را از عابران می پرسید، نزدیک چهار راه بودند که عباس از مردی سراغ بیمارستان را گرفت و آن مرد حاضر شد، تا بیمارستان آنها را همراهی کند. عباس یک لحظه احساس کرد که آن مرد را قبلا دیده اما شرایط طوری بود که افکارش متمرکز نبود و نمی توانست به این مسیله فکر کند... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۸۵۹🌷 🌿شرح قرآنی د
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 ۸۵۹ 🌷 🔺۴. امامت، انتصابی است نه انتخابی. امام باید حتماً از سوی خداوند منصوب شود: «إِنِّی جاعِلُکَ»؛ زیرا امام باید دارای شرایط و ویژگی‌هایی باشد که جز خدا کسی از آن‌ها آگاه نیست؛ از جمله: 🔸- امام باید تمام قوانین حاکم بر انسان و هستی را بداند. 🔸- امام باید از نتیجه حتمی راهی که انتخاب می‌کند، آگاه باشد. 🔸- امام باید در مسیر رهبری، منافع خود را در نظر نگیرد و عوامل درونی و بیرونی او را تحریک نکند. 🔸- امام باید از عالی ترین صفات برجسته انسانی در حدّ اعلی برخوردار باشد و... ناگفته پیداست که این شرایط در افراد معمولی یافت نمی شود و مردم نیز از وجود این شرایط در افراد بی خبرند. 🔺۵. بهترین شیوه تعیین رهبر و مقام مسئول در جوامع امروز انتخابات است. ولی شکی نیست که انتخابات اگرچه راه حل است؛ اما همه جا راه حق نیست؛ چون هیچ برهان و دلیل علمی و عقلی، لیاقت، صلاحیت و حقانیت شخص انتخاب شده را تأیید نمی کند. گرچه در مقام عمل، رأی اکثریت مورد نظر قرار می‌گیرد و بهترین راه حل است. افزون بر آن، توجه به رأی اکثریت، فقط در مسائل اجتماعی است؛ اما در مسائل اعتقادی، رأی اکثریت هیچ ارزشی ندارد؛ وگرنه باید پیامبران دست از دعوت خود برمی داشتند و تابع رأی اکثریت می‌شدند که کافر یا مشرک بودند. چنانکه در سوره انعام می‌خوانیم: «و ان تُطع اکثر مَن فی الارض یضلّوک عن سبیل اللّه ان یتّبعون الّا الظنّ و ان هم الّا یخرصون؛ای پیامبر! اگر از بیشتر کسانی که روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می‌کنند. آن‌ها تنها از گمان و حدس پیروی می‌کنند و جز به دروغ سخن نمی گویند». بنابراین، در مسأله بسیار حساس و اساسیِ امامت - که امری اعتقادی است - رأی و انتخاب مردم نقشی ندارد و تعیین آن بر عهده خداوند است. البته بیعت مردم با امام، زمینه را برای اعمال حاکمیت او فراهم می‌کند؛ اما این چنین نیست که امام با رأی مردم، امام و با روی گردانی مردم از امامت ساقط شود. حضرت علی علیه السلام در مدت ۲۵ سال خانه نشینی نیز امام بود؛ اما امکان اعمال حاکمیت را نداشت. 🔺۶. انسان محدود با نداشتن علم غیب و اطلاع از آینده و باطن افراد، چگونه می‌تواند نظر صددرصد درستی درباره دیگران پیدا کند؟! مگر انگیزه‌ها و حالات و عملکرد انسان‌ها با توجه به شرایط و موقعیت‌های مختلف تغییر نمی کند؟ چه بسا افرادی که امروز مؤمن و متعهد هستند؛ اما فردا از ایمان و تعهد خود دست بر می‌دارند. افراد بسیار زیادی را سراغ داریم که روزی مایه امید بودند؛ اما عامل یأس و ناامیدی شدند و در مقابل، کسانی بودند که احتمال خیری در آنان نبود؛ اما دگرگون و مایه صدها خیر و برکت شدند. البته غرض ما از بیان این نمونه ها، نفی انتخابات و رأی مردم نیست؛ بلکه هدف ما این است که بگوییم انتخابات می‌تواند راه حل باشد، اما همیشه راه حق نیست؛ زیرا پست و مقام و ریاست، بعضی از انسان‌ها را عوض می‌کند و چه بسیار افراد فداکار و علاقه مندی که پس از گرفتن مقام، روحیه و روش آنان تغییر یافته است. به همین دلیل می‌گوییم تعیین رهبر باید از سوی خدا باشد. اوست که علم غیب دارد و از آینده و تمام حالات افراد باخبر است و بهتر می‌داند که مقام رسالت و پیام رسانی خود را به چه کسی عطا کند: «اللّه اعلم حیث یجعل رسالته». 🔺۷. آیت الله شهید صدر با بیان چند مقدمه درباره شیوه تعیین امام چنین نتیجه می‌گیرد که این کار فقط باید از راه انتصاب الهی و از راه اعلان رسول باشد. آن مقدمات این گونه است: الف) پیامبر اکرم عهده دار دگرگونی همه جانبه و انقلاب بزرگ عقیدتی و فکری و تبدیل سیستم جاهلیِ آن عصر به یک نظام اسلامی - انسانی برای ابد بود. ب) دوران رسالت آن حضرت، ۲۳ سال بود. در آن دوران، مسلمانان مکه در خفقان، فشار و ترس به سر می‌بردند و در مدینه انواع مشکلات، جنگ‌ها و توطئه‌های دشمنان را تحمل می‌کردند؛ از این رو، مدت رسالت با آن همه گرفتاری، برای آن دگرگونی مدت کمی بود. ج) پیامبر اسلام به طور ناگهانی از دنیا نرفت تا بگوییم برای بررسی مسأله رهبری امت و ادامه کار زمانی نداشت و فرصتی برای تعیین جانشین خود پیدا نکرد. کوتاه سخن اینکه، ۲۳ سال برای آن دگرگونی کم است و هدایت باید پس از پیامبر ادامه یابد. عج 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌± زمان ظهور ما از کدام دسته‌ایم؟ استاد🎙 عج @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مداحی آنلاین - ارتباط با امام زمان - استاد مومنی.mp3
3.76M
♨️ارتباط با (عج) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
قرب به اهل بیت ۱۸.mp3
12.22M
✘ منتظران فرج، همان مقربان به امامند! اگر ادعای انتظار دارید، ولی رابطه خصوصی میان شما و امامتان شکل نگرفته این پادکست را گوش کنید! مجموعه (علیهم‌االسلام) ۱۸ | @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا میشه ما هم مثل حضرت موسی علیه‌السلام، صدای خدا رو بشنویم و «کلیم‌الله» بشیم ؟ | منبع: جلسه ۱۶ از مبحث فکر و ذکر ۳ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
07_Goriz_Az_Rajim_1401_05_23_Moharram_1444_aminikhaah.ir.mp3
22.17M
⭕️سلسله مباحث « » ✅جلسه هفتم 🛑سه ویژگی برای بندگی 🛑 چگونه از شیطان ،دنیا و مردم آن عبور کنیم؟ 🛑شیطان تا کجا با ما رفیق است؟ 🛑انسان مامور به وظیفه است یا نتیجه؟ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
"کربلا" کاش شود موعدِ دیدار، فقط هر "شبِ جمعه" حرم لازمم انگار، فقط تو همان روضهٔ عطشانی و ما روضهٔ اشک چشمِ "زهراست" همان چشمهٔ خونبار، فقط 🌷 🌙 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مداحی آنلاین - کربلا دلم دوباره بیقراره - پورفرشاد.mp3
6.57M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃کربلا دلم دوباره بی‌قراره 🍃هوای دیدن تو داره 🎙 🌷 🌙 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
Farahmand.Komeil.mp3
30.74M
🌺 مخصوص شب های جمعه☝️☝️ 🎙 👈 متن دعای کمیل👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/51 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌️مرحــبــا لشـــگر حــزب الله✌️ وعــده حضــور خــانــوادگــی مــا در اجتــماعِ صــد هــــزار نفــــری و خانوادگی حجــــــــــاب زمان:از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰ مکان:ورزشگاهِ صد هزار نفری آزادی @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✌️مرحــبــا لشـــگر حــزب الله✌️ وعــده حضــور خــانــوادگــی مــا در اجتــماعِ صــد هــــزار
با کار شکنی های افراد مختلف و‌ در سایه غفلت نهادهای فرهنگی، درصد ها بدون اطلاع کنسل شده ❌با پای پیاده هم شده خودتان را برسانید به اجتماع....