فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمرین توالی و الگویابی👇
انجام این تمرین باعث تقویت حافظه دیداری و افزایش دقت و توجه کودک می شود
رده سنی+۴سال
برای سنین کمتر باتوجه به توانایی کودکتون این تمرین رو با تعداد رنگهای کمتر میتونید انجام بدید
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
🔴چرا کودکان به حرف والدین بی اعتنایی میکنند و به اصطلاح "کر" میشوند؟
علل و عوامل آن را در والدین باید جستجو کرد:
▪️ والدینی که زیاد حرف می زنند!
▫️والدینی که مرتب به فرزندانشان امر ونهی می کنند، و بکن! نکن! های مکرر دارند. برای کاهش این وضعیت تمرین کنید و حرف های خود را در طول روز بشمارید. چند حرف غیرضروری میان شما با فرزندتان رد و بدل می شود؟
▪️کودکمی داند که والدینش تکرار خواهند کرد، پس لازم نیست او به حرف آنها گوش کند. به یاد داشته باشید: اگر حرف اول مفید نبود، حرف دوم مضر است!
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
صداهای بلند و کلمات نامهربان اولیا باعث میشود که کودکان احساس ترس یا غمگینی پیدا کنند.
حتی وقتی که اولیا باهم قهر میکنند و اصلا حرف نمیزنند هم ، میتواند برای بچهها آزار دهنده باشد.
گاهی بچهها فکر میکنند که در دعوای اولیا مقصر هستند، مثلا وقتهایی که بخاطر موضوعی که به بچهها مربوط میشود. در این موقع احساس گناه و تقصیر در بچهها ایجاد میشود.
اما این مهم است که بچهها بدانند که در رفتارهای اولیاءشان هیچ وقت مقصر نیستند.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
هنگامی که کودکتان در تصمیم گیری خانواده شرکت می کند، همکاریش بیشتر و در نتیجه وابستگی او کمتر شده و مستقل و خودکفا می شود.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
هدایت شده از کانال آشپزی زوج خوشبخت ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیرینی پنجرهای😋
مواد لازم :
گلاب ¼ لیوان
تخم مرغ ۳ عدد
نشاسته گل ½ لیوان
آرد سفید ½ لیوان
آرد برنج ۱.۵ ق غ
پودر قند
🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮
کانال آشپزی زوج خوشبخت ❤️
https://eitaa.com/joinchat/3221422761C0641bc6448
پذیرش تبلیغات
@hosyn405
فوروارد یادت نره😉
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
. ازمن خواست تا اگر در خواستشان قطعی است تماس بگیرم و شرایط قرار داد را برایشان توضیح بدهم. بعد از ص
در با تعجب گفت:
– آخه اصلا چیزی نگفته بودی، یهو چی شد؟
ــ نه، مامان جان، یهو نبود. خیلی وقته...
از روی عمد می خواستم در مورد راحیل بیشتر بگویم،
–راستش قبلا یک بار ازش خواستگاری کرده بودم ولی جواب رد شنیدم. امروز برای بار دوم خواستگاری کردم. گفت خودش موافقه باید با خانوادهاش هم صحبت کنه...
همه با تعجب نگاهم میکردند. فکر کنم حرفهایم را باور نکردند.
مادر ابروهایش بالا داد و پرسید؟
–چرا بار اول جواب منفی داد؟
خیلی خونسرد گفتم:
–خب دلایل خودش رو داشت دیگه...
مادر باشک و تردید نگاهم کرد. انگار حرفم را جدی نگرفت و گفت:
–من برم چایی بریزم.
گفتم:
–شما بشین، من می ریزم.
موقع بلند شدن چشمم به نیلوفر افتاد. احساس کردم خیلی دمغ شد.
هنوز پایم به آشپزخانه نرسیده بود که شهداد خانم بلند شد و گفت:
– آرش جان زحمت نکش ما دیگه باید بریم. دیرمون شده.
مادر هاج و واج گفت:
–وا کجاشهداد جون؟ شام اینجایید.
ــ نه عزیزم کلی کار داریم. حالا یه وقت دیگه...الان باید زود برگردیم.
اصرارهای مادر نتوانست به نشستن مجابشان کند.
بعد از رفتنشان گفتم:
– مامان میشه زودتر شام بخوریم.
مادر عصبانی شروع به چیدن میز کرد.
شاید از این که قبل از هر تصمیمی با او مشورت نکرده ام ناراحت است. در سکوت غذایمان را خوردیم. بعد از مدتها به خاطر خبر خوبی که راحیل داده بود، یک دل سیر غذا خوردم.
ولی برعکس من مادر خوب غذا نخورد.
برای این که از فکرو خیال بیرون بکشمش پرسیدم:
–مامان جان حالا اونا اگه از خواستگاری کردن من خوشحال نشدن تعجبی نداره، شما چرا خوشحال نشدید؟
در حال جمع کردن ظرف ها گفت:
– خب بهمون شوک دادی. من اصلا فکرشم نمی کردم. تازه داشتم براشون مقدمه چینی می کردم واسه خواستگاری نیلوفر.
اونوقت تو یهو...
حرفش را بریدم و با تعجب گفتم:
–چی میگی مامان؟ بدون این که به من بگید؟ مگه عهد...
این بار مادر حرفم را برید و گفت:
– خب می خواستم بگم، البته حرفی که بهشون نزدم. شرایط نیلوفر خیلی خوبه مادر، هم بابای پول دار داره هم...
خنده ایی کردم وبی تفاوت به حرفهایش گفتم:
– ولی انگار مقدمه چینیتون کار خودش رو کرده بود، چون بد جور به هم ریختن.
مادر آهی کشید و گفت:
– آره دیگه، وقتی تو خودسر...
حرف مادر را بریدم:
–مامان از شما بعیده، وقتی هنوز هیجی معلوم نیست چی بیام بگم.
مادر حرفی نزد و به آشپزخانه رفت. ولی بعد از نیم ساعت امد کنارم نشست و با لبخند گفت:
–خب از دختره بگو، چه شکلیه؟ چقدر درس خونده؟
اصلا چی شد که ازش خوشت امد؟ باباش چیکارس؟
با چشم های گرد بهش نگاه کردم.
– چه خبره مامان جان؟ نه به این که دوساعت چیزی نمیگید نه به این که ...
ــ بگو بهانه نیار، زود...
یکم در مورد راحیل با مادر حرف زدم و در آخر گفتم:
–مامان فقط دعا کن مادرش جواب منفی نده.
مادر با اخم گفت:
– اصل کار پدرشه.
وقتی سکوتم را دید پرسید:
–نکنه پدر نداره؟
سرم را به علامت تایید تکون دادم.
باتعجب گفت:
–چی میگی؟ واقعا؟
ــ مامان جان من خودمم...
نگذاشت ادامه بدم.
– همون دیگه، پس کی پشتیبان شما باشه. نه اون پدر داره نه تو... اصلا معلوم نیست این دختره از کدوم...
عصبانی شدم.
– مامان این چه حرفیه؟ راحیل فرشتس، خیلی با حیاو مودبه. من دختری رو تو دانشگاه مثل اون ندیدم.
صبر کنید ببینیدش خودتون متوجه میشید. زود قضاوت نکنید.
نفسم را بیرون دادم.
–تو این مدت ما حتی یه کافی شاپ یا رستوران نرفتیم، فقط چند بار با هم حرف زدیم. لطفا صبر کنید تا باهاش آشنا بشید. بعدشم من نیازی به پدر زن پولدار ندارم.
#پارت89
اولین کلاسم که تمام شد خودم را به محوطه رساندم، هر چه چشم چرخاندم نبود. با خودم گفتم شایدبه کتابخانه رفته باشد.
دوستش سوگند را دیدم، دل، دل می کردم برای این که سراغ راحیل را از او بگیرم یا نه، که سارا نزدیکش شد.
با خوشحالی سارا را صدا کردم و سراغ راحیل رو از اوگرفتم.
اخم هایش در هم رفت و گفت:
– من چه می دونم مگه من به پای راحیلم.
با تعجب گفتم:
– چرا ناراحت میشی؟ خوب از اون دوستش بپرس.
رویش را برگرداند و گفت:
–خودت چرا نمی پرسی؟
نمی دانستم چرا اخلاقش عوض شده، قبلا خیلی خوش اخلاقتر بود. خیلی جدی گفتم:
–اگه اینقدر سختته نپرس، اصلا مهم نیست.
بعد هم به طرف کتابخانه راه افتادم.
صدای قدم هایش می آمد ولی من اعتنایی نکردم.
خودش را به من رساند.
– خب بابا می پرسم.
اخمی کردم و گفتم:
–نمی خوام بپرسی، کلا فراموش کن چی بهت گفتم.
دوباره راهم را ادامه دادم.
وارد کتابخانه که شدم به همه جا سرک کشیدم نبود، نگران شدم. پس نیامده.
گوشیام را از جیبم درآوردم تا زنگ بزنم و خبری از او بگیرم، ولی منصرف شدم. باید صبور باشم و خودم را کنترل کنم.
آن روز خیلی سخت گذشت، ولی با این فکر که فردا با هم کلاس داریم و می بینمش کمی آرام شدم.
وقتی از شرکت به خانه رسیدم، مادر دوباره سوال پیچم کرد و از راحیل پرسید. هر چه من بیشتر از راحیل برایش می گفتم او متعجب تر
میشد، که آخرش گفت:
– آرش سلیقت چقدر فرق کرده، اصلا بهت نمیاد همچین دختری با این چیزایی که در موردش میگی باب میل تو باشه. دختره چطوری قاپت رو دزدیده؟
لبم را گزیدم و گفتم:
–نگو مامان، من قاپ اونو دزدیدم. الانم می بینید که جواب نداده. دو روزه از انتظار دارم دق می کنم حتی یه زنگم نزده.
مادر چهره اش را در هم کرد و گفت:
– اوه، اوه، کی میره این همه راه رو...چقدرم ناز داره.
خنده ایی کردم و گفتم:
–خودم میرم مامان، نازشم هر چی باشه می خرم. فقط شما دعا کنید، اوکی بشه.
مادر با چشم های گرد شده نگاهم کرد و گفت:
–راست میگن عشق که بیاد عقل میره ها...چی میگی تو پسر...
وقتی سکوتم را دید، ادامه داد:
–حالا اگه قسمت شد و ازدواج کردید. باید یه تغییراتی تو پوشش بهش بدی.
با تعجب گفتم:
–مگه دکور خونس که تغییر بدم. اگه منظورتون چادرشه که اصلا حرفشم نزنید. چون تازه داره از دختر چادریا خوشم میاد.
مادر با اخم نگاهم کرد.
– یعنی با چادر چاق چور تو فامیل ظاهر بشه؟
لابد شب عروسی هم با چادر میخواد جلو مردم برقصه.
ــ ای بابا مامان، هر کاری چاره داره. خب عروسی رو مختلط نمی گیریم.
ــ خب بعدش چی؟
ــ بعدش هیچی...مگه چادر چشه.
مادر با حرص بلند شد و رفت و من هم نفهمیدم چرا چادری بودن راحیل اینقدر برایش غیرقابل هضم است.
تا به کلاس رسیدم، مثل کسی که دنبال گمشده ایی است، چشم دوختم به صندلیاش، خالی بود.
رفتم سر جایم نشستم و زل زدم به در.
هم دلتنگش بودم، هم نگران. نمی دانستم چه کار کنم.
با خودم گفتم اگر امروزم نیاید حتما پیام میدهم. دیگر طاقت ندارم.
جزوه ام را روی میز گذاشتم و به علامت هایی که قبلا داخلش زده بود نگاه کردم.
خودکار را برداشتم تا مطالب امروز را با دقت یادداشت کنم و بعدا به او بدهم شاید به بهانهی جزوه دادن بازهم بتوانم چند کلمه ایی با او حرف بزنم.
بعد از تمام شدن کلاس با سعید به محوطه رفتیم، سعید مدام حرف میزد و من تمام حواسم به کسایی بود که در رفت و آمد بودند. ولی هیچ کدامشان راحیل نبودند.
آن روز هم تمام شد. از دانشگاه که بیرون آمدم سعید صدایم کرد و گفت:
– منم تا یه جایی می رسونی؟
ــ من دارم میرم شرکت دیگه، تا هر جا شد میرسونمت.
تازه حرکت کرده بودم که سارا را که از کنار خیابان پیاده می رفت را دیدم.
سعید گفت:
–عه ساراست، سوارش کن تا ایستگاه برسونش.
بی تفاوت گفتم:
– چه معنی داره، خودش بره بهتره.
سعید متعجب نگاهم کرد.
– قبلا که سوارش می کردی، چه معنی داشت؟
ــ قبلا اشتباه می کردم. مگه آدم اشتباهش رو تا ابد باید تکرار کنه.
سعید با چشم های گرد شده فقط نگاهم کرد و حرفی نزد. من هم بی تفاوت به راهم ادامه دادم.
وقتی رسیدم شرکت دیگر طاقت نیاوردم. باید به راحیل حداقل یک پیام می دادم.
اول یک پیام خیلی عاشقانه نوشتم و گفتم که نگرانشم. ولی بعد پاکش کردم وبا خودم گفتم شاید خوشش نیاید. برای همین کمی رسمی تر نوشتم:
–سلام راحیل خانم. نگرانتون شدم چرا دو روزه دانشگاه نمیایید؟ اتفاقی افتاده؟
بعد از یک ساعت که مشغول کارهایم بودم باصدای پیام گوشیام بی معطلی بازش کردم. نوشته بود:
– سلام.چیز مهمی نیست، فقط احتیاج به تنهایی داشتم.انشاالله فردا میام. از خوشحالی گوشیام را بوسیدم و قربان صدقه اش رفتم، پس یعنی فردا می بینمش. چرا می خواسته تنها باشد.
#ادامهدارد...
#پارت90
هنوز کامل وارد کلاس نشده بودم که دیدمش، نشسته بود و دست زیر چانه اش زده بود و نگاهش به پنجرهی کلاس بود.
غرق افکارش بود. لبهایم کش امد.
دو سه نفر بیشتر در کلاس نبودند. ذوق زده رفتم و روی صندلی کناریاش نشستم. آنقدر در فکر بود که اصلا متوجه ی من نشد.
صورتش رنگ پریده به نظر می رسید. احساس کردم آن شادابی همیشگی را ندارد. نگران شدم. آرام سلام کردم.
برگشت طرفم با دیدنم کمی جا خورد و خودش را جمع و جور کرد و جواب داد.
ــ نگرانتون بودم. خوبید؟
ــ ممنون، خدارو شکر.
به چشم هایش نگاه کردم و گفتم:
– از چی ناراحتید؟
ــ چیزی نیست.
ــ نگید چیزی نیست، قیافتون داد می زنه که چیزی هست ولی شما نمیگید. نکنه مادرتون مخالفت کردن؟
سکوت کرد.
سکوتش مرا به هول و ولا انداخت. با استرس گفتم:
–نگید که مخالفت کردن. فکر قلب منم باشید.
بازم سکوت کرد.
ــ تو رو خدا حرف بزنید.
نمیدانم درصورتم چه دید که او هم مضطرب شد و گفت:
– بهتون میگم ولی اینجا نمیشه، بعد از کلاس میگم.
نگاه دلخورم را روانه چشم هایش کردم و گفتم:
– چطور دلتون میاد، تا بعد از کلاس باید با نعشم صحبت کنید. من حالم بده. همین الان بگید. بعد در جا بلند شدم وگوشه چادرش را کشیدم و گفتم:
–خواهش می کنم الان بگید.
با خجالت نگاهی به چند نفری که در کلاس بودند انداخت و گفت:
–خواهش میکنم، آقا آرش خودتون رو کنترل کنید.
باشه شما برید بوستان منم میام.
بی حرف از کلاس بیرون زدم، به هیچ کس توجهی نداشتم، فقط می خواستم زودتر بیاد و بپرسم که چه شده.
با استرس داشتم کنار نیمکت قد
م می زدم که امد. فوری فاصلمان را پر کردم و گفتم:
– لطفا بدون مقدمه زودتر بگید چی شده.
سرش را انداخت پایین و گفت:
–مادرم همه چیز رو گذاشته به عهدهی خودم. نظر ایشون منفیه، ولی گفت اگه من خودم بخوام اون حرفی نداره.
نفس عمیقی کشیدم و کمی خیالم راحت شد و گفتم:
–برای همین دو روزه نیومدید و خواستید تنها باشید. یعنی هنوز به من شک دارید که بعد از دو روز هنوز تصمیم نگرفتید؟
آرام آرام به طرف نیمکت رفت و نشست وسرش را بین دستهایش گرفت.
کنارش نشستم. کمی خم شدم تا صورتش را ببینم، چشم هایش بسته بود.
شروع کردم به حرف زدن.
–راحیل من بدون تو نمی تونم. به دل من رحم کن. تمام سعیام رو واسه خوشبختیت می کنم. اصلا نگران نباش.
آخه مادرتون که هنوز من رو ندیدن چطوری تصمیم گرفتن؟
سرش را بلند کرد ولی نگاهش زیر بود.
–من در موردتون همه چیز رو بهش گفتم. تقریبا به اندازه من، شما رو می شناسه. اون میگه چند وقت دیگه که دوره این علایق تموم بشه، زندگی ما میشه جهنم. چون چیزایی که شاید از نظر خانواده ما ارزشه از نظر خانواده شما ضد ارزشه.
اعتراض آمیز گفتم:
–نه، شاید از طرف خانواده ام خب یه چیزایی اینجوری باشه ولی از نظر من نیست.
سرم را پایین انداختم و آرام گفتم:
–شاید تا یه حدی مادرتون حق داشته باشن، چند جلسه خانواده هامون با هم آشنا بشن نظرشون عوض میشه.
لطفا از مادرتون اجازه اش رو بگیرید که بیاییم. اصلا به عنوان آشنایی نه خواستگاری.
نگاه پر از خواهشم را به چشم هایش دوختم و گفتم:
–وقتی ما پشت هم باشیم هیچ اتفاق بدی نمیوفته. مطمئن باشید.
راحیل من بهت قول میدم هر چیزی که برای تو مهمه واسه منم مهم باشه، اگرم مهم نبود حداقل باهاش مخالفتی نمی کنم.
دست هایش را در هم گره کرد.
–تو این دو روز خیلی فکر کردم. برای یه دختر خیلی سخته که مادرش که تنها پشتیبانشه ...
بغضش اجازه نداد حرفش را تمام کند. لبهایش را محکم بهم فشار می داد تا اشکش نریزد.
چقدر دلم می خواست بغلش کنم. این رعایت فاصله ی اجباری چقدر برایم زجر آور بود.
ــ می دونم سخته. بخصوص که ارتباط شما با مادرتون اینقدر خوبه. من مطمئنم اگه با هم آشنا بشیم نظرشون عوض میشه.
بعد از یک سکوت طولانی، گفت:
–آقا آرش.
ــ بی اختیار گفتم:
–جانم.
خجالت کشیدنش را با یک مکث طولانی نشان داد و گفت:
–من باید فکر کنم.
بدونه خواست مادرم هیچ کاری نمی خوام بکنم. گرچه من رو آزاد گذاشته. یه هفته صبر کنید اگه جوابی بهتون ندادم. پس قسمت هم نیستیم.
از حرفش، خون در رگهایم یخ بست. بی حرکت فقط نگاهش کردم، یک لحظه احساس کردم قلبم ایستاد. وقتی سکوتم را دید نگاهش را روی صورتم کشید. نگرانی را در چشم هایش دیدم.
صدایم زد، آقا آرش...جوابی نشنید، بلند تر گفت:
–آقا آرش
دلم می خواست در همان حال بمانم و او مدام اسمم را صدا بزند.
وقتی به خودم امدم دیدم یقهی لباسم را گرفته و با رنگی پریده تکانم میدهد.
ــ خوبم نگران نباشید. شرم زده دستش را عقب کشید.
–خداروشکر.
با دیدن لرزش دستهایش قلبم فشرده شد، من باعثش بودم، ناخواسته مدام اذیتش می کردم. به سختی از جایم بلند شدم و گفتم:
– چند دقیقه بشینید الان میام.
سکوت کرد، انگار حتی نای حرف زدن هم نداشت. فوری رفتم دو پاکت آب میوه گرفتم و
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
#ادامهدارد..
👦🏻تاثیر زمان نزدیکی بر #تعيين_جنسيت 👧🏻
✍اگر دوره عادت ماهانه خانمی 28 روزه است به طور تجربی روز چهاردهم از شروع قاعدگی ، زمان آزاد شدن تخمک در این خانم است.
🔺با فرض پاک شدن 7 روزه این خانم از قاعدگی، در روزهای 10 و 11 از زمان شروع قاعدگی (روز 3و4 پس از پاک شدن قاعدگی) اقدام به نزدیکی جهت بارداری نمایند ، احتمالا جنسیت جنین دختر خواهد شد. ( #دخترزایی )
🔺اما اگر آمیزش در روز های 15،14،13،12 از زمان شروع قاعدگی (روزهای پنجم ، ششم ، هفته و هشتم پس از پاک شدن از قاعدگی) انجام شود احتمال پسر شدن جنین زیاد تر است.( #پسرزایی )
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
⚠️علل بروز کیست تخمدان
🔻مصرف غذاهای سرد درقاعدگی👇
مثل خیاروگوجه فرنگی،عدس،کاهو،مرکبات ماست و دوغ
🔻مصرف غذاهایی که تولیدخون غلیظ میکند👇
مثل ماکارانی،لازانیا،قارچ،پیتزا،بادمجان
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
هدایت شده از کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
❤️🍃❤️
#همسرانبدانند
#ازدواج یک جاده دو طرفه است...
✍همان حرفی را بزنید که دوست دارید
بشنوید.
✍همان طوری #رفتارکنید که
#دوستدارید با شما رفتار کند.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#عکس_نوشته👆
#حدیث_فرزند_داری👨👩👧👦
✨بازیگوشے کودک در خردسالے اش ، مایه فزونے عقل
در بزرگسالے اوست ✨
📝 پیامبراکرم (ص)
#فرزندبیشتر_زندگی_شادتر
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#سیاست_های_زنانه
اگر اهل قناعت نباشید و شوهرتان مجبور به اضافه ڪاري باشد،تاوان سنگیني مثل بهم خوردن آرامش زندگي خواهید پرداخت
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#همسرداری
#ضعف_شوهرتان را بازگو نکنید
یکی از #بی_مایه_ترین_رفتارها
اشاره کردن به ضعفها و ناتوانیهای همسرتان
در مهمانیهای فامیلی یا جمعهای دوستانه است.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#آیا_میدانید مردهااگرعلاقه بیش ازحددریافت کنندممکن است روش رفتاری خود راتغییردهند؟
هنگامی که یک مرد دایماباحجم زیادی توجه، نگرانی،کادو،علاقه و..مواجه شود احساسش به شماعوض خواهدشد
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#تربیت_فرزند
والدین مرجع تقلید کودکانند.
اگرنوع تربیت شما کتک زدن و پرخاش باشد
به او آموزش میدهید
این بهترین روش
برای مدیریت برخورد با دیگران است.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#همسرانه
💕 زن و شوهر باید
در طول شبانه روز،
دقایقی را با هم ارتباط کلامی
#محبتآمیز💕داشته باشند . . .
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
۶۰ درصد خانم ها دچار افسردگی خفیف هستند!
برای بهبود افسردگی حتما هر روز گل نرگس را ببویید...
بوییدن گل نرگس کلید درمان افسردگی است
مولفه های تشکیل دهنده گل نرگس میتوانند از سدخونی مغزی که مغز را منزوی نگه میدارد عبور کنند،این سد مشکل مهمی برای پزشکان در درمان افسردگی ست.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
❣ #عاشقانه ❣
🆔
تو را که تماشا ميکنم😍
هوايم ، دل انگيز مي شود☺️
انگار کسي خوش عطرترين
گلهاي باغ را چيده باشد💐
در گلدان دلم...❤️
🌀دنیاي مرا گشتند جز عشق تو چيزی نیست
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
برای استحکام روابط زناشویی به چند نکته توجه کنید:
❶به ظاهرتان رسیدگی کنید. فکر نکنید وقتی در یک خانه زندگی میکنید دیگر مهم نیست چگونه به نظر برسید. جاذبه ظاهریتان را حفظ کنید.
❷ـ معطر بودن میتواند در روابط زن و شوهر معجزه کند . همیشه خوشبو باشید و اگر از سر کار میآیید یا آشپزی کردهاید، با دوشگرفتن و تعویض لباس خود را برای دیدار با همسرتان آماده کنید. بوی قرمهسبزی اشتهابرانگیز است،
اما این بو روی لباس همسر میتواند خیلی دفعکننده باشد.معطر بودن فقط استفاده از عطر نیست.
❸ مسواک زدن و دهان خوشبو داشتن را جدی بگیرید. شما و همسرتان، نزدیکترین رابطه را با هم دارید. گاهی شوخیهای کلامی و حتی پیامکهایی که شیطنتآمیز است میتواند به استحکام رابطهتان کمک کند.
❹ـ چند وقت یکبار یک شب رویایی برای خود بسازید. میتوانند بچهها گاهی منزل پدربزرگ و مادربزرگ بمانند و شما یک خانه دو نفره را تجربه کنید.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
#سلامت ☘
♨️مصرف روزانه ۷ #بادام چه بلایی سر بدنت میاره؟!
🔘 #ریزش_موهات از بین میره
🔘 #قند_خونت تنظیم میشه
🔘 #حافظت تقویت میشه
🔘 #استخوانت مستحکم میشه
🔘به #کاهش_وزنت کمک میکنه
🔘عملکرد #دستگاه_گوارش بهتر میشه
🔘همیشه #پوستی شاداب داری
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
هدایت شده از کانال آشپزی زوج خوشبخت ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلوای ماهو
مواد مورد نیاز:
شکر ۳ق غذاخوری
کره ۱۰۰ گرم
شیر عسلی ۱قوطی
خامه صبحانه ۲پاکت
گلاب ۳ق غذاخوری
زعفران ۳ق غذاخوری
بریم سراغش 🛎️
👩🏼🍳زمانی که شکر رو اضافه کردید اصلا هم نزنید تا کاراملی بشه
👩🏼🍳بعد اضافه کردن کره نگران نباشید کمی اگه سفت شد هم بزنید کاملا یکدست میشه
👩🏼🍳موقع اضافه کردن خامه همونطور که گفتم خیلی هم بزنید که یکدست بشه
👩🏼🍳حلوای ماهو باید مرتب هم بخوره تا حباب غلیظ روی سطح کار دیده بشه از روی حرارت بردارید چون بعد سرد شدن سفت تر میشه 😋
🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮
کانال آشپزی زوج خوشبخت ❤️
https://eitaa.com/joinchat/3221422761C0641bc6448
پذیرش تبلیغات
@hosyn405
فوروارد یادت نره😉
#سیاست_های_زنانه
وقتی شوهرت سکوت کرد بدونید نیاز به سکوت داره پس سکوت کنید هی نگید چی شده بدتر موجب فرارش میشید.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
راههـای درسـت بحـث کـردن؛ با همسـر.
♨️یک ازدواج موفق، نیازمند کار و تلاش است و ناچارا جر و بحثهایی با همسرتان خواهید داشت.
♨️جر و بحث بخشی طبیعی از هر رابطهای است، اینکه چطور با همسرتان بحث کنید میتواند تعیین کند، رابطهتان دوام خواهد داشت یا در دراز مدت به مشکل خواهد خورد.
♨️درست بحث کردن به شما و همسرتان کمک میکند مشکلاتتان را راحتتر حل کنید و به عنوان یک زوج، رشد کرده و کاملتر شوید.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
هدایت شده از کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
@mostagansahadat
----------------------------------------------------
اخبار آنی از منطقه و محورمقاومت👇
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت /ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
گروه ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت /سروش
https://splus.ir/joingroup/ACgIy4AlYlSxolFoEC-hgQ
تبلیغات
@hosyn405
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج