🌼🌿🌼🌿🌼
🌿🌼🌿
🌼🌿🌼
🌿
🌼
@zohoreshgh
❣﷽❣
#نماز_هرشب_شعبان
🌾 #نماز_شب_نوزدهم_ماه_شعبان
رسول اکرم صلی الله علیه واله فرمود هر در شب نوزدهم دو رکعت نماز گذارد و در هر رکعت بعد از حمد پنج بار (قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ/ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ) (از آیۀ 26 و 27) از سورۀ آل عمران بخواند خداوند گناهان گذشته و آیندۀ او را می آمرزد و آنچه نماز بعد از آن گذارد قبول می کند و اگر والدین او در آتش باشند آزاد نماید (ترجمه اقبال،ج2،ص943
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین 🌹
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌼
🌿
🌼🌿🌼
🌿🌼🌿
🌼🌿🌼🌿🌼
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۹ مهیا دوباره سریعتر از همه به سمت اتاق رفت ...به محض رسید
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۱۰
چشمانش را آرام باز کرد کش و قوسی یه بدنش داد نگاهی به ساعت انداخت ساعت۱۰شب بود...از جایش بلند شد
_ای بابا چقدر خوابیدم
به سمت سرویس بهداشتی رفت صورتش را شست و به اتاقش برگشت ...حال خیلی خوبی داشت احساس می کرد آرامشی که مدتی دنبالش می گشت را کم کم دارد در زندگی لمسش می کند
نگاهی به چادر روی میز تحریرش انداخت
یاد آن شب، مریم، اون پسره افتاد بیاختیار اسمش را زمزمه کرد
_سید،شهاب،سیدشهاب
تصمیم گرفت چادر را به مریم پس دهد و از مریم و برادرش تشکر کند
_نه نه فقط از مریم تشکر میکنم حالا از پسره تشکر کنم خودشو برام میگیره پسرهی عقده ای، ولی دیر نیست؟؟؟
نگاهی به ساعت انداخت با یاداوری اینکہ شب های محرمهست و مراسم تا اخر شب پابرجاست اماده شد
تیپ مشکی زد اول موهایش را داخل شال برد وبه تصویر خود در آیینه نگاه کرد پشیمون شد موهایش را بیرون ریخت
آرایش مختصری کرد و عطر مورد علاقهاش را برداشت و چند پاف زد کفش پاشنه بلندش را از زیر تخت بیرون اورد چادر را برداشت و در یک کیف دستی قشنگ گذاشت در آیینه نگاهی به خودش انداخت
_وای که چه خوشکلم
و یک بوس برای خودش انداخت به طرف اتاق پدرش رفت
تصمیم گرفته بود هم حال پدرش را بپرسد هم به آن ها بگوید که به هیئت می رود این نزدیکی به مادر و پدرش احساس خوبی به او می داد
به طرف اتاق رفت در باز بود پدرش روی تخت نشسته بود ...احساس می کرد پدرش ناراحت هست می خواست جلو برود و جویای حال پدرش شود
اما با دیدن عکس هایی که در دست پدرش بودند سرجایش خشک شد باور نمی کرد پدرش دوباره به سراغ این عکس ها بیاید
از ناراحتی و عصبانیت دستانش سرد شدند دیگر کنترلی بر رفتارش نداشت.
با افتادن کیف دستیِ چادر از دستش ، احمد اقا سرش را بالا اورد با دیدن مهیا سعی در قایم کردن عکس ها کرد اما دیگر فایده ای نداشت...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۰ چشمانش را آرام باز کرد کش و قوسی یه بدنش داد نگاهی به
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۱۱
مهیا جلو رفت روبه روی پدرش ایستاد
_اینا چین بابا
فریاد زد
_دارم میگم اینا چین چند بار گفتم ول کنید دیگه بیخیال این عکسا بشید
از فریاد مهیا مهلا خانم سریع خودش را به اتاق رساند
_یا فاطمه الزهرا ،مهیا چرا داد میزنی دختر
_چرا داد می زنم مامان خانوم از شوهرتون بپرسید
مهلا خانم به طرف مهیا رفت
_درست صحبت کن یادت نره کسایی که جلوت ایستادن مادر و پدرت هستن
مهیا یکم از مامانش فاصله گرفت و با صدای بلند ادامه داد
_یادم نرفته ولی مثل اینکه همین بابا...
به احمد آقا اشاره کرد
_یادش رفته از بس به این عکسا و اون روزا فکر میکنه حالش بد شده و دیشب نزدیک بود...
دیگه ادامه نداد نمی تونست بگه که ممکن بود دیشب بی پدر بشه....
مهلا خانم با دیدن عکس های جبهه در دست های همسرش پی به قضیه برد با ناراحتی نگاهی به احمد آقا انداخت
_احمدآقا دکتر گفت دیگه به چیزایی که ناراحتت میکنه فکر نکن میدونم این خاطرات و دوستات رو نمیتونی فراموش بکنی ولی...
مهیا پوزخندی زد
و نگذاشت مادرش ادامه بدهد
_چی میگی مهلا خانم خاطرات فراموش نشدنی ؟؟ اخه چی دارن که فراموش نمیشن دوستاتون شهیدشدن خب همه عزیزاشونو از دست میدن شما باید تا الان ماتم بگیرید باید با هر بار دیدن این عکسا حالتون بد بشه
صدای مهیا کم کم بالاتر میرفت ...دوست نداشت اینطور با پدرش صحبت کند اما خواه ناخواه حرف هایش تلخ شده بودند
_اصلا این جنگ کوفتی برات چیز خوبی به یادگار گذاشت... جز اینکه بیمارت کرد نفس به زور میتونی بکشی حواست هست بابا چرا دارید با خودتون اینکارو میکنید
مهیا نگاهی به عکس ها انداخت و از دست پدرش کشید
_اینا دیگه نباید باشن کاری میکنم تا هیچ اثری از اون جنگ کوفتی تو این خونه نمونه
تا خواست عکس های پدرش و دوستانش را پاره کند مادرش دستش را کشید و یک طرف صورت مهیا سوخت
مهیا چشمانش را محکم روی هم فشار داد
باور نمی کرد ، این اولین بار بود که مادرش روی آن دست بلند مے ڪرد
مهیا لبخند تلخی زد و در چشمان مادرش نگاه کرد عکس ها را روی میز پرت کرد
و فورا از اتاق خارج شد
تند تند کفش هایش را پا کرد صدای پدرش را می شنید که صدایش می کرد و از او می خواست این وقت شب بیرون نرود
ولی توجه ای نکرد....
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۱ مهیا جلو رفت روبه روی پدرش ایستاد _اینا چین بابا فریاد
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۱۲
با حال آشفته ای در کوچه قدم می زد باورش نمی شد که مادرش این کار را بکند
او تصور می کرد الان شاید مادرش او را برای آمدن به هیئت همراهی می کند ولی این لحظات جور دیگری رقم خورد
با رسیدن به سر خیابون ودیدن هیئت دلش هوای هیئت کرد... خودش هم از این حال خودش تعجب می کرد باورش نمی شود که علاقه ی به این مراسم پیدا کند
ارام ارام به هیئت نزدیک شد....
_بفرمایید
مهیا نگاهی به پسر بسیجی که یک سینی پر از چایی دستش بود انداخت نگاهی به چاییهای خوش رنگ انداخت ...بیاختیار نفس عمیقی کشید
بوی خوب چایی دارچین حالش را بهتر کرد
دستش را دراز کرد و یک لیوان برداشت
و تشکری کرد
جلوتر رفت کسی را نمی شناخت ...نگاه های چند خانم و آقا خیلی اذیتش می کرد مهیا خوب می دانست این پچ پچ هایشان برای چیست ...کمی موهایش را داخل برد اما نگاه ها و پچ پچ ها تمامی نداشت
بلند شد و از هیئت دور شد..
_ادم اینقدر مزخرف اخه به تو چه من چه شکلیم چطور زل زده...
به طرف پارک محله رفت نگاهی به چایی تو دستش انداخت دلش می خواست در این هوای سرد ان چایی را بخورد اما با دیدن چایی یاد اون نگاه ها و پچ پچ ها می افتاد چایی را با حرص بر روی زمین پرت کرد
_قحطی چاییه مگه برم چایی این جوجه بسیجیارو بخورم اول چایی میدن بعد با نگاه هاشون ادمو فراری میدن
با رسیدن به پارک که این موقع خلوت هست روی نیمکت نشست هوا سرد بود پاهایش را در شکم خود جمع کرد و با دستانش خودش را بغل کرد
امشب هوا عجب سرد بود بیشتر در خود جمع شد حوصله اش تنهایی سر رفته بود
_ای بابا کاشکی به زهرا و نازی میگفتم بیان... اه چرا هوا اینقدر سرد شده کاشکی چایی رو نمی ریختم
در حال غر زدن بود ڪه....
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۷۳۸🌷 🌿شرح دعای ام
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی ۷۳۹🌷
🌿شرح دعای امام رضا علیه السلام🌿
🔶«وَ أَرْدِفْهُ بِمَلَائِکتِک»
«خدایا ملائکت را در صفی منظم، خدمتگزار حضرت قرار بده.»🔶
💠امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «در زمان ظهور، دو گروه از ملائک برای همراهی حضرت نازل میشوند (یک گروه از ملائک خاص و یک دسته از ملائک عام). فرشتگانی که با نوح علیهالسلام در کشتی بودند و ابراهیم علیهالسلام را در آتش همراهی کردند، و هنگام شکافتن دریا کنار موسی علیهالسلام قرار داشتند و آنها که زمان عروج عیسی علیهالسلام با او به آسمان رفتند در جمع این ملائک حضور دارند؛ همچنین ۳۱۳ ملکی که در جنگ بدر حاضر شدند (به تعداد رزمندگان این جنگ) و ۴۰۰۰ ملکی که از زمان شهادت اباعبدالله علیهالسلام گرداگرد حرم او طواف میکنند، در زمان ظهور ملازم رکاب امام زمان عجلاللهتعالیفرجه هستند[معجم احاديث امام مهدی (ع)، صفحه ۳۹۹]
◀️زمان ظهور
💠از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله نقل است که فرمودند: «زمانی که مهدی عجلاللهتعالیفرجه خروج کرده و قیام نماید یک منادی از آسمان ندا میدهد؛ ای مردم! دوره حکومت جباران به پایان رسیده است؛ سپس ظهور مهدی عجلاللهتعالیفرجه را اعلام کرده و مردم را دعوت میکند تا خود را به مکه برسانند؛ گروهی که شیران روزَند و پارسایان شب، از اطراف و اکناف عالم میآیند و در مکه جمع میشوند… در آن هنگام حتی پرندگان داخل لانهها و ماهیهای درون دریاها خوشحال و مسرورند. آن زمان نهرها امتداد مییابند و به سمت مناطقی که آب و آبادی نبوده، روانه میشوند، زمین چند برابر آنچه در گذشته از آن میروییده، میرویاند، چشمهها میجوشند و … سپس جبرئیل در مقابل مهدی عجلاللهتعالیفرجه و اسرافیل در پشت سر او حرکت میکنند.»[معجم احاديث امام مهدی (ع)، صفحه ۴۰۱]
💠جبرئیل پیشاپیش حضرت میرود تا ظهور او را به همه اعلام کند، از آنجا که جبرئیل ملک موکل علم است گویا میخواهد به تمام مردم خبر دهد که با ظهور قائم آل محمد عجلاللهتعالیفرجه دوره ظلمت جهالت به پایان آمده و هنگامه برخورداری از نور حکمت و معرفت فرا رسیده است.
💠اسرافیل ملک روح بخش است که در قیامت با نفخه صور دوم موجب حیات موجودات عالم میشود، گویا حرکت او در پشت سر امام عجلاللهتعالیفرجه نمادی از این حقیقت است که در زمان ظهورِ حضرت افراد از زندگی جدیدی برخوردار میشوند، حیاتی ارزشمند که عموم مردم در دوره غیبت از آن بیبهره بودند.
💠با دعای 🔸«وَ أَرْدِفْهُ بِمَلَائِکتِک»🔸 در واقع از خداوند طلب میکنیم تا شرایط ظهور را فراهم کند.
💠داعی، علاوه بر اینکه چشم به راه حضرت است، باید تا جائی که در توان دارد بکوشد تا مقدمات ظهور را مهیا کند، به عنوان یک سرباز، اصلاحات لازم را در مورد خودش انجام دهد، و در جهت سربازپروری برای امام عجلاللهتعالیفرجه به اصلاح جامعه هم بپردازد تا زمینهی لازم برای ظهور فردی (ظهور حضرت در قلب و دل) و ظهور اجتماعی (ظهور حضرت برای حکومت بر سراسر عالم) فراهم شود.
◀️نیروهای ملکوتی
💠فرشتگان نیروهایی ملکوتی هستند که امور محوله را با شرایطی فوق تصور انسان به انجام میرسانند؛با عبارت 🔸«وَ أَرْدِفْهُ بِمَلَائِکتِک»🔸 از خداوند درخواست میکنیم تا ملائک را در خدمت حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجه قرار دهد تا مطابق نظر حضرت، سختترین امور را در کوتاهترین زمان و به آسانترین شکل انجام دهند.
ما هم اگر با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه پیوست داشته باشیم و در دامنه وجود او زندگی کنیم، از امداد این نیروهای غیبی برخوردار میشویم.
💠در معیت امام عجلاللهتعالیفرجه ملائک از زندگیمان حمایت میکنند، امور سخت و صعب برایمان سهل میشوند و مشکلاتمان بدون اسباب ظاهریه سامان مییابند.
#مهدی_شناسی
#قسمت_739
#امام_زمان
#دعای_امام_رضا_علیه_السلام
#استاد_بروجردی
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『🔹مهمترین گام برای نزدیک شدن به #امام_زمان علیه السلام!!
استاد_عالی
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج #امام_زمان عج صلوات
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
یاد خدا ۳۷.mp3
10.77M
مجموعه #یاد_خدا ۳۷
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
√ مکانسیم درمان افسردگی و دلمردگی
از نگاهِ روانشناسیِ اسلامی
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
04 Az Modava Ta Molaghat (1402-11-23) Masjed Sahle.mp3
8.84M
🔉#از_مداوا_تا_ملاقات
🔰 جلسه چهارم
* تشرف بسیاری از بزرگان به محضر مبارک امام زمان (علیهالسلام) در مسجد مقدس سهله [1:02]
* مسجد مقدس سهله؛ محل زندگی امام زمان (علیهالسلام) در زمانه ظهور [1:50]
* مکاشفه علامه طباطبایی (رحمهالله) به هنگام عبادت در مقام حضرت ادریس (علیهالسلام) [2:40]
* امام صادق (علیهالسلام): اگر جناب زید دو رکعت نماز در مسجد سهله میخواند، 20 سال به عمرش افزوده میگشت [4:33]
* ماجرای مقام امام صادق (علیهالسلام) در مسجد مقدس سهله؛ عشق و ارادت بی نظیر یک زن به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) [8:36]
* لعن الله ظالمیک یا فاطمة الزهرا (سلاماللهعلیها) ... [14:23]
⏰ مدت زمان: ۱۶:۵۰
📆 ١۴٠٢/۱۱/۲۳
#مسجد_مقدس_سهله
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
035.mp3
19.71M
🟣 #خانواده_موفق
#دکتر_سعید_عزیزی
💠قسمت سی ام
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مدافعین وطن دست ها بالا..
#انتخابات_مردم
#گام_بلند_مردم
✍️ پدرخوانده
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
ما میآییم...
چون
شرکت در انتخابات یعنی قدردانی از خونهایی که به پای آزادی امنیت ما ریخته شده اند .
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری✨
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🔹با توکل به خدا؛ انتخابی در امتداد راه حاج قاسم خواهیم داشت
🔸همه 11 اسفند میآییم...✌️
#انتخابات_مردم
#ما_میاییم
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️