🌿🌿
قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: حضرت_هود علیه السلام قسمت_پنجم
🔹هود علیه السّلام و اتهام دیوانگی! «۲»🔹
هود گفت:
ای قوم! مرا به سفاهت متهم نکنید، من روزگاری طولانی در بین شما زندگی کردم و شما عیبی بر من نگرفتید، هیچگاه سوء رفتار و تندخویی از من ندیده اید. تعجبی ندارد که خدا یک نفر را از میان قومی برای رسالت انتخاب کند و او را پرچمدار دعوت خود نماید، بلکه تعجب در این است که مردم بدون رسول و راهنما باشند و خداوند سرنوشت آنها را بدست هرج ومرج بسپارد و آنان را بدون قانون و آیین بگذارد!
بدانید که من از گرایش شما به حق ناامید نیستم. از سوء رفتار و اهانتهای شما دلتنگ نشده ام، فقط از شما انتظار دارم با عقل خود فکر کنید و با بصیرت به حقایق بنگرید تا ببینید، یگانگی خدا در تمام نظام آفرینش آشکار است: نظم فلک گردون، مخلوقات شگفت انگیز، گردش ستارگان و «در هر آفرینشی، علامتی برای اثبات یگانگی خدا مشهود است.»
و فی کلّ شیء له آیة تدلّ علی أنّه واحد
شما به چنین خدایی ایمان آورید و از او طلب آمرزش کنید تا بارش آسمان را همیشه برای شما جاری سازد و شما را یاری کند تا بر ثروتتان بیفزایید و نیروی شما را افزایش دهد. پس بکوشید تا مانند مجرمان از حق روگردان نباشید.
سپس هود علیه السّلام قوم را خطاب قرار داد و گفت:
بدانید که پس از مرگ زنده می شوید، هرکس کار نیکو انجام داده باشد، سود می برد و هرکس به کار زشت پرداخته باشد به کیفر می رسد. برای نجات خویش تدبیری کنید و برای رستاخیز خود توشه ای بیندوزید. من مأموریت خود را درباره شما به پایان رساندم و به وضوح رسالت خود را به شما اعلام کردم.
قوم هود گفتند:
بدون تردید یکی از خدایان ما بر تو غضب کرده و عقل تو را مختل نموده و طرز تفکر تو را درهم ریخته است و بهمین دلیل هزیان می گویی، به تصوراتی که فقط در ذهن خودت وجود دارد زبان می گشایی و خیالبافی می کنی و به بیان خرافات می پردازی.
قوم هود گفتند:
آن استغفاری که پس از آن باران می آید و به ثروت ما افزوده می گردد و نیروی ما دوچندان می شود چیست؟ و آن روز قیامتی که گمان می کنی پس از پوسیدن استخوانهای ما و متلاشی شدن کالبدمان برپا می شود، چیست؟
افسوس که وعده ها و پند و اندرزهای تو بعید و غیر معقول است! ما غیر از زندگی دنیوی و طبیعی چیز دیگری نداریم. ما طبق قوانین طبیعت بوجود می آییم، زندگی می کنیم و می میریم و همه چیز در دست طبیعت است.
بعلاوه آن عذابی که ما را به آن تهدید می کنی و انتظار داری که ما به آن گرفتار شویم چیست؟ ما گفتار تو را تصدیق نمی کنیم، از عبادت خدایان خود باز نمی گردیم، اگر راست می گویی آنچه ما را به آن تهدید می کنی بیاور و آن عذاب کذایی را بر ما نازل کن.
آنگاه که هود علیه السّلام لجاجت را از گفتارشان و اصرار به مخالفت را از اعمالشان دریافت، ایشان را خطاب کرد و گفت:
من خدای خود را گواه می گیرم که وظیفه خود را انجام دادم و در ابلاغ رسالت خود کوتاهی نکردم. هیچگاه براثر ترس، دست از کار خود برنداشتم و در راه این رسالت آسمانی و جهاد مقدس نهایت سعی خود را به خرج دادم.
من از جمعیت شما باکی ندارم، از غضب شما نمی ترسم، از این به بعد علیه من هر طرح و نقشه ای دارید اجرا کنید و هرآنچه در قدرت دارید بکار گیرید، توکل من به خدایی است که پروردگار من و شما است. آن خدایی که زندگی هر جنبنده ای در ید قدرت اوست، و پروردگار من بر صراط مستقیم، و حکیم است.
هود_علیه_السّلام_و_اتهام_دیوانگی!
منبع: کتاب قصه های قرآن؛
🌿🌿
قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: حضرت_هود علیه السلام قسمت پایانی
🔹عذاب قوم هود🔹
هود علیه السّلام به دعوت خود و قوم او به اعراض خود ادامه دادند. تا اینکه مخالفین هود در آسمان، ابر سیاهى را دیدند که آسمان نیلگون را تاریک ساخت، قوم چشم ها را به ابر دوختند و براى دیدار آن شتافتند زیرا مدتى بود که باران نباریده بود و گفتند:
این ابرى که در آسمان است به زودى براى ما باران مى آورد. سپس آماده بهره بردارى از باران شدند و کشتزارهاى خود را مهیاى آبیارى نمودند.
هود چون وضع قوم را چنین دید، گفت:
این سیاهى که در آسمان مى نگرید، ابر رحمت نیست، بلکه باد عذاب است. این همان عذابى است که در ارسال آن عجله مى کردید. بادى است که عذابى دردناک و کشنده به همراه دارد.
چیزى نگذشت که طوفانى هولناک شروع به وزیدن کرد و قوم دیدند که حیوانات و اموال و ابزار آنان که در بیابان بود، از زمین بلند و به مکان هاى دور دستى پرتاب مى شود.
این حادثه قوم را به وحشت انداخت و ترس و هراس آنان را فرا گرفت و با سرعت به خانه ها پناه بردند و درها را بروى خود بستند.
این قوم عذاب زده فکر مى کردند که بدین وسیله مى توانند جان خود را حفظ کنند ولى این عذاب، بلایى عمومى و همگانى بود.
بادى که مى وزید، رمل هاى بیابان را با خود مى آورد و تا هفت شب و هشت روز به طور متوالى وزش این باد ادامه داشت! و سرانجام قوم مانند تنه نخل خشکیده به خاک هلاکت افتادند، نسل آنان ناپدید و آثارشان بکلى متلاشى و از صفحه تاریخ برچیده شد.
«فراموش نکنید خداى تو هیچ قوم و اهل دیارى را در صورتى که مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک نمى کند».
اما در این طوفان عذاب، یاران و پیروان هود به وى پناه بردند و اطراف وى گرد آمدند.
باد اطراف آنان مى چرخید و رمل ها را پراکنده مى ساخت ولى آنان مطمئن و آسوده خاطر بودند، تا اینکه باد آرام شد و سرزمین آنان به وضع عادى بازگشت و هود و یارانش به حضرموت کوچ کردند و بقیه عمر را در این سرزمین بسر بردند.
عذاب_قوم_هود
منبع: کتاب قصه های قرآن؛
خب خدا رو شکر قصه های مرتبط با حضرت هود علیه السلام هم تمام شد.
از فردا ان شاءالله قصه های مربوط به حضرت_صالح علیه السلام منتشر خواهند شد 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز پاسدار مبارک 🇮🇷🫡
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#چهارشنبه_های_زیارتی
https://eitaa.com/zohormahdi1402
#صبحتبخیرمولایمن♥️
🏝عمویتان باب الحوائج است
از آن رو که در راه امام زمانش
آنچه داشت را قربانی کرد،
دعا کنید بحق عمویتان
که یاد بگیرم
دل کندن از این
غفلتهای کودکانه را
در راه شما ...
این روزها که
زمینیان زمینگیر شدهاند
و اضطرار
در چشمان همگان هویداست،
بشریت دم مسیحایی شما را
بیش از هر زمان دیگری
انتظار میبرد
آقاجانم،
از ارادتتان به حضرت عمو
زیاد شنیدهام
و امروز،
روز میلاد ایشان است
شما را به حق
عباس بن علی علیهما السلام
بیا و
به این رنج و
این قصه ی پر غصه ی دوران غیبت
خاتمه بده
بیا ای تنها امید جهانیان🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج