💖زوجهای بهشتی💖
#چالش باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟ ❤️کانال زو
#چالش_اعضا
سلام ،تقریبا ۳ ماه بعد عروسیمون ما ماه عسل رفتیم کربلا و از اونجای که من حامله بودم و خودم خبر نداشتم حسابی هوس میکردم و بنده خدا اقامون هم برام چیزهای مختلف از اب انار گرفته تا فلافل میخرید خلاصه همینکه رسیدیم مشهد مامان تندی اومد فرودگاه گف بزیم خونه حتما بی بی چک بزارم منم خسته سریع رفتم بی بی چک گذاشتم و بله مثبت شوهرم از خوش حالی به قول معروف با دمش گردو میشکست و منم تو بُهت بودم و باورم نمیشد انقد سریع باردار بشم و اینم بگم از اونجای که من اصاا یک جا بند نمیشم کلا تو بارداری رفتیم قشم و تا دلتون بخاد قایق موتوری سوارشدم و حسابی تو ۸ ماهگی خودش گذروندم😄😝
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
وای من سر بچه سومم همش تست می کردم یه سری دو خط یه سری یه خط دیگه اعصابم داغون بود دو تا بچه کوچیک هم داشتم دیگه تصمیم جدی گرفتم سقط کنم شوهرم گفت اگه بچه سقط بشه من دیگه سر کار نمیرم اون موقع دوره های اموزشیشون شروع شده چند ماه بعد می خواست بره سر کار من هم دیگه سقط نکردم از شانسم چند روز هم لک بینی داشتم طناب زدم اصلا انگار نه انگار از جاش تکون نخورد بلا خره دنیا اومد الان خیلی دوسسم داره ومهربونه
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
با سلام بارداری اول من سربهار حالم خیلی خوب بود نه ویاری داشتم نه بیحالی هیچی براخودم میخوردم میرفتم ومیخوابیدم فقط خیلی بد میخوابیدم همش هم روشکمم شوهرم حرص میخورد میگفت بچه را میکشی با این کارات😜😜 هر وقت هم که میرفتم برا شنیدن ضربان قلب دکتر میگفت بچه ت پسره چون صربان قلبش تنده حالا براماکه مهم نبود جنسیتش چون بچه ی اولم بود واهل دختر پسر کردن نیستیم 5 ماهم شد رفتم سونو گفت بچه ت دختره جواب سونو رابردم دکترم نشون بدم خیلی سرش شلوغ بود منم خسته شده بودم تانوبتم شد ورفتم تو مطب دکتر گفت اول بخواب صدا قلب بچه ت وبشنوم بعد سونو رامیبینم تا شنید گفت به به بچه ت هم که پسره گفتم نه خانم دکتر سونو رفتم گفتن دختره انقدر خندید گفت پس زلزله میشه باید 10 سالگی شوهرش بدی😐😐😐دختر شیطون من یه لگدایی هم میزد وحشتناک اونم زایمانش بود که 14 اسفند نوبت داشتم هی بدنیا نیومد هی به دنیا نیومد وایساد شب عید بدنیا اومد 😍😍
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
تابستون بود وماههای آخر
از اونجایی که از موجودی به نام سوسک وحشت دارم و شانس هم الحمدلله ندارم خونمون پر سوسک بود😢
یبار که یه لباس گشاد و دامندار پوشیده بودم احساس کردم پام داره قلقلک میشه😳😱😰
نگا کردم دیدم یه سوسک بی شخصیت درحال راه رفتن روی پامه😰😰😰😱😱😱😱😱
با جیغ پریدم رو تخت و زنگ زدم شوهرجان که توی جلسه بود وگفتم بیاد سوسکو بکشه و بره😐😐
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام
باداری اولم که خیلی سخت گذشت و باحالترین خاطره هم بعد ۱ ماه و نیم درگیری گفتن بچه سالمه 🤲 و خاطره باحال بارداری دومم اینه که تا ۵ ماهگی نمیدونستم باردارم 😜خیلی خوب و راحت و زود گذشت
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام من دوتا پسر دارم ودوتا دختر.باحال ترین اتفاق : بارداری چهارمم دختر بود ،اونسال روز دختر شوهرم شب که از سرکار برگشت یه کیک خوشگل برای دخترم و دو شاخه گل رز و کادو برای منم خریده بود 😍اولین باری بود که شوهرم برام گل طبیعی میخرید☺️واقعا سورپرایز شدم 😍😍😍😘
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟ ❤️کانال زو
سلام به روی ماهتون😍
من بارداری های فوق عجیب و غریبی داشتم و چون بارداری سوم بود و بچه اول ماه ۸ بودم که یه هو ترسیدم و بدو بدو با مامانم رفتیم بیمارستان و دوباره ان اس تی گرفتیم و البته قبلش تا میترسیدم میرفتیم بیمارستان کلا در بیمارستان به سر بردم ماه آخر و خلاصه😂
سرتون درد نیارم که دکترم که دیگه چشمش ترسیده بود ازم گفت تو منو آخر میکشی با این حاملگیات
بعد هم فرستاد سونو گفت من بستریت میکنم و نمیذارم بری خونه باید جلو چشمم باشی😂
بعد نشون به این نشون که از اتاق سونو که اومدم بیرون یه راست زارپ رفتم رو تخت اتاق عمل 🙈😬
و زهرا خانم در شروع ماه ۸ به دنیا آمد
و همسرم که در شک کامل به سر میبرد
همه وسایلم رو در بیمارستان گم کرد😄😄😄
خلاصه زهرا خاتون بعد از گذشت ۲۰ که در ان آی سی یو بود و من دائم شیر میدوشیدم و میبردم بیمارستان مرخص شد و تا الان ما فقط میگیم خدایا شکرت که زهرا داریم😍😍😍😍😍😍
قسمت دوم😍😍😍
سکانس از روز مثبت شدن بی بی چک
ما رفته بودیم مشهد و اونجا من هی گرسنه میشدم و خلاصه فکر نمیکردم باردار باشم که هی اونجام توی راه حرم اشترودل و کیک و شیر میخوردم خیلی ضعف عجیبی داشتم😂
بعد که رسیدیم تهران توی فرودگاه من یه جور دل درد پریدی گرفتم و بعد به همسرم گفتم وای وای من پرید شدم بدو بریم زودتر برسیم خونه و اومدیم خونه دیدم خبری نیست شوهرم خیلی دست به بی بی چکش خوب بود خوشش میومد کلا از بی بی چک در بارداری های قبلی هم میدید مثبت میشه قند تو دلش آب میشد😂😂😂
رفت چند تا خرید و هربار هم خودش انجام میداد🙈🙈🙈وای وای خجالت کشیدم
یعنی میگفت تو برو من خبر میدم
بعد انجام دادم و زارت مثبت شد
همونجا سجده شکر به جا آورد و انقدر خوشحال شده بود
من ۴ ماهم بود بازم رفتیم مشهد و آقا نظر لطفشون شامل حالمون شد
😍😍😍😭😭😭😭
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟ ❤️کانال زو
#چالش_اعضا
سلام من دوتا پسر دارم ودوتا دختر.باحال ترین اتفاق : بارداری چهارمم دختر بود ،اونسال روز دختر شوهرم شب که از سرکار برگشت یه کیک خوشگل برای دخترم و دو شاخه گل رز و کادو برای منم خریده بود 😍اولین باری بود که شوهرم برام گل طبیعی میخرید☺️واقعا سورپرایز شدم 😍😍😍😘
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام بارداری اولم بعد از نه ماه انتظار تست دادم مثبت شد باورم نمیشد اقام نبود رفتم خونه داداشم با داداش خانمش رفتیم ازمایشگاه گفتن مثبته😍 من یه دفعه گفتم اخ جون جیغ زدم 😕دکتر پرسید چند وفته مگه باردار نشدن داداشم گفت چند ساله 😂😂میگفت زشتم اومده بگم نه ماه 😁که اینجوری میکنه ☺️
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
دیروز منم خاطره مو گفتم بازم میگم 🤢😂تازه عقد کرده بودم اون زمان موقع عقد من پریودبودم شانس آوردم چونکه شوهرم بی نهایت ........بود بعدش هرشب منومیبردخونشون اقا یه ماه ازعقدمون که گذشت دیدم پری نشدم خیلیی خجالت ترسیده بودم باهم رفتیم دکترازمایش دادم بله حامله ام 🤢داشتم دیونه میشدم با رامین همش دنبال دکتر بودم بچه رو سقط کنم اما خودم ته دلم راضی نبودم فقط ازخجالتم میخواستم بچه روبندازم خلاصه مامانم گفت بچه روبندازی شیرموحرومت میکنم هدیه خداست منم حرف مادرموگوش دادم ننداختم ولی رامین گفت بایدبندازی اما من سفت ومحکم بچمو نگه داشتم کلان ۴ماه عقدبودم که همون ۴ماهم بود🤢روزعروسی شد🤦♀ با لباس عروس بارداربودم شب توتالار کمی قردادم حالم بد شد راهی بیمارستان شدم خانم عروس شب عروسی توزایشگاه بود🤢🤦♀ صدای قلب بچه وفشارمو بگیرن مامای خصوصی ام وپرنسل زایشگاه که ترکیدن از خنده ودورم جمع شدن منم اینجوری بودم😞😑
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام به همه😘
هرچی فکر میکنم خاطره باحالی ندارم😕
ماحدود دوسال تو اقدام بودیم ولی نمیشد تا اینکه سه چهار روزی ازوقت پریودیم گذشت منم بی بی گذاشتم و بله دیدیم مثبته ولی چون مطمعن نشدم بدو بدو رفتم بهداشت گفتم آزمایش بنویسن اونجام خانمه قبول نمیکرد و میگفت زوده بالاخره با اصرار من نوشت رفتم آزمایشگاه اونجام مسئولش میگفت زوده چرا اومدی🙄خلاصه آز دادم وقتی رفتم جوابشو بگیرم دختره با خنده گفت حرفت درست دراومد و مثبته 😍منم با خوشحالی برگشتم خونه گفتم یه نقشه بکشم براشوهری بگم حامله نیستم وخودمو ناراحت نشون دادم ولی از اونجایی که فیلم بازی کردن ودروغ گویی بلد نیستم خندم گرفت و لو رفتم😂بعدشم شوهری بغلم کردو منو چرخوند تو هوا وخیلیدخوشحال شد
تمام سعیمو کردم خاطره معمولیو باحال کنما لطفا بخندید😬😁😁😁
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
قشنگترین اتفاق دوران بارداریم عروسی داداشم بود، استراحت مطلق بودم و تازه عمل کرده بودم و همه می گفتن نباید برم عروسی اما من لباس دوختم و رفتم و اونجا رقصیدم 🙈
خیلی خوش گذشت😍
بارداریم کلا خیلی خاص بود
وقتی رفتم زایمان پرستاره نگاه پرونده م کرد گفت ماشاءالله کلکسیونی هستی برا خودت😂😂😂
اولا سه ماهگی سرکلاژ کرده بودم استراحت مطلق بودم گروه خونیم او منفی بود و آمپول مخصوص زده بودم کیسه آبم پاره شده بود و بچه م روی پا اومده بود و نچرخیده بود😐
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام به همه
من برای پسرم بارداربودم همه ی ماه هارا باکتاب ریحانه ی بهشتی پیش میرفتم و اعمالش راانجام میدادم تویکی ازماه ها این بود که سوره ی یوسف رابه سیب قرمز بخونید وبخورید برای زیبایی بچه
خلاصه چندتاسیب گذاشتم تو ظرف و مشغول خوندن شدم وسطای سوره بودم که شوهرم از بیرون اومدو یه راست اومد سروقت سیب ها 🍎🍎🍎
حالا هرچی اشاره میکنم چشم وآبرو میام نخور دستشو پس میزنم که برنداره متوجه نمیشد
آخرش یهو با یه دادی گفتم نهههه
آقا تا آخرسوره شوهرم میخکوب نشسته بود روبروم نگام میکرد که چرااا🤷♂
هنوزم بعد سالها یادش میوفته میگه واقعا چرااا حالا یکیشم من میخوردم چطور میشد
چرا انقدر مقاومت میکردی😂😂😂
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام.چی بگم والا
شش هفت ماهگی بازداریم بود بچه اولم
با مادرشوهرم بجا زندگی میکردیم حمام مشترک
نصفه شب اومدم برم حموم😐حوله بدست با لباس خواب
فقط فهمیدم صدای پا اومد ودستگیره در راهرو حمام دستشویی رفت پایین
با همون شکم و ورم پا همچین دویدم تو حموم
که پاهام لیز خورد ۱۸۰ درجه باز شد 😂رفتم پایین😑فقط تو همون حین فکر این بودم ک با شکم نیام رو زمین
بماند ک بند کمر حوله ام موند لا در بسته حموم و هرکی رفت دستشویی دیده اونو
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
منم خبربارداریموبه شهرام دادم خوشحال خیلیم خوشحال شدامابعدش دیگه خاطره های بد😄
سلام.توبارداریم عروسیه داداشم بود😍😘
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
#چالش_اعضا
سلام وقت بخیر
من خاطره های خوبی از بارداریم ندارم . اولش که بهم گفتن بارداریت یا مول هست یا چندقلو که بیشتر به مول شبیه . بعدش با چندبار سونو گفتن نه مول بوده و نه چند قلو 😑
بعدش از هفته ۳۰ بارداری درد زایمان داشتم
صفحہ ۱۳۵ استاد پرهیزگار .MP3
1.02M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه انعام✨
#قرائت_صفحه_صدوسی_وپنجم
🍃🌹🍃🌹
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟ ❤️کانال زو
#چالش_اعضا
به نام خدا😁
سلام وروزتون بخیر🌹
والا ما بعد ۴سال تقریبا اقدام کردیم
بعد فکررمیکردیم خییییلی طول میکشه بارداربشم
ولی به قول هانیه هدف گیری خیلی خوب بود😂 همون اولین بار من بار دارشدم تقریبا ۱۸ روز من علائم بارداری داشتم هرکسی میگفت بارداری میگفتم نه بابا به این زودی عمراً اتفاقا ماه رمضان هم بود من ۱۸روزه هامو کامل گرفتم میگفتم تهوع وسردردمم بخاطر روزه س😐 ولی دیگه بعد ازاین وقت به شوهرم گفت بی بی چک بگیر،خرید منم صبح تست زدن دیدم یهویی شد دوتا خط خیلی حس مبهمی بود واقعا یه خوشحالی که غیرقابل وصف فقط به شوهرم زنگ زدم اومد خونه بهش گفتم.عین این خُلا کلی وقت توبغل هم گریه کردیم😂 تازه شوهرمم گفت تا۵ ماه به کسی نگیم ولی تا فهمید اول رفت به مادرشوهرم گفت😐بعد فوری رفتیم خونه مامانم گفت😆
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
برای خبر بارداری که اون نقاشی معروفم😂خیلی به همسرجان چسبید(قدیمیا اثر هنریمو دیدن😌😂)،کلی با دیدنش خندیدیم
بعد از زایمان هم همسرم اومد بالاسرم مامان وزنداییمم بودن،بعد از اینکه پیشونیمو بوسید، یهو رفت عقب گفت😱😱خودتی یوقت اشتباهی یکی دیگه رو نبوسیده باشم 🤣🤣(آخه تو لباس بیمارستان ورنگ پریده و...بودم😂)، پرستاره گفت زرنگه، اول میبوسه بعد میگه اشتباه نگرفته باشم😂😂
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
من دختر اولم 1سال و 3ماهش بود ک فهمیدم دوباره بار دارم،خیلی غصه میخوردم.چون کمکی نداشتم،ولی الان خیلی خوشحالم ک خدا دوتا دختر بهم داد ک خیلی هوای همو دارن.و خودم دوتا آجی کوچولو❤️
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
من از بچه سومم اصلا فکرش نمیکردم حامله باشم تهوع داشتم میگفتم کم خونیه واینا
اخرش کنجکاو شدم بی بی چک زدم .چشمتون روز بد نبینه گفته بودم شوهرم بچه نمیخوام تست مثبت شد از دستشویی اومدم تا گفتم حمیییییییید رفت تو حیاط 😢😡 از همون درهال چن تا لنگ کفش پرت کردم بعدم در هال قفل کردم فقط میخندید بهم 😐میگف چکنم خو چکنم اخر سر هم دلم سوخت درباز کردم اومد خونه 😁دیگه بقیه ش مثبت۱۸
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام
بچه ی اول من پسرم آقا محمد صادق بودن خییییلی دلم دختر میخواست
وقتی باردار بودم و رفتم سونو
خانمه گفتن خانم بچه اتون دختره پاشدم نشستم و خداراشکر کردم یه دفعه گفت چی شد دختر نمیخواستی
تا الان که سیزده سال می گذره کلی برکت و رحمت به خونه امون آورده خانم گلم به لطف خدا حافظ ده جز قرآنه
فداش بشم من❤️❤️❤️❤️❤️
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
بانام ویاد خدا🌸سلام🌸باحال ترین که کلن بارداریام باحال بودن کجاشو بگم😁بچه داریامم که کلن نیرو کمکی داشتم بچه ها راحت بزرگ شذن چه اتفاقی بهتر از ای😁زیاد فک کردم چیزی یادم نیامد😐😐ا اون جا که لحظه شمار چالشی دارم حیفم امد شرکت نکنم خاستی کانالم نزارید😌🌸
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام ...خاطرات من از بارداریم تلخن نگم بهتره کام گروه تلخ میشه😘😘😘😍😍😍😍
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
بچه ندارم💗
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
من یه خاطره دیگه بگم
من سر محمد و محدثه با دارو باردار شدم
اصلا فکرشم نمیکردم خدا دیگه بهم فرزندی بده
و دیر هم متوجه شدم از دوماهگی بیشتر شده بود که متوجه شدم باردارم
یه روز پای تلویزیون نشسته بودم و بی خبر از بارداری داشت از خواص پیاز میگفت و بعد گفت که پیاز قرمز برای خام خوردن مناسبتره جاتون خالی رفتم دوتا پیاز بزرگ برداشتم و با نون خوردم
امروز هم شوهری زنگ زد سوپری برامون پیاز قرمز آورد یاد اون خاطره افتادم من همیشه ویار داشتم چطوری دوتا پیاز درشت خوردم نمی دونم😁😁😁😁😁😁
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
کلا دوران بارداری خیلی قشنگ
من خیلی جابجا میشم توی خواب کلا زیاد تکون می خورم ، چندماه اخر از یه سمت تخت چسبونده بودیم به دیوار چند تاهم متکا بود که پام بخوره بیدارشم روشکم نباشم
از این طرف هم دستم یا پام می خورد به سید علی بنده خدا سریع بیدار میشد
خلاصه خیلی مواظبت ها وتوجه های اقایون دلچسب
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟ ❤️کانال زو
#چالش_اعضا
سلام به همه اعضای خوب کانال😍
ماجرای بارداری من خیلی بامزه بود😂
ما چند ماه بود قصد بچه دار شدن داشتیم، هر ماه بی بی چک استفاده میکردیم منفی بود. همسرم بیشتر از من منتظر بود ☺️
خلاصه یه دفعه که بی بی چک زدم منفی بود خواستم سر به سرش بزارم یه خودکار قرمز برداشتم دو تا خط قرمز کشیدم خیلی با هیجان رفتم گفتم که جوابش مثبته😂😂
میپرید بالا هوراا هورااا میکرد😁😅
وقتی بهش گفتم سرکاری بوده خیلی ناراحت شد😅
دفعه ی بعد که واقعا جوابش مثبت بود هر چی بهش میگفتم مثبته باور نمکرد. تا وقتی آزمایش دادم باور کرد😂
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
باسلام خدمت همه ی اعضای کانال خوب زوج بهشتی
بنده خاطره ی خوب بارداریمو بگم براتون
من بخاطر مسائل کاری شوهرم راضی ب بارداری نمیشدم چون یه جورایی ورشکست شده بود ومسافر کشی میکردن
خلاصه استاد تفسیرقرآنم ک خیلی خانم خوبی هست ویه جورایی مشاوره زندگیمن
گفتن اجازه بده باردار بشی ببین چ معجزه ای تو زندگیت پیش میاد
آقا ما اقدام کردیم حدود چند روز بود شک داشتم ک باردارم ک خبر دادن برای شوهرم کار پیدا شده باورتون نمیشه دوتا باهم میرفتیم آزمایشگاه من برای کارهای بارداریم شوهرم برای کارهای استخدامیش
خداروشکر بارداری من مساوی شد با سرکاررفتن شوهرجان
وهیچ وقت یادم نمیره
ببخشید طولانی شد
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
بچه دومم هرچه تست زدم نامشخص بود خنه دوستم بودم همسری هم نبودن رفتم دکتر ازمایش بنویسه اشتباهی دفترچه دخترم جای خودم برده بودم 😢کلی دکتر بهم خندید
روز بعد مادرشوهر خواهرم فوت شده بود رفتم اونجا همراه خانواده ام کسی خبر نداشت خیلی طول کشید حالم بد بود خیلی هم ضعف داشتم یه دفعه گریه کردم 😢همه بهم میگفتن اقاش نیست دلش تنگه گفتم نه بخدا حامله ام همه خوشحال شدن حسابی بهم رسیدن
شوهر خواهرم رفته بود برام کلوچه گرفته بود گفتم اینا بو گازوئیل میده الانم هست همیشه میخنده میگه کلوچه گازوئیلی خریدم 😂😂
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام خاطرات شمااحاملگیتون جالب بودحالاسرگذشت من.حاملگی اول من شب زفاف اتفاق افتاد🙊بخدااصلاتصورش هم وحشتناک بوداصلاشرایط مناسبی نداشتیم نه روحی نه مالی..بخصوص که باشوهرم فرسنگهافاصله داشتم تازه یه ماه بودعروسی کرده بودم ماه رمضون بودهرروزسرگیجه وتهوع...باخواهرشوهرم تویه حیاط بودیم باواحدهای جداگانه..اون بهم میگف حتماحامله ای😜ولی من مگه قبول میکردم میگفتم مامگه چکارکردیم من حامله بشم بالاخره بزوراونارفتم سونووازمایش.وقتی مثبت شدخدامیدونه چه حسی داشتم میخواستم بمیرم شوهرمم اصلاخوشحال نشدچندبارخواستیم سقطش کنیم ولی بزرگترهامانع شدن چون سنمون هم کم بودشوهرجان فقط۲۳سالش بودمنم ۲۰.سرتونودرداوردم بالاخره راضی شدیم بچه رونگهداریم ولی خداشاهده نه ماه بارداری ویارداشتم هرسه بچه ام اونجوربودم بعدنه ماه خدافاطمه السادات خوشکل ومهربون روبهمون هدیه دادخداروشکرمیکنم که بچه مونوسقط نکردیم الان۱۷سالشه.یه دخترمومن ومهربون وسیده..که عاشق پدورومادرشه..ممنون گوش دادین
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟ ❤️کانال زو
#چالش_اعضا
سلام ب همگی .موقعی که ما ازدواج کردیم شوهرم دانشجو بود وکار هم نداشت وما با خانواده مادر شوهرم مشترک زندگی میکردیم وچون شوهرم تک پسر بود اصرار داشتن ما زودتر بچه دار بشیم ومن هم میگفتم هر وقت شوهرم رفت سر کار ما روز بعدش اقدام میکنیم 🤭 موقعیتی عقب افتاد با ترس به شوهرم گفتم برو بی بی چک بگیر ومثبت شد.مطمعن نبودم رفتم آزمایش دادم شوهرم که رفته بود جواب آزمایش بگیره زنگه زد با خوشحالی وگفت یه مای بیبی تو راهه🤗ومن فقط گریه کردم وناراحتش شدم بخاطر بیکاری شوهرم باورتون نمیشه چند روز بعد خبر دادن که شوهرم برای کارش قبول شده و قدمش برامون خیلی پربرکت بود هنوز با داریم تموم نشده بود خونه جدا گرفتیم قدم دخملیمون خیلی خوب بود وخدا را شکر میکنم بخاطر این نعمت که ب ما داده😍😘😘
#آقایان_بخوانند
تنها کاری که یک مرد برای پایان دادن به ناراحتیهای همسرش میتونه انجام بده اینه که به سخنان او گوش بده تا او از چنگال هر گونه غم و مِحنت رها بشه.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_همسرداری
🎀 چند راهکار برای داشتن یک زندگی مستقل
دکتر #سیما_فردوسی
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝