فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار همیشگی مان، جهت تعجیل در ظهور دعای فرج را بخوانیم.
‹🕊 قرار_مهدوی
‹🕊عجل علی ظهور
1_1861354433.mp3
8.21M
بیحضورت هر چه کردم، زندگی زیبا نشد!
اللّهم عجل لولیک الفرج 💔
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️خودت را روبروی امام زمان ببین...
✅#راه_حل مرحوم آیت الله مصباح برای خطورات نفسانی...!⚡️
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا جوونید شهید نشید کارتون داریم،
ولی مث شهدا زندگی کنید
مصداق بارز این صحبتهای چندسال قبل آقا شهید رئیسیه، از دهه شصت برای نظام و انقلاب و مردم کار کرد و در سن ۶٣ سالگی به شهادت رسید
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷وقتی شهید آیت الله رئیسی (ره) وسط سازمان ملل از امام زمان (عج) و منجی موعود عالم صحبت میکنه❗️
#سه شنبه های مهدوی
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
⁉️چرا مؤمن پس از نمازهایش برای فرج امام زمان علیهالسلام دعا نمیکند؟
🔸صاحب «مکیالالمکارم» از قول یکی از زنهای مؤمنه که در عالم رؤیا و در زمان تسلّط کفّار بر این مملکت این خواب را دیده بود، نقل میکند که کسی در آنجا این مطلب را فرموده بود:
🔸«اگر مؤمن همان طور که وقتی خودش مریض یا مقروض یا گرفتاری دیگری دارد برای رفع گرفتاری خود بر دعا کردن مواظبت مینماید، به همان شکل فراق #امام_زمان علیهالسلام باعث غم و ناراحتی او شده و قلبش را شکسته و حالش را پریشان نموده باشد و برای فرج مولایش پس از نمازهایش دعا کند، چنین دعایی در این حالت موجب یکی از آن دو امر میشود:
✔️یا موجب میشود امام زمانش سریعتر ظهور فرماید،
✔️و یا غم و ناراحتی آن مؤمن با برطرف شدن گرفتاریهایش، و نجات از فتنهها مبدّل به خوشحالی میشود.»
📚مطلعالفجر، ص۱۷۹
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہے ظــهور✌
قسمت دوازدهم توجه فرمایید بهشت را به بها می دهند نه به بهانه قطعا برای هریک از فعالین مهدوی جایگاه
قسمت سیزدهم
مهمترین عید شیعیان عید غدیر است، اهمیت زیاد غدیر عهد بستن با امام زمان خویش در هر عهد و زمانی است، این پیام را پیامبر اکرم صل الله و علیه و اله به تمام عصرها و نسل ها تا روز قیامت داده اند که بر گردن ماست و واجب است که امام زمان خود را یاری کنیم و یاری او را اولی بر نفس خویش بدانیم، این فرمان رسول خداست و عمل به آن مثل نماز و روزه واجب است و قطعا روز قیامت از این عهد از ما سوال خواهد شد.
-- آنچه لازمست بیشتر از همیشه در بزرگداشت غدیر کار کنیم توجه به اوج مصیبتی است که در دعای ندبه گفته شده است: لم یُمتَثل امرُ رسول الله!
یعنی برای بزرگداشت غدیر لازمست هریک از شیعیان روی موضوع وفای به عهد غدیر (امام) کار کند چون اولین عامل عمل نکردن به فرمان پیامبر که موجب کنارگذاشته شدن امام از جایگاه غدیر شد(وتاکنون ادامه دارد) بی وفائی شیعیان به عهد غدیر است، تشکیل سقیفه نیز علامت بی وفائی به عهد غدیر است.
-- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر مامور به اخذ بیعت برای حکومت همه ی ائمه همچنین اخذ تعهد از همگان برای عمل به آن بیعت بودند چه آنها که پای صحبت ایشان بودند و چه آنها که غائب بودند و چه آنها که تا قیامت بدنیا خواهند آمد، پیامبر حتی ماموریت جهانی شدن موضوع غدیر را از همگان تعهد گرفتند.
-- عهد و بیعت غدیر تا قیامت برعهده ی کسانی است که ولایت امیرالمومنین صلوات الله علیه را قبول می کنند ; یکی از دلایلش روایتی است که از امام صادق صلوات الله علیه نقل شده که فرمودند(آنچه در ادعیه و زیارات می فرمایند جهت آموزش به ماست که همانگونه شویم)هرگاه شیعیان در روز عید غدیر به هم می رسند بگویند: الحمدلله الذی اکرمنا بهذا الیوم و جعلنا من الموفین بعهده الینا و میثاقه الذی واثقنا به.
-- ما معمولا امام را برای رسیدن به خواسته هایمان سپر قرار می دهیم و هرگاه خود را سپر امام قرار دادیم به عهد امام وفا کرده ایم، ما امام را به نفع خود مصادره می کنیم، امام را سپر ماندگاری خود قرار می دهیم.
-- خداوند از پیامبران گذشته نیز تعهد گرفته که بروفای به عهد امام بمانند.(روایت ذکر شده است)
یاری امام زمان عجل الله، دعوت مردم به دعای زیاد برای فرج و برگزاری مجالس دعا و استغاثه برای ظهور وفای به این عهد و انجام این واجب الهی ست
قسمت چهاردهم
نکته مهم 👇
اینکه نیت و قصد ما از درخواست ظهور چیست بسیار در استجابت دعا موثر است.
همانطور که عرض کردم اگر بخاطر ما باشد و ترحم به شیعیان که ما جایگاهی نداریم چون به امام معصوم خود پشت کردیم. از او غافل شدیم و در طوفان بلایا تنها رهایش کردیم. خداوند چه رضایتی از ما دارد و چه ترحمی به حال ما می کند.
اما انچه مهم است ادای حق امام است. مطالبه حق ضایع شده امام عجل الله و بازگشت حق حکومت جهانی و فرصت برقراری عدل الهی در جهان توسط ان حضرت این درخواستی است که باید از خداوند داشته باشیم و برای رهایی ایشان از زندان غیبت دعا کنیم. این درخواستی است که وظیفه هر شیعه منتظری است و دعاییست که مورد توجه خداوند قرار می گیرد. پس اگر اینگونه دعا کنیم و با وساطت حضرت مادر انشالله به اجابت می رسد. چنانچه امام عصر ارواحنافداه نیز در توقیع خود به شیخ مفید به این موضوع اشاره دارند و این حقیقت را توصیه می فرمایند. متن حدیث اینچنین است:
اگر شیعیان ما (که خداوند توفیق طاعتشان دهد) در راه ایفای عهدی که بر دوش دارند، همدل میشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمیافتاد، و خیلی زود به سعادت دیدار ما نائل می شدند.
احتجاج. ج۲ ص ۶۰۰
بنابراین انچه مهم است وفای به عهدی است که با امام خود بستیم و ان چیزی نیست جز یاری ان حضرت برای رسیدن به حق امامت و حاکمیت خویش که ان را ریشه یابی می کنیم.
اصل و ریشه این عهد برمی گردد به غدیر خم و عهدی که پیامبر صلی الله علیه و اله از شیعبان حاضر گرفتند و اتمام حجت کردند که این عهد بر همه مسلمین است تا روز قیامت....
و فرمایش امام عصر ارواحنافداه یاداوری و تذکر همین عهد و پیمان است.
و اما اجتماع قلوب در وفای به عهد این است که ما در یاری امام زمانمان برای رسیدن ایشان به حق خویش همه همدل و یکپارچه شویم و با اتحاد و همبستگی مجالس دعا و استغاثه برای ظهور آن حضرت برگزار کنیم. این همبستگی آنچنان اهمیت دارد که اگر ما از نظر صحیح خود بخاطر حفظ اتحاد بگذریم خیلی در یاری مولا موثرتر است از ایجاد تفرقه و پراکندگی حتی با عملکرد صحیح...
در ادامه به توضیح عهدی که در غدیر بستیم می پردازیم
ادامه دارد
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء)
🔺️با نوای مهدی #دهباشی
👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه*
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️
@zoohoornazdike
درسال ظهورامام مهدی(عج)
درداخل ایران درگیری
سیاسی بین دوجناح
وجودخواهد داشت.
چنان که من از روایات
جستجو کرده ام،درسال
ظهور امام مهدی(عج)
درداخل ایران درگیری
سیاسی بین دو
جناح وجودخواهد داشت.
جناحی که خواهان تسلیم و
تقدیم دولت و نظام به امام(عج)
است و جناحی که مخالف این امر است.
در حدی که این مسئله
به درگیری و نزاع می انجامد.
و سرانجام یاران امام پیروز
میشوند و رهبرشان_خراسانی_
در معیت فرماندهی سپاهش_
شعیب بن صالح_ نزدامام در
عراق میروند و امور را به دست
مبارک حضرتشان میسپارند...
📚صدمین شماره ماهنامه
موعود
📙نقل از مرحوم علامه کورانی
#فتنه_اکبر
🍃أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃
✌در آسـتانہے ظــهور✌
تو اهل نمایش نبودی.... 😭
شهید رئیسی هشتمین عالم مدفون در دارالسلام حرم مطهر رضوی
✍ #جواد_رستمی
دارالسلام حرم مطهر رضوی مدفن هفت نفر از علما بود که هشتمين آنها شهید آیت الله دکتر رئیسی هشتمين رئیس جمهور ایران شد.
چهل سال از آخرین تدفین آنجا به نام مرحوم سیدحسین خادمی اصفهانی می گذرد که در سال 1363شمسی به خاک سپرده شد.
هفت نفری که پیش از این در آنجا توفیق تدفین یافتند عبارتند از حضرات آیات وحجج الاسلام والمسلمین؛
🪴 سید هاشم میردامادی نجف آبادی به سال 1380قمری
🪴 شیخ حبیب الله گلپایگانی به سال 1384 قمری
🪴 شیخ غلامحسین تبریزی عبدخدائی به سال 1400قمری
🪴 سیدعلی موسوی اصفهانی به سال 1393 قمری
🪴 شیخ مرتضی واعظ عیدگاهی به سال ۱۳۹۲ قمری
🪴 شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد به سال 1360شمسی
🪴 سیدحسین خادمی اصفهانی به سال 1363شمسی
اکنون بعد چهل سال شهید آیت الله دکتر رییسی هشتمين نفر است که به جمع آنان پیوست!
روح همه عزیزان مدفون در این مکان شریف شاد..
منبع:
مشاهیر مدفون درحرمرضوی .جمعی از نویسندگان. ج 1 .مشهد.بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.چاپدوم 1386ش
✌در آسـتانہے ظــهور✌
🌸 🍁جدال عشق و نَفس🍁 پارت 40 مریض تقریباً بیدار بود. همونجوری که میثم بهم یاد داده بود آمپولو باز کر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍁جدال عشق و نَفس🍁
پارت41
پشت قفسه ها قایم شدم و گوش دادم ببینم چی میگه.
با چیزایی که از عربی بلد بودم فهمیدم جاسوزه و داره اطلاعات میده.
کلتمو درآوردم و خشابشو عوض کردم.
رفتم پشت سرش و تو یه حرکت موبایلشو پرت کردم و یه تیر تو مغزش خالی کردم.
به دور و برم نگاه کردم تا از اینکه کسی اونجا نباشه مطمئن شدم.
موبایلشو برداشتم و با سبد دارو ها از انبار رفتم بیرون.....
میثم و مهراب تو اتاق بودن و داشتن راجع به یه چیزی حرف میزدن وقتی من رسیدم حرفشون قطع شد.
میثم نگران از رو صندلی بلند شد اومد سمت من
--حالت خوبه؟
بریده جواب دادم
--آ...آ... آره.
متعجب دستمو گرفت و کنجکاو گفت
--دستت چرا خونیه؟
با بغض به میثم نگاه کردم و سبد داروها از دستم ول شد.
نشستم رو صندلی و بعد از کلی گریه کردن ماجرا رو واسشون گفتم.
مهراب خندید
--باریکﷲ مائده خانم.
میثم کنجکاو گفت
--از اونجایی که من اطلاعات داشتم همه ی نیروهای اعزامی واسه این بیمارستان ایرانی بودن.
بلند شد از اتاق رفت بیرون و مهرابم با خودش برد.
با وجود لرزش پاهام از ترس بلند شدم دستامو شستم و به صورتم آب زدم.
رفتم داروهارو برداشتم و از اتاق رفتم سمت اتاق دارو و داروهارو جایگذاری کردم.
میخواستم برگردم پذیرش که یه جسم کوچیک سیاه توجهمو جلب کرد.
کنجکاو برش داشتم.....
رفتم دنبال میثم و مهراب و همین که پام رسید به انبار صدای شلیک اومد و کتفم توسط یه نفر کشیده شد.
با ترس برگشتم و با دیدن مهراب خیالم راحت شد.
توجهش به جسم سیاه توی دستم جلب شد و سریع از دستم کشید و یه قسمتیشو با ناخن از جا درآورد.
با دیدن خون روی کتفش ناباورانه گفتم
--دستت؟
انگشتشو گذاشت رو بینیش و با صدای آرومی گفت
--هیــش هیچی نگو!
نزدیک به پنج دقیقه توی انبار بودیم و بعد برگشتیم تو اتاق.
میثم از یه چیزی عصبانی بود
نگران گفتم
--میثم چیزی شده؟
با همون حالت جواب داد
--نه چیزی نیست تو حالت خوبه.
--آره.
مهراب همینجور که داشت لباسشو درمیاورد تا میثم زخمشو ببینه خندید
--اگه به لطف من نبود که الان پر زده بود اون دنیا.
میثم عصبانی یه سیلی محکم زد تو صورتش.
--حرف دهنتو بفهم مرتیکه.
مهراب با بهت بلند شد و از اتاق رفت بیرون.
--میثم این چه کاری بود؟
برزخی نگاهم کرد
--چیه ازش دفاع میکنی؟
معلوم بود عصبانیه.
جوابشو ندادم بلند شدم از اتاق برم بیرون که دستمو گرفت کشید افتادم تو بغلش
آروم دم گوشم گفت
--جون میثم همینجا بمون.
لبخند زدم
--قرار نیست دزدیده بشما!
محکم تر بغلم کرد
--میدونی این چند وقت چقدر دلتنگت شده بودم؟
صورتشو با دستام قاب گرفتم و با بغض گفتم
--فکر کردی من دلم واست تنگ نشده بود؟
تازه فهمیدم چقدر از میثم دور بودم و چقدر دلم واسش تنگ شده.....
صبح زود از خواب بیدار شدم و سریع صبححونمو خوردم و رفتم سر شیفت.
هشت ماهم کامل شده بود و وایسادن زیاد واسم خیلی سخت بود.
مهراب با دست بسته اومد سمت من.
--دستت خوبه؟
پوزخند زد
--به لطف رفیق جراح وحشی....
همون موقع میثم اومد و با شوخی یه ضربه زد پشت گردنش.
مهراب برگشت و افتاد دنبال میثم.
عین دوتا پسر بچه ی کوچولو تو سالن دنبال هم میدویدن و میخندیدن.
همینجور که داشتم بهشون میخندیدم برگشتم سمت در و با دیدن شیخ خندم جمع شد.
میثم و مهراب اصلاً حواسشون نبود و شیخ عصبانی رفت سمتشون و با فریاد یه چیزایی به عربی گفت.
هردوشون سربه زیر روبه روش وایساده بودن.
برگشت سمت من و با لبخند چندشی بهم زل زد.
میثم سریع اومد پیش من و با اخم منو فرستاد دنبال نخود سیاه.
رفتم تو اتاق مریض و موقعیتو واسه نفله کردن عالی دیدم و یه آمپول از جیبم دراوردم و بهش تزریق کردم.
جدیداً با این کار دلم خنک میشد و انگیزمو واسه اینکار بیشتر میکرد.
خیلی عادی از اتاق رفتم بیرون و حدس زدم شیخ رفته باشه.
رفتم پیش میثم و کنجکاو گفتم
--چی گفت؟
پوزخند زد و زیر لب شروع کرد فحش دادن.
--چیشده؟
یه دفعه عصبانی با مشت کوبید رو میز.
--چته میثم؟
--مردک نفهم بی همه چیز برگشته میگه این پرستاره رو بعد از زایمان بفرس واسه جهاد.
گیج به میثم زل زدم و همین که خواست حرفی بزنه صدای دستگاه از اتاقی که بیمارش نفله شده بود اومد.
با سر بهش فهموندم که کار من بوده و اونم با سر تأیید کرد.
داشتم میرفتم سمت اتاق که زیر دلم درد شدیدی گرفت و نتونستم تحمل کنم جیغ زدم.
میثم هراسون از اتاق دوید بیرون و اومد سمت من
--مائده خوبی؟
خواستم بگم آره که دوباره درد برگشت
دستشو زد زیر زانوم و بلندم کرد بردم تو اتاق.
مهراب متعجب گفت
--چیشده؟
میثم بدون توجه بهش منو خوابوند رو تخت...
"حلما"