#سیاست_های_همسرداری
جمله ای جادویی برای خاتمه به مشاجره با همسر
👈 بهترین جملاتی که در حین بحث می توانید به کار ببرید:
❌میفهمم چی میگی
❌شاید در این مورد حق با تو باشه
و هر جمله ای که به او بفهماند حرف هایش را شنیده اید و نقطه نظر او را هم در نظر می گیرید
👈 با به کار بردن این جملات دیگر در بحث ها در نقطه مقابل و بر ضد همسرتان قرار نمی گیرید، بلکه نشان می دهید که موضوع بحث برایتان مهم است و به تمام حرف هایش گوش می دهید.
❌فقط گفتن این جملات مهم نیست بلکه نحوه گفتن آن ها نیز مهم است.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
#همسرانه
سعی کنید سر شوهرتان داد نزنید
شوهرتان میتواند به تنهایی با همه چیز مبارزه کند
ولی نمیتواند
داد و فریادهاي شما را تحمل کند.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
#عاشقانه
همسرتان وقتی بداند که دوستش دارید، سرحال میشود.
سرشار از این حس میشود که برایتان خاص و مهم است.
توجه، مراقبت و عشق شما برای او بهترین دارو است.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
#سیاست_همسرانه
اگه با نظر همسرت مخالفی،ولی اجازه بده جملاتش رو تموم کنه!
از همون اول با #نه_گفتن جبهه نگیر.
بگو راجع به این موضوع فکر میکنیم
تا بدونه بی دلیل مخالفت نمیکنی.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
🔴خطاب به زوجین بزرگوار
🎁 #هدیه_گرفتن
اگر همسرتون بهتون هدیه ای میده بهترین تشویق و تشکر اینه که با #ذوق_فراوان از هدیه اش استفاده کنید!
حتی اگه باب سلیقه تون نیست، استفاده نکردن از هدیه روش مناسبی برای ابراز مخالفتتون نیست.
از هدیه شون استفاده کنین ولی در مواقع مناسب از سلایق تون با آب و تاب براشون تعریف کنین.
یعنی یه جورایی غیر مستقیم هدایتشون کنین برای اینکه دفعه های بعدی به سلیقه شما براتون خرید کنن.
اگر انتظار دارین که همیشه بساط هدیه گرفتناتون به راه باشه انقدر ذوق کنین که به شوق تکرار ذوق شما همسرتــون هم کارشونو تکرار کنن.
هر چقدر هم مثلا لباسی که براتون خریده رو نمیپسندیــد ولی یه جوری بپوشینش که انگار بهترین لباس دنیاست...
اما با سیاست در #گذرزمان سلیقه تون رو براش تعریف کنین.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
#برای_یک_بانو
وقتی مرد خسته ازکاربه خانه برمیگردد،به آرامش نیاز دارد وممکن است برای فراموش کردن مشکلات،اخبار گوش کند یاروزنامه بخواند.
این کار رابیاعتنایی به خودتلقی نکنید.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
#همسرانه
در زندگى مشترک، محبت و صفا و صمیمیت و یكرنگى لازم است و #صدا_زدن همسر به نامى كه مطلوب و محبوب اوست میتواند در بوجود آمدن صمیمیت بین همسران نقش داشته باشد.
هر یك از زن و شوهرها باید همسر خود را به نامى #صدا كند كه او بیشتر دوست دارد و خوشترش مىآید، چه اسم كوچك باشد و یا نام خانوادگى ، یا القاب مذهبى و عناوین اجتماعى
و شاید بعضى از مردان كه داراى عنوان حاجى و رئیس و دكتر و مانند آن هستند از همسرشان شنیدن این عناوین را دوست نداشته باشند و كلمه « احمد جان» را مثلا از او بهتر بپسندند؛ در آنصورت همسر باید همان كلمه ایى را بگوید كه او بیشتر دوست دارد.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
#خانمابدونید
مردها هر چه قدر هم امروزی باشند عاشق زنانی می شوند که به آنها احتیاج داشته باشند مردها دوست دارند نیازهای زن را برآورده کنند و این به آنها حس قدرت و عشق می بخشد.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
#همسرانه
👩❤️👩 #اعتماد_زن_و_شوهر
1.برای ساختن اعتماد ، سعی کنید کوچکترین قولهایتان را هم جدی بگیرید.
لازم نیست کارهایی که انجامشان برایتان مقدور نیست را قبول کنید.
2. رازهایش را فاش نکنید.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
#همسرداری
💠 قانون " دددد"رو فراموش نکنین:
"داغ دعواتونو به دل دیگران بزارین"
تو خونه هر بحث و دعوایی با شوهرتون داشتین تو جمع بروز ندین.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
فرق "آرامش و آسایش" میدونی چیه؟
آسایش یک امر بیرونی؛
و آرامش یک پدیدهی درونیست؛
مردم ممکنه خیلی در آسایش باشند؛
اما معدود افرادی هستند که در آرامش زندگی میکنند!
"آسایش" یعنی راحتی در زندگی؛ که با امکانات و ثروت خوب و زیاد به دست میاد؛ هرچی دلشون بخواد میخرند؛ هر کجا خواستند میروند و...
اما "آرامش" رو فقط کسانی دارند که از درون سالم و سلامتند...🌱
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای خودت گل بخر
برای خودت لحظه های ناب بساز
یادت باشه تو برای خودت تمام دنیایی 🤍
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
تراپیستم بهم یه جمله خوب گفت، منم به شما میگم:
هیچ آدمی کامل نیست، تلاش آدما اونارو کامل میکنه.
تو لایق کسی هستی که تمام تلاششو بکنه تا هیچکدوم از رفتاراش باعث نشه از دستت بده...
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق آدمهایی باشید که
چیزهای گرونی هدیه میدن
مثل زمان ، وفاداری، صداقت
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه منم حق انتخاب داشتم قطعا همچین زندگی و آرامشی رو انتخاب میکردم😍
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
هدایت شده از شگفت انگیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید ...
برا بقیه هم بفرست
شگفت انگیز😳
https://eitaa.com/joinchat/774439714C550ac06b9c
تبلیغات👈
@hosyn405
هدایت شده از کانال آشپزی زوج خوشبخت ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پختن پیتزا اونم تو دل طبیعت از اون حسای خوبِ خوبِ 😍
🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮
کانال آشپزی زوج خوشبخت ❤️
https://eitaa.com/joinchat/3221422761C0641bc6448
پذیرش تبلیغات
@hosyn405
🔶خودت را دوست داشته باش
✅قدرشناسی کردن از دیگران، از کارمان، از پولمان، از سلامتی مان خیلی مفید است.
✅اما کسی که بیشتر از هر شخصی نیاز به قدرشناسی و شکرگزاری دارد خود شما هستید.
✅وقتی از آن چیزی که الان هستید شادمانید، شرایطی را به وجود می آوری که نسبت به خودت احساس بهتری داشته باشی، وقتی از شرایط امروزت راضی هستی و شکرگزاری جهان شرایطی را فراهم می کند که تو این شکرگزاری را ادامه بدهی.
✅تو باید نسبت به خودت سرشار از احساسات عالی و فوق العاده باشی.
✅تو باید نسبت به خودت حست خوب باشد تا از این نوع احساسات سرشارتر بشوی.
✅تا وقتی شما خودتان را دوست نداشته باشید در جهان بیرون کسی شما را دوست نخواهد داشت.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
#آداب_زندگی🩵🤍
👈 خوبه یاد بگیریم که:
❗️👈 دخالت در زندگی دیگران کنجکاوی نیست فضولیه
⚠️👈 تندگویی و قضاوت در مورد دیگران انتقادنیست توهینه
❗️👈 هرکار یا حرفی که در آخرش بگی شوخی کردم شوخی نیست جانم؛حمله به شخصیت اون فرد هست
⚠️👈 بازی با احساسات مردم و سرکارشون گذاشتن زرنگی نیست اسمش بی وجدانیه
❗️👈 خراب کردن یه نفر توی جمع جوک نیست اسمش کمبوده.
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
وقتی شروع به سکوت می کنی، ذهن دیوانه می شود. چون ذهن سکوت را دشمن خود می داند در هیاهوی درون و بیرون است که ذهن هویت پیدا می کند. غرغر می کند، نا امیدت می کند از هر توجیحی برای منصرف کردنت استفاده می کند.
ولی تو در سکوت مصر باش. زمانی مشخص را برای سکوت کردن اختصاص بده. سکوت ، در برابر جنجال های بیرونی و هیاهوی درونی.
اما در تمام روز آنرا تمرین کن... کلمات دارای انرژی فراوانی اند آن ها را بیهوده هدر نده. در جایی که نیاز نیست ,سخن نگو بگذار تارهای صوتی ات استراحت کنند تو و سکوت یکدیگر را جذب می کنید.
در سکوت است که دیدنی ها را می بینی و شنیدنی ها را می شنوی آنرا لمس کن ، احساس کن ، آنگاه عشق تمام وجودت را پر خواهد کرد.
((((((( اتفاقهای عالی برای همه )))))))
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
1_11370980645.mp3
9.69M
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
1_11992709557.mp3
6.47M
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
@hosyn405
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
و واج فقط نگاهم می کرد. به طرف نیمکتی که کمی آن طرفتر بود هدایتم کرد. دوباره نشستم. یاد فریدون و حر
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس
#پارت261
فردای آن روز خبری از آرش نشد من هم زنگ نزدم. سوگند که تازه از موضوع خبر دار شده بود برای تسلیت گفتن به خانمان آمد. داخل اتاق نشسته بودیم و حرف میزدیم. اسرا که از اتاق بیرون رفت، سوگند پرسید:
–راحیل چرا اینقدر لاغر شدی؟
وقتی ماجراهایی که برایم پیش آمده بود را شنید با عصبانیت گفت:
–من از اول گفتم، این آرشه به دردت نمیخوره ها. پس چی شد عشقی که ازش دم میزد.
–اونم گیر کرده.
–دارم بهت میگم راحیل تو با این خوشبخت نمیشی. اون جاری که تو داری دست از سر آرش برنمیداره. یه سریش به تمام معناست.
–یعنی به نظر تو این موضوع تقصیر آرشه؟
–بله که تقصیر اونه، اگه از اول بهش رو نمیداد الان اینجوری نمیشد. اون دوست دختر قبلیش سودابه هم میگفت.
با تعجب پرسیدم:
–چی میگفت؟
–میگفت دلیل این که به آرش علاقمند شده، چون بهش خیلی محبت میکرده. بعدها آرش گفته محبتم بیمنظور بوده، ولی آخه چه کاریه، واسه ما خرس مهربون شده.
–عه، سوگند.
–والا دیگه، بره به ننش محبت کنه.
– البته حرفت درسته، من خودمم چند بار بهش تذکر دادم، ولی فایده نداره.
بعد از رفتن سوگند، به حرفهایش فکر میکردم که آرش پیام داد، فرداصبح میآید تا با مادر صحبت کند که تا چهلم کیارش دوباره صیغه ی موقت بخوانیم، ولی من گفتم این کار بیفایدس ومادر از حرفش کوتاه نمیآید.
اما او فردای آن روز آمد و چند دقیقه ایی بامادر صحبت کرد، مادر هم خیلی محترمانه گفت که این اتفاق نیوفتد بهتر است. ولی آرش دوباره اصرارکرد، آن وقت بود که مادر پای دایی را وسط کشید و گفت این تصمیم دایی هم هست ونمیتواند حرف برادرش را ندید بگیرد.
وقتی آرش به کلی مایوس شد، از من خواست که حداقل امروز را که آخرین روزمحرمیتمان است را باهم باشیم.
به اتاق رفتم تا آماده بشوم. دلم می خواست امروز قشنگ ترین مانتو و روسری ام را سرم کنم، ولی نمیشد، به احترام آرش باید مشگی می پوشیدم،
سرکی توی روسری های اسرا کشیدم ببینم روسری مشگی بهتری دارد که تنوع بدهم، ولی هرچه گشتم دیدم چیز دندون گیری نیست.
همان روسری مشگی خودم را که تازه خریده بودم را روی سرم تنظیم میکردم که آرش در آستانهی در ظاهر شد.
–این رو سرت نکن راحیل...رنگی بپوش، میخواستم یه مانتو و روسری ست برات بخرم، ولی بعد فکر کردم، چون تو هر مدل مانتویی رو نمیپوشی به سلیقهی خودت باشه بهتره. دیگهام مشگی نپوش.
–نه، می خوام تاچهلم بپوشم.
جلو آمد و روسری را از سرم برداشت.
–اگه به خاطرمنه، من دوست ندارم، اگه به خاطر کیارشه، با پوشیدن مشگی اون دیگه زنده نمیشه.
–خب پس خودت چرا پوشیدی؟ آهی کشید و روی تخت نشست.
–کسی مستحق تر ازمن نیست برای مشگی پوشیدن، چون بامرگ کیارش همه ی اتفاقهای بد داره توی زندگیم میوفته. بعدسرش را بین دستهایش گرفت.
–توی خونه مامان خودم یه چیزی میگه، اینجا مامان تو یه چیزی، امروز مامانت گفت واسه عقد دائم شرطهایی داره.
نمی دونم تاحالا اینجوری شدی یانه، گاهی بین چندتا کاردرست گیرمی کنی، که باانجام دادن هرکدومش اون یکی کار اشتباه میشه.
توراست می گفتی زندگی گاهی مثل یه معماست که همش توی ذهنت باید دنبال راه حلش باشی.
بعد زمزمه وار ادامه داد:
–مثل بازیهای کامپیوتری که گاهی برای رسیدن به یکی از راهها تمام امتیازاتت رو از دست میدی. آخرشم ممکنه گیم آور بشی.
کنارش نشستم ودستش را گرفتم.
–باغصه خوردن که راهی پیدا نمیشه.
–توبگوچیکارکنم، گیرکردم، نه می تونم به مژگان بگم بره پی زندگیش بااون وضعش، بچه ی تنها برادرم رو حمل می کنه، نه می تونم حرف مامانم روندید بگیرم. میدونم چندوقت دیگه اصرارهاش هم بیشتر میشه. جدیدا هم حرفهای جدیدی میزنه، می دونمم که به حرفش توجه نکنم آخرش از حرص وغصه یه بلایی سرش میاد.
توام که کلا میگی من بامژگان حرفم میزنم طاقت نداری...خب تو بگو چیکارکنم.
وقتی سکوت مرا دید گفت:
–توکه همیشه واسه هر مشکلی راهی داشتی الان موندی توش، بعد ازمن چه توقعی داری...
واقعا راهی به ذهنم نمی رسید جز یک راه، ولی جرات گفتنش را نداشتم، برای چنددقیقه سکوت کردیم.
آرش برای عوض کردن جو پرسید:
–چراگردنت ننداختیش؟
–چی رو؟
هدیه ات رو. بی حوصله گفتم:
–هنوز توی کیفمه.
کیفم را که گذاشته بودم روی میز کنارتخت برداشت و آویز را درآورد.
–خودم برات میندازم.
گردن بند را به گردنم انداخت، آهی کشید و چشم هایش را روی صورتم چرخاند و بعد سُرشان داد روی موهایم. کلیپس را از موهایم بازکرد. موهایم پخش شد روی تخت. سرش را لای موهایم فرو کرد و نفس عمیقی کشید. برای لحظهایی دستش را دورکمرم حلقه کرد و مرا به خودش چسباند و گفت:
–فقط باتو برام همه چی حل شدنیه، بعد
شروع به بافتن موهایم کرد و زیرلب بارها و بارها این شعر را زمزمه کرد.
"شب این سر گیسوی ندارد که تو داری
آغوش گل این بوی ندارد که تو داری"
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس
#پارت262
به اصر
ار آرش مانتو مشگیام را دوباره با رنگی عوض کردم.
آرش هم روی تخت دراز کشیده بود و نگاهم می کرد. ولی هنوز هم نگاهش غمگین بود، هنوز خیلی فاصله داشت با آن آرش پرانرژی وشاداب قبلی...
–راحیل.
–جانم.
–اگه تو دقیقا جای من بودی ومن جای توچیکار می کردی؟ میشه ازت خواهش کنم برای چندلحظه خودت رو بزاری جای من، کسی که از هرطرف مسئولیت گردنشه واعتقادات تو رو داره...
با مِن ومِن گفتم:
– آره شرایطتت سخته می دونم،
باجدیت گفت:
–فقط راه حل بگو، هم دردی نمی خوام.
نمی دانم چرا این را گفتم، اصلا ازکجا به ذهنم آمد، شاید تاثیر حرفهای سوگند بود.
–خب اول از همه فکر این رو که نامزدم با شرایط من خودش رو باید وفق بده رو از سرم بیرون می کردم.
نیم خیزشد و پرسید:
–خب اگه راه دیگه ایی نبود چی؟ اگه پای مادرت وسط بودچی؟
باصدای لرزانی گفتم:
–مادرم برای من خیلی مهمه، حتی مهم تر از جونم...مکثی کردم وادامه دادم:
–پس دیگه اون وقت چاره ایی نداشتم جز این که...
–جزاین که چی؟
نشستم روی تخت اسرا و سرم را پایین انداختم.
–برای این که خودم و نامزدم یه عمراذیت نشیم مجبورم کاری رو که دوست ندارم انجام بدم.
متوجه ی منظورم شد.
درازکشید روی تخت و ساعدش را روی پیشانیاش گذاشت و به سقف چشم دوخت.
–چی میگی راحیل، باز که رفتی سراغ سخت ترین راه حل. ازخونسردیاش فهمیدم خودش هم قبلا به این موضوع فکرکرده، شاید به او هم مثل من کسی گفته بوده و او می خواسته از دهن من بشنود.
–اونوقت بدون عشق چطورزندگی می کردی راحیل؟
از سوالش بغض کردم و رفتم کنارش نشستم و سرم را روی سینه اش گذاشتم.
– بدون عشق زندگی کردن قابل تحمل تراز اینه که بخوای عشقت روبایکی دیگه تقسیم کنی.
بادستهایش صورتم را بالا داد وگفت:
–کی گفته باید تقسیم کنی؟
سرم را عقب کشیدم و دوباره گذاشتم روی سینه اش.
–هم همه گفتن، هم خودم دیدم.
–کجا دیدی؟
سکوت کردم و او کمی جابجا شد و سرم را بالا آورد.
به چشم هایش نگاه نمی کردم.
–نگام کن.
نگاهم را به چشم هایش دوختم و دوباره بغضم گرفت.
بلند شد لبهی تخت نشست ومرا هم باخودش نشاند.
–من نمی دونم چی بهت گفتن ولی من جز تو نمی تونم کس دیگه ایی رو دوست داشته باشم. بعد چانهام را بالا گرفت.
–می فهمی...من بدون تو می میرم.
آهی کشیدم و دلخور گفتم:
–هیچ کس بدونه کس دیگه نمیمیره.
عصبی شد.
–مگه مردن فقط خاک شدن توی بهشت زهراست. بلند شد و کمی راه رفت وبعد همانطور که بیرون می رفت گفت:
–پایین منتظرتم.
جلوی پاساژی پارک کرد. پیاده که شدیم دستم را گرفت.
راحیل بیا همه چیز رو فراموش کنیم و امروز رو ازکنارهم بودن لذت ببریم.
امروز آخرین روزه ها...
باحرفش قلبم ریخت و نگاهش کردم.
–منظورم آخرین روز محرمیته بابا...چرا این جوری نگاه می کنی ترسیدم.
مرا هدایت کرد سمت پاساژ و گفت:
–چنددقیقه دیگه میام.
چندتا از مغازه ها را ازنظر گذراندم که دیدم با یک شاخه گل رزقرمز جلویم ایستاده ولبخند میزند، او واقعا بلد بودچطور خوشحالم کند. غرورش برای همه جا بود جز روابط بین خودمان.
کلی گشتیم تا یک مانتوی قابل پوشیدن پیدا کردیم. اکثر مانتوها دگمه نداشتند. البته آرش میپسندید و میگفت زیر چادر که دیده نمیشود، چه فرقی دارد. وقتی روسری ستش را هم خریدیم، منهم از آرش خواستم تا برویم برایش یک هدیه بخرم، اول قبول نمی کرد ولی آنقدر اصرارکردم تا کوتاه آمد.
برایش یک پیراهن با شلوارستش گرفتم.
با صدای اذان ظهر، جلوی یک مسجد نگه داشت و گفت:
–عاشق این نوای دل نشینم راحیل. وقتی پیشم نیستی همهی خاطرات با تو بودن رو میاره جلوی چشمم. خودش هم وارد مسجد شد و نماز خواند.
ازمسجدکه بیرون امدم. ازدور دیدم تکیه زده به ماشین و با لبخند نگاهم می کند.ازهمان لبخندهایی که دوست داشتم، خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم وبوسیدم.
–عه، این چه کاریه راحیل...بگوببینم آرزو کردی برام؟
–آرزو؟
–حالاهمون دعا...
–خندیدم وگفتم:
–بابا باکلاس...نه، مگه قراربودآرزو کنم؟
–راحیل از این به بعد بایدبه هم قول بدیم هروقت نمازخوندیم واسه هم دعاکنیم...
خنده ام گرفت وگفتم:
–دعا نه آرزو...
لپم را کشید و قفل ماشین را زد و سوارشدیم و گفت:
–حالاهرچی؟ قول بده.
اخمی نمایشی کردم.
–هیچ دقت کردی ازوقتی نامزد کردیم چقدر ازم قول گرفتی؟
–ازبس سربه هوایی دیگه...
لبخند زدم وگفتم:
–قول نمیدم ولی سعی می کنم.
–من سعی تو رو اندازهی قول قبول دارم.
منم دعات می کنم هرروز...به خصوص نماز صبح وقتی هوا هنوز تاریکه وصدایی نیست، توی یه تایم مشخص فقط به کسی فکر می کنی که دوستش داری ومی دونی اونم الان داره بهت فکرمی کنه.
–منظورت تله پاتیه؟
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس
#پارت263
–اونم میشه گفت، مهم اینه که به یاد هم باشیم.
با سنگدلی گفتم:
–وقتی قراره با هم زندگی کنیم نیازی به این کار نیست. وقتیم قسمت چیز دیگس به نظرم این کار خود آزاریه. چرا باید به فکر هم باشیم اونم دقیق