#داستان_ظهور
#صفحه_سی_چهارم
بعد از كشته شدن سفيانى و نابود شدن لشكر او، امام تصميم مى گيرد تا لشكريانى را به سرتاسر جهان بفرستد.
فرماندهى هر لشكر به يكى از سيصد و سيزده نفر واگذار و دستورات لازم به آنان داده مى شود.
امام از آنان مى خواهد كه هر جا مسأله تازه اى براى آنها پيش آمد كه راه حلّ آن را نمى دانستند به كف دست خود نگاه كنند; زيرا اين گونه مى توانند جواب سؤال خود را بيابند.
اكنون موقع خداحافظى است !
اين سيصد و سيزده يار باوفا مى خواهند از امام جدا شوند.
اينجاست كه امام تك تك آنها را به نزد خود فرا مى خواند و دست خود را به سينه آنها مى كشد.
آيا مى دانى علّت اين كار امام چيست؟
اين سيصد وسيزده نفر نمايندگان امام زمان در سرتاسر جهان هستند و آنها بايد نماينده همه خوبى ها باشند.
امام با كشيدن دست به سينه آنان، آمادگى آنها را براى اين مأموريّت مهم زيادتر مى كند.
همه ياران همراه با گروهى از نيروهاى خود به سوى كشورهاى مختلف حركت مى كنند تا هر چه زودتر حكومت جهانى مهدوى تشكيل شود.
ياران امام قدرت عجيبى دارند و حتّى مى توانند از روى آب عبور كنند، براى همين براى پيمودن درياها، نيازى به كشتى ندارند.
امام كسى را به فلسطين نمى فرستد. تو تعجّب مى كنى و علت را مى پرسى.
نگاه كن! امام خودش مى خواهد به فلسطين برود، زيرا آنجا حوادث مهمّى روى خواهد داد و بايد امام آنجا باشد.
بنابراين امام زمان با گروهى از ياران خود به سوى قُدس حركت مى كند. مدّتى مى گذرد...
امام به قُدس مى رسد و چند روز در آن شهر اقامت مى كند تا روز جمعه فرا برسد.
و تو نمى دانى كه آن روز جمعه چقدر سرنوشت ساز است! در آن روز، عدّه زيادى از مسيحيان در اين شهر جمع خواهند شد. قرار است اتّفاق مهمّى روى بدهد.
روز جمعه فرا مى رسد. چه اجتماع باشكوهى!! همه منتظر هستند.
آنجا را نگاه كن ! بالاى سرت را مى گويم، آسمان را ببين !
آيا آن ابر سفيد را مى بينى؟ آن جوان كيست كه بر فراز آن ابر قرار گرفته است؟
آيا آن دو فرشته را مى بينى كه در كنار او ايستاده اند؟
آن ابر به سوى زمين مى آيد. در بيت المقدس غوغايى برپا شده است ! شورى در ميان مسيحيان برپا مى شود.
شايد آن جوان، عيسى(ع) باشد !
آرى، درست حدس زدم، او عيسى(ع) است.
آن ابر سفيد، كنار قُدس قرار مى گيرد و عيسى(ع) از آن پياده مى شود.
مسيحيان كه از شادى در پوست خود نمى گنجند به طرف او مى روند و مى گويند كه ما همه ياران و انصار تو هستيم.
شما فكر مى كنيد كه عيسى(ع) چه جوابى به آنها مى دهد؟
عيسى(ع) مى فرمايد: "شما ياران من نيستيد".
همه مسيحيان تعجّب مى كنند. عيسى(ع)، بدون توجّه به آنان، حركت مى كند.
او به كجا مى رود؟ آن طرف را نگاه كن !
امام زمان در محراب "مسجد الأقصى" ايستاده و همه يارانش پشت سر او به صف نشسته اند و منتظرند تا وقت نماز شود.
عيسى(ع) به سوى محراب مى رود . او به امام نزديك مى شود و به امام سلام مى كند و با او دست مى دهد.
امام زمان به او رو كرده و مى فرمايد: "اى عيسى! جلو بايست و امامِ جماعت ما باش".
عيسى(ع) مى گويد: "من به زمين آمده ام تا وزير تو باشم، نيامده ام تا فرمانده باشم، من نماز خود را پشت سر شما مى خوانم".
نماز بر پا مى شود، همه مسيحيان با تعجّب نگاه مى كنند. عيسى(ع) در صف نماز مسلمانان حاضر شده و با آنها نماز مى خواند.
اينجاست كه بسيارى از آنها مسلمان شده و به جمع ياران امام زمان مى پيوندند.
همسفرم! امام برنامه ديگرى هم در اينجا دارد و آن ماجراى "صندوق مقدّس" است.
آيا مى دانى "صندوق مقدّس" چيست؟
حتماً شنيده اى كه چون موسى(ع) به دنيا آمد، مادرش، او را در ميان صندوقى نهاد و آن را به دريا انداخت.
اكنون آن صندوق نزد امام است و او اين صندوق را همراه خود به اينجا آورده است، شايد كه اين صندوق وسيله هدايت يهوديان بشود!
آيا مى دانى كه اين صندوق، نزد يهوديان، بسيار مقدّس است؟
آيا خبر دارى كه اين صندوق، بزرگ ترين نماد مذهبى يهوديان مى باشد.
موسى(ع)، قبل از مرگ خود، تورات اصلى را (كه بر لوح هاى گِل نوشته شده بود) در ميان همين صندوق قرار داد و به جانشين خود "يوشع" سپرد.
تا زمانى كه اين صندوق ميان يهوديان بود، آنان عزيز بودند; امّا از آن زمانى كه آن صندوق از ميان آنها رفت عزّت آنها هم رفت.
آرى، آنان حرمت آن صندوق را نگاه نداشتند و خداوند آن صندوق را از آنها گرفت.
خوب است سؤال ديگرى را مطرح كنم: آيا مى دانى وقتى يكى از پيامبران بنى اسرائيل از دنيا مى رفت چه كسى جانشين او مى شد؟
هر كس كه اين صندوق نزد او يافت مى شد، پيامبر بعدى بود و يهوديان در مقابل او تسليم مى شدند.
اكنون برنامه امام اين است كه آن صندوق را به يهوديان نشان بدهد.
وقتى يهوديان صندوق گمشده خود را نزد امام مى بينند خيلى تعجّب مى كنند. عدّه زيادى از آنها به امام ايمان مى آورند; زيرا آنان بر اين اعتقاد هستند كه
#گمگشته_دل
#صفحه_سی_چهارم
سلام مرا به دوستانم برسان و پيام مرا به آنان برسان!
اين سخن امام صادق(ع) است كه هنوز در گوشم طنين انداز است. از شما چه پنهان كه از آن روز ديگر زندگى من عوض شد، چگونه بگويم. زندگى من معناى ديگرى يافت. امام از من خواسته بود تا پيامى را به همه شيعيان برسانم و من هم از هر فرصتى براى اين كار استفاده مى كردم.
مى دانم تو هم دوست دارى كه پيام امام را برايت بگويم. راستى نمى خواهى اسم مرا بدانى؟ من "ابن سِرحان" هستم. اين هم پيام امام صادق(ع) كه به من چنين فرمود:
وقتى شيعيان ما دور هم جمع مى شوند و در مورد ما اهل بيت سخن مى گويند، فرشتگان براى آنها دعا مى كنند و از خدا براى آنها طلب رحمت و بخشش مى كنند.
اى شيعيان! بدانيد وقتى شما در مجالس خود ما را ياد مى كنيد، خداوند به شما افتخار و مباهات مى كند.
از شما مى خواهم وقتى با هم هستيد از ما اهل بيت ياد كنيد، زيرا اين كار شما باعث مى شود تا ياد ما و دين ما زنده بماند.
آيا مى دانيد بهترين مردم چه كسانى هستند؟ كسانى كه همواره ما را ياد كنند و ياد ما را در دل مردم زنده نگه دارند.
دوست خوب من! اكنون كه پيام امام صادق(ع) را شنيدى، سعى كن تا در هر جا كه رفتى و با هر كس كه نشستى از امام زمان(ع)ياد كنى، نگذارى كه آن آقاى مهربان از يادها برود و مردم به جاى او به چيزهاى ديگرى فكر كنند.
تو مى توانى كارى كنى كه دوستانت، همه با ياد امام زمان مأنوس شوند، تو مى توانى كارى كنى كه خدا به تو افتخار كند. آرى! تو مى توانى!
برخيز! با خود عهد كن تا زنده كننده ياد مولاى خويش باشى!
💟💟💟💟🍀💟💟💟💟
#گمگشته_دل
#انتظار
#دعا_برای_فرج
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
#پاسخگوییِ_سوال_راجع_به_متن
@Yare_mahdii313
#بهترین_کلامهادرمورد_امام_زمان(عج)
https://eitaa.com/zohornzdikhst