eitaa logo
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.4هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
10هزار ویدیو
611 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر تبادل تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ با طعمِ رطب ڪامِ مرا شیرین ڪن فڪرے تو بہ حالِ این دلِ غمگین ڪن من غیرِ همین اشڪ ندارم چیزے یڪ ڪرب و بلا روزے این مسڪین ڪن 🌺🌿 🌺 تا 🏴 @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 تا دوش تو سَریر مُقام رقیه بود عالم شبانه روز به کام رقیه بود تا روی زانوی تو سه ساله قرار داشت آغوش تو دوام و قوام رقیه بود (س)🥀 💔🥀 @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
🥀 بابا یکی من را به قصد کشت میزد هر بار گفتم با مشت میزد یک بار گفتم اسم مادرت را دیدم که نامردی از پشت میزد (س)🥀 💔🥀 @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
@MaddahionlinYEKNET.IR - roze - shahadat hazrat roghayeh 1399.07.01 - motiee.mp3
زمان: حجم: 11.37M
🔳 (س) 🌴انتقامش را گرفت اینگونه با اعجاز آه 🌴 آه او شد خطبه ی او 🎤 👌بسیار دلنشین @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 تا دوش تو سَریر مُقام رقیه بود عالم شبانه روز به کام رقیه بود تا روی زانوی تو سه ساله قرار داشت آغوش تو دوام و قوام رقیه بود (س)🥀 💔🥀 @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
💔 من گرفتـــارم ولی یارم گـــره وا میکنـد یک رقیه گویم و صد مشکلم حل میشود (س)🥀 🏴 @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج مهدی منصوریtavassol-mansuri.mp3
زمان: حجم: 5.55M
❣️ با روضه 🕊💌 🎤 حاج مهدی الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج هر سه شنبه به نیت ظهور (عج) دعای توسل می خوانیم بارانی و دلگیر هوایِ بی تو محزون و غم انگیز نوای بی تو برگرد که بیقرارم و بیتابم بیزارم از این سه شنبه هایِ بی تو! تعجیل درظهور مولاعج متن دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/135 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_پنجاه_وه
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ بعد هم که برمی گشتیم خانه خودمان، صمد می نشست برای من حرف می زد. می گفت: «این مهمانی ها باعث شده من تو را کمتر ببینم. تو می روی پیش خانم ها می نشینی و من تو را نمی ببینم. دلم برایت تنگ می شود. این چند روزی که پیشت هستم، باید قَدرَت را بدانم. بعداً که بروم، دلم می سوزد. غصه می خورم چرا زیاد نگاهت نکردم. چرا زیاد با تو حرف نزدم.» این خوشی یک هفته بیشتر طول نکشید. آخر هفته صمد رفت. عصر بود که رفت. تا شب توی اتاقم ماندم و دور از چشم همه اشک ریختم. به گوشه گوشه خانه که نگاه می کردم، یاد او می افتادم. همه چیز بوی او را گرفته بود. حوصله هیچ کس و هیچ کاری را نداشتم. منتظر بودم کسی بگوید بالای چشمت ابروست تا یک دل سیر گریه کنم. حس می کردم حالا که صمد رفته، تنهای تنها شده ام. دلم هوای حاج آقایم را کرده بود. دلتنگ شیرین جان بودم. لحافی را روی سرم کشیدم که بوی صمد را می داد. دلم برای خانه مان تنگ شده بود. آی... آی... حاج آقا چطور دلت آمد دخترت را این طور تنها بگذاری؟! چرا دیگر سری به من نمی زنی. آی... آی... شیرین جان چرا احوالم را نمی پرسی؟! آن شب آن قدر گریه کردم و زیر لحاف با خودم حرف زدم تا خوابم برد. 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝