#انرژی_مثبت
درآمدهای من در حال
افزایش پیدا کردنه
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
💖آرامش یعنی:
🍃قایق زندگیت را
🍃دست کسی بسپاری که
🍃صاحب ساحل آرامش است.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
#چالش
باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
#چالش
#ایده_متن
شیرینیِ نگاه تـ😍ـو
قند است ای عسل🍯
من عاشق♥️دیابتی ام
رحم کن نخند🤒
برق نگات روشنیِ خانه ام شده✨
ای ریسه بند💫
ریسه به کاشانه ام🏡نبند
نخندخو😅✌️🏻
این متن را زیر عکسی از لبخند همسرتان بنویسید و سپس براش ارسال کنید
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
#ایده_متن
اقا خوشگله من 🙈🙈
میدونی که هوار هوار
دوستت دارم. 😍🤩
اومممم بخاطراین علاقه ی بیش از حدم به خودت اگه یه وقتایی یه چیزی میگم🙊 یا یه کاری میکنم ک ناراحت میشی🙈بِبَسید 🙉😓 اخه تقصیر این زبووونمه. گاهی تند و تیز میشه. 🤭😶
(اسمتون)گلی عاچقته. 😘😇 اگه بهش بی محلی کنی، مث یه گل پژمرده میشه😑
دوستت دارم مهربونم 😘😍
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟ ❤️کانال زو
#چالش_اعضا
سلام ،تقریبا ۳ ماه بعد عروسیمون ما ماه عسل رفتیم کربلا و از اونجای که من حامله بودم و خودم خبر نداشتم حسابی هوس میکردم و بنده خدا اقامون هم برام چیزهای مختلف از اب انار گرفته تا فلافل میخرید خلاصه همینکه رسیدیم مشهد مامان تندی اومد فرودگاه گف بزیم خونه حتما بی بی چک بزارم منم خسته سریع رفتم بی بی چک گذاشتم و بله مثبت شوهرم از خوش حالی به قول معروف با دمش گردو میشکست و منم تو بُهت بودم و باورم نمیشد انقد سریع باردار بشم و اینم بگم از اونجای که من اصاا یک جا بند نمیشم کلا تو بارداری رفتیم قشم و تا دلتون بخاد قایق موتوری سوارشدم و حسابی تو ۸ ماهگی خودش گذروندم😄😝
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
وای من سر بچه سومم همش تست می کردم یه سری دو خط یه سری یه خط دیگه اعصابم داغون بود دو تا بچه کوچیک هم داشتم دیگه تصمیم جدی گرفتم سقط کنم شوهرم گفت اگه بچه سقط بشه من دیگه سر کار نمیرم اون موقع دوره های اموزشیشون شروع شده چند ماه بعد می خواست بره سر کار من هم دیگه سقط نکردم از شانسم چند روز هم لک بینی داشتم طناب زدم اصلا انگار نه انگار از جاش تکون نخورد بلا خره دنیا اومد الان خیلی دوسسم داره ومهربونه
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
با سلام بارداری اول من سربهار حالم خیلی خوب بود نه ویاری داشتم نه بیحالی هیچی براخودم میخوردم میرفتم ومیخوابیدم فقط خیلی بد میخوابیدم همش هم روشکمم شوهرم حرص میخورد میگفت بچه را میکشی با این کارات😜😜 هر وقت هم که میرفتم برا شنیدن ضربان قلب دکتر میگفت بچه ت پسره چون صربان قلبش تنده حالا براماکه مهم نبود جنسیتش چون بچه ی اولم بود واهل دختر پسر کردن نیستیم 5 ماهم شد رفتم سونو گفت بچه ت دختره جواب سونو رابردم دکترم نشون بدم خیلی سرش شلوغ بود منم خسته شده بودم تانوبتم شد ورفتم تو مطب دکتر گفت اول بخواب صدا قلب بچه ت وبشنوم بعد سونو رامیبینم تا شنید گفت به به بچه ت هم که پسره گفتم نه خانم دکتر سونو رفتم گفتن دختره انقدر خندید گفت پس زلزله میشه باید 10 سالگی شوهرش بدی😐😐😐دختر شیطون من یه لگدایی هم میزد وحشتناک اونم زایمانش بود که 14 اسفند نوبت داشتم هی بدنیا نیومد هی به دنیا نیومد وایساد شب عید بدنیا اومد 😍😍
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
تابستون بود وماههای آخر
از اونجایی که از موجودی به نام سوسک وحشت دارم و شانس هم الحمدلله ندارم خونمون پر سوسک بود😢
یبار که یه لباس گشاد و دامندار پوشیده بودم احساس کردم پام داره قلقلک میشه😳😱😰
نگا کردم دیدم یه سوسک بی شخصیت درحال راه رفتن روی پامه😰😰😰😱😱😱😱😱
با جیغ پریدم رو تخت و زنگ زدم شوهرجان که توی جلسه بود وگفتم بیاد سوسکو بکشه و بره😐😐
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام
باداری اولم که خیلی سخت گذشت و باحالترین خاطره هم بعد ۱ ماه و نیم درگیری گفتن بچه سالمه 🤲 و خاطره باحال بارداری دومم اینه که تا ۵ ماهگی نمیدونستم باردارم 😜خیلی خوب و راحت و زود گذشت
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام من دوتا پسر دارم ودوتا دختر.باحال ترین اتفاق : بارداری چهارمم دختر بود ،اونسال روز دختر شوهرم شب که از سرکار برگشت یه کیک خوشگل برای دخترم و دو شاخه گل رز و کادو برای منم خریده بود 😍اولین باری بود که شوهرم برام گل طبیعی میخرید☺️واقعا سورپرایز شدم 😍😍😍😘
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟ ❤️کانال زو
سلام به روی ماهتون😍
من بارداری های فوق عجیب و غریبی داشتم و چون بارداری سوم بود و بچه اول ماه ۸ بودم که یه هو ترسیدم و بدو بدو با مامانم رفتیم بیمارستان و دوباره ان اس تی گرفتیم و البته قبلش تا میترسیدم میرفتیم بیمارستان کلا در بیمارستان به سر بردم ماه آخر و خلاصه😂
سرتون درد نیارم که دکترم که دیگه چشمش ترسیده بود ازم گفت تو منو آخر میکشی با این حاملگیات
بعد هم فرستاد سونو گفت من بستریت میکنم و نمیذارم بری خونه باید جلو چشمم باشی😂
بعد نشون به این نشون که از اتاق سونو که اومدم بیرون یه راست زارپ رفتم رو تخت اتاق عمل 🙈😬
و زهرا خانم در شروع ماه ۸ به دنیا آمد
و همسرم که در شک کامل به سر میبرد
همه وسایلم رو در بیمارستان گم کرد😄😄😄
خلاصه زهرا خاتون بعد از گذشت ۲۰ که در ان آی سی یو بود و من دائم شیر میدوشیدم و میبردم بیمارستان مرخص شد و تا الان ما فقط میگیم خدایا شکرت که زهرا داریم😍😍😍😍😍😍
قسمت دوم😍😍😍
سکانس از روز مثبت شدن بی بی چک
ما رفته بودیم مشهد و اونجا من هی گرسنه میشدم و خلاصه فکر نمیکردم باردار باشم که هی اونجام توی راه حرم اشترودل و کیک و شیر میخوردم خیلی ضعف عجیبی داشتم😂
بعد که رسیدیم تهران توی فرودگاه من یه جور دل درد پریدی گرفتم و بعد به همسرم گفتم وای وای من پرید شدم بدو بریم زودتر برسیم خونه و اومدیم خونه دیدم خبری نیست شوهرم خیلی دست به بی بی چکش خوب بود خوشش میومد کلا از بی بی چک در بارداری های قبلی هم میدید مثبت میشه قند تو دلش آب میشد😂😂😂
رفت چند تا خرید و هربار هم خودش انجام میداد🙈🙈🙈وای وای خجالت کشیدم
یعنی میگفت تو برو من خبر میدم
بعد انجام دادم و زارت مثبت شد
همونجا سجده شکر به جا آورد و انقدر خوشحال شده بود
من ۴ ماهم بود بازم رفتیم مشهد و آقا نظر لطفشون شامل حالمون شد
😍😍😍😭😭😭😭
💖زوجهای بهشتی💖
#چالش باحالترین خاطره یا اتفاقی که تو دوران بارداری یا بچه داری واستون افتاده چی بوده؟ ❤️کانال زو
#چالش_اعضا
سلام من دوتا پسر دارم ودوتا دختر.باحال ترین اتفاق : بارداری چهارمم دختر بود ،اونسال روز دختر شوهرم شب که از سرکار برگشت یه کیک خوشگل برای دخترم و دو شاخه گل رز و کادو برای منم خریده بود 😍اولین باری بود که شوهرم برام گل طبیعی میخرید☺️واقعا سورپرایز شدم 😍😍😍😘
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام بارداری اولم بعد از نه ماه انتظار تست دادم مثبت شد باورم نمیشد اقام نبود رفتم خونه داداشم با داداش خانمش رفتیم ازمایشگاه گفتن مثبته😍 من یه دفعه گفتم اخ جون جیغ زدم 😕دکتر پرسید چند وفته مگه باردار نشدن داداشم گفت چند ساله 😂😂میگفت زشتم اومده بگم نه ماه 😁که اینجوری میکنه ☺️
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
دیروز منم خاطره مو گفتم بازم میگم 🤢😂تازه عقد کرده بودم اون زمان موقع عقد من پریودبودم شانس آوردم چونکه شوهرم بی نهایت ........بود بعدش هرشب منومیبردخونشون اقا یه ماه ازعقدمون که گذشت دیدم پری نشدم خیلیی خجالت ترسیده بودم باهم رفتیم دکترازمایش دادم بله حامله ام 🤢داشتم دیونه میشدم با رامین همش دنبال دکتر بودم بچه رو سقط کنم اما خودم ته دلم راضی نبودم فقط ازخجالتم میخواستم بچه روبندازم خلاصه مامانم گفت بچه روبندازی شیرموحرومت میکنم هدیه خداست منم حرف مادرموگوش دادم ننداختم ولی رامین گفت بایدبندازی اما من سفت ومحکم بچمو نگه داشتم کلان ۴ماه عقدبودم که همون ۴ماهم بود🤢روزعروسی شد🤦♀ با لباس عروس بارداربودم شب توتالار کمی قردادم حالم بد شد راهی بیمارستان شدم خانم عروس شب عروسی توزایشگاه بود🤢🤦♀ صدای قلب بچه وفشارمو بگیرن مامای خصوصی ام وپرنسل زایشگاه که ترکیدن از خنده ودورم جمع شدن منم اینجوری بودم😞😑
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام به همه😘
هرچی فکر میکنم خاطره باحالی ندارم😕
ماحدود دوسال تو اقدام بودیم ولی نمیشد تا اینکه سه چهار روزی ازوقت پریودیم گذشت منم بی بی گذاشتم و بله دیدیم مثبته ولی چون مطمعن نشدم بدو بدو رفتم بهداشت گفتم آزمایش بنویسن اونجام خانمه قبول نمیکرد و میگفت زوده بالاخره با اصرار من نوشت رفتم آزمایشگاه اونجام مسئولش میگفت زوده چرا اومدی🙄خلاصه آز دادم وقتی رفتم جوابشو بگیرم دختره با خنده گفت حرفت درست دراومد و مثبته 😍منم با خوشحالی برگشتم خونه گفتم یه نقشه بکشم براشوهری بگم حامله نیستم وخودمو ناراحت نشون دادم ولی از اونجایی که فیلم بازی کردن ودروغ گویی بلد نیستم خندم گرفت و لو رفتم😂بعدشم شوهری بغلم کردو منو چرخوند تو هوا وخیلیدخوشحال شد
تمام سعیمو کردم خاطره معمولیو باحال کنما لطفا بخندید😬😁😁😁
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
قشنگترین اتفاق دوران بارداریم عروسی داداشم بود، استراحت مطلق بودم و تازه عمل کرده بودم و همه می گفتن نباید برم عروسی اما من لباس دوختم و رفتم و اونجا رقصیدم 🙈
خیلی خوش گذشت😍
بارداریم کلا خیلی خاص بود
وقتی رفتم زایمان پرستاره نگاه پرونده م کرد گفت ماشاءالله کلکسیونی هستی برا خودت😂😂😂
اولا سه ماهگی سرکلاژ کرده بودم استراحت مطلق بودم گروه خونیم او منفی بود و آمپول مخصوص زده بودم کیسه آبم پاره شده بود و بچه م روی پا اومده بود و نچرخیده بود😐
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام به همه
من برای پسرم بارداربودم همه ی ماه هارا باکتاب ریحانه ی بهشتی پیش میرفتم و اعمالش راانجام میدادم تویکی ازماه ها این بود که سوره ی یوسف رابه سیب قرمز بخونید وبخورید برای زیبایی بچه
خلاصه چندتاسیب گذاشتم تو ظرف و مشغول خوندن شدم وسطای سوره بودم که شوهرم از بیرون اومدو یه راست اومد سروقت سیب ها 🍎🍎🍎
حالا هرچی اشاره میکنم چشم وآبرو میام نخور دستشو پس میزنم که برنداره متوجه نمیشد
آخرش یهو با یه دادی گفتم نهههه
آقا تا آخرسوره شوهرم میخکوب نشسته بود روبروم نگام میکرد که چرااا🤷♂
هنوزم بعد سالها یادش میوفته میگه واقعا چرااا حالا یکیشم من میخوردم چطور میشد
چرا انقدر مقاومت میکردی😂😂😂
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام.چی بگم والا
شش هفت ماهگی بازداریم بود بچه اولم
با مادرشوهرم بجا زندگی میکردیم حمام مشترک
نصفه شب اومدم برم حموم😐حوله بدست با لباس خواب
فقط فهمیدم صدای پا اومد ودستگیره در راهرو حمام دستشویی رفت پایین
با همون شکم و ورم پا همچین دویدم تو حموم
که پاهام لیز خورد ۱۸۰ درجه باز شد 😂رفتم پایین😑فقط تو همون حین فکر این بودم ک با شکم نیام رو زمین
بماند ک بند کمر حوله ام موند لا در بسته حموم و هرکی رفت دستشویی دیده اونو
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
منم خبربارداریموبه شهرام دادم خوشحال خیلیم خوشحال شدامابعدش دیگه خاطره های بد😄
سلام.توبارداریم عروسیه داداشم بود😍😘
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
#چالش_اعضا
سلام وقت بخیر
من خاطره های خوبی از بارداریم ندارم . اولش که بهم گفتن بارداریت یا مول هست یا چندقلو که بیشتر به مول شبیه . بعدش با چندبار سونو گفتن نه مول بوده و نه چند قلو 😑
بعدش از هفته ۳۰ بارداری درد زایمان داشتم
صفحہ ۱۳۵ استاد پرهیزگار .MP3
1.02M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه انعام✨
#قرائت_صفحه_صدوسی_وپنجم
🍃🌹🍃🌹