eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
16.7هزار ویدیو
69 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
💢شهیدی که گفت دیگر روضه حضرت قاسم س نخوانید .... 🔰خودش را از اردبیل به تهران رساند از بین محافظ رئیس جمهوری به التماس خودش را به رئیس جمهور که آن زمان حضرت آیت الله خامنه ای بودند رساند... گفت «آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.» حضرت‌آقا گفتن: «بگو پسرم. چه خواهشی؟» گفت :آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر (ع) نخوانند! حضرت‌آقا گفتند:چرا پسرم؟ شهید بالازاده با گریه گفت: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) ۱۳ ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم ۱۳ ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید ۱۳ ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن ۱۳ ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشت و گفت: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است» شهید بالازاده هیچ چیز نگفت، فقط گریه کرد و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش بلند شد حضرت‌آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش باامام جمعه شهرشان تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, نتیجه را هم به من بگویید» 💢با التماس رفت جبهه، با التماس رفت خط مقدم، با التماس هم شهید شد 😭 مرحمت بالازاده
⊰•🧷🪴•⊱ اگر دلت را داده ای به شهید پَسَش مگیر... بگذار در این تلاطمِ روزگار دل بماند...(: مصطفی صدری زاده زمینی شدنت مبارک🥳🎁🎂 آسمانی ترین شهید❤️ https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
❣دوستش می‌گفت: حضرت آقا که فرمودند تولید ملی، فردا محمدحسین گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت... محمدحسین عادت داشت موقع سینه زنی پیراهنش رو در بیاره شور می‌گرفت تو هیئت می‌گفت برا امام حسین کم نذارین حضرت آقا که فرمودند شعور حسینی؛ محمد حسین دیگه این کار رو نکرد... روز عید که بچه‌ها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت کی گفته ما دیوونه حسینیم؟ کاملا هم آدمای عاقل با شعوری هستیم عاقلانه عاشق حسینیم... به قول خودش نمی‌ذاشت حرف آقا بشه بلافاصله اطاعت می‌کرد توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود، رو کار تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، هدف رو در نظر می‌گرفت و طرح می‌ریخت و ولایت پذیری اعضا براش اولویت داشت شهید مدافع حرم🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 روایتی متفاوت از خدمت به نیابت از یک 🔹فاطمه دهقانی از شهدای حادثه تروریستی کرمان آماده بود تا اولین کشیک خود را در حرم امام رضا علیه السلام خدمت کند ولی ...💔🕊 ...♥️ ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🌹پاسداری که همزمان با حاج‌ قاسم در پایتخت یمن به شهادت رسید 🔸درست در ساعت اولیه بامداد ۱۳دی ۹۸ همان دقایقی که شهید حاج قاسم سلیمانی توسط دولت جنایتکار آمریکا در فرودگاه بغداد ترور شد ایران اسلامی شهیدی دیگر را در پهنه سرزمین مقاومت تقدیم ملت کرد. پاسدار شهید مصطفی میرزایی در عملیات ترور ناموفق سردار عبدالرضا شهلایی در شهر صعده یمن بر اثر اصابت موشک های امریکا به شهادت رسید. شهید_مصطفی_محمد_میرزایی نیروی سپاه قدس بود اما یک محله او را خطاط ماهر، باربر صلواتی و اوستاکار با انصاف می دانستند. کسی خبر نداشت او امین حاج قاسم و مهندس مختل کردن سیستم ارتباطی گروهک های تکفیری است. او پیش از یمن در جبهه های عراق و سوریه حضور فعال داشت. 🔸براساس بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا، شب ۳ ژانویه ۲۰۲۰، ارتش آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی در بغداد، عملیات ترور سردار شهلایی را از طریق هواپیمای بدون سرنشین اجرا کرد و با هدف قرار دادن محل استقرار سردار شهلایی در صنعاء یمن، نتوانست او را بکشد، اما منجر به شهادت مصطفی محمدمیرزایی شد. این "پاسدار بدون مرز اولین ایرانی در یمن" است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
☑️ هلاکت ۱۸ تروریست و شهادت ۱۱ تن 🔹️ اعضای وابسته به گروهک تروریستی ، به صورت هم‌زمان به چند مقر نظامی و انتظامی در و حمله کردند. در این حملات تروریستی، ۱۱ نفر از به شهادت رسیده‌اند و تعدادی نیز زخمی شدند. 🔴 با وجود حمله به شهروندان بی‌گناه و زن و کودک، اما سرنوشت سربازان اسرائیل، یک چیز هست! هلاکت به بدترین شکل ممکن. در غزه یا چابهار فرقی نداره 🟢 برای حفظ جون مردم سنی و شیعه، چه جوونایی که فدا نشدن 🟠 متاسفانه همین جلیقه و تجهیزات انفرادی تروریست‌های رو، نیروهای نظامی و انتظامی ما ندارند! 🟤 قلاده‌ی سگ هارشون رو توی باز کردن که این خبر دیده نشه: از ترس حملات موشکی ایران، پناهگاه‌های ضد بمب خودشو باز کرده! 🟣 این هم انتهای زور اسقاطیل توی و پایان عملیات تروریستی جیش‌الصهیون در . خب حالا ما موندیم و نابودی خود شما صهیونیست‌های 🔴 جیش‌العدل همون جیش الصهیون هست. چون گروگان‌گیری مردم بی‌دفاع و غیرنظامی از ویژگی‌های بارز این رژیم و سگ‌های دست‌پروده‌ی اوست. و تفاوتی ندارد. ⚫️ اگر معنی دلاوری و رو ازتون پرسیدند، از سروان مسلم کریمی بگید. کسی که برای نجات دیگران، خودش رو روی نارنجک تروریست‌های جیش‌الصهیون انداخت و شد. ⚪️ بله، درست میگن یه لباسش یا گِلی هست یا خونی! تو این بخور بخور دنیا، پاسدارا سهمشون یا گلوله هست یا فحش 🟣 راستی مولوی! عبدالحمید کجاست؟!
31.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این جمعه هم گذشت! مهر آمد و ... مهربان‌ نیامد آن صاحبِ جان مان نیامد🕊💙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ با لشکری از شهدا خواهد آمد بی مزار، شهید ابراهیم هادی جمعه و دلتنگی
ابراهیم میگفت: - من دوست دارم در نبرد با اسرائیل شوم.. :) 🕊
مدافع حرم نوید صفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز دختر مگه میشه یادی از دختران شهید نکنیم😭 مصطفی مهدوی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ محل دفن آیت الله شهید سید ابراهیم رئیسی در حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام های امام رضایی جمهور ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
رندترین تاریخ سال جمهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه‌خوانی شهید آیت‌الله رئیسی برای امام حسین (ع) در کربلای‌معلی جمهور جمعه، شب زیارتی امام حسین (ع) ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار سردار حاجی‌زاده با خانوادۀ شهید بهروز قدیمی🌹 جمهور خدمت ابهر ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✍ انگار نه انگار که این مملکت، رئیس جمهورش شده و رئیس مجلس هم مشغول شده! انگار نه انگار به یک مثلا کشور اتمی (طویله صهیونیستی) حمله موشکی کرده... ✍ ناز شصتت که مارو از ذلت عصر رسوندی به اینجا 🔥 رضاخان میرپنج اعلام بی‌طرفی کرد تو اما با اردنگی انداختنش بیرون! 🔥 چهار آذر ۱۳۲۲، ژوزف استالین رهبر و پنج آذر فرانکلین روزولت و وینستون چرچیل رئیس‌جمهور و نخست وزیر وارد تهران شدند، کنفرانس مشترک سه‌روزه از شش تا نهم آذر به صورت سری و کاملا محرمانه در سفارت روسیه در تهران برگزار کردند، اعلامیه مشترک منتشر کرده و فردای اون روز هم رفتند و اصلا خبردار نشد و آدم حسابش نکردند! دقت کنید، وسط تهران! ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
💠رمـــــان 💠 ۷۴ _سلام... خوب هستید؟! مهیا، خودش را جمع و جور کرد. _خیلی ممنون! _تنها هستید؟؟ یا با خانواده اومدید؟! _نه! تنها اومده بودم امام زاده. _قبول باشه! مهیا سرش را پایین انداخت. _خیلی ممنون! _دارید میرید خونه؟! _بله! الان تاکسی میگیرم میرم. _لازم نیست تاکسی بگیرید، خودم می رسونمتون. _نه... نه! ممنون، خودم میرم. شهاب دزدگیر ماشین را زد. _خوب نیست این وقت شب تنها برید. بفرمایید تو ماشین، خودم می رسونمتون. شهاب مهلتی برای اعتراض کردن مهیا نگذاشت و به طرف دوستانش رفت. مهیا استرس عجیبی داشت. به طرف ماشین رفت و روی صندلی جلو جای گرفت. کمربند ایمنی را بست و نفس عمیقی کشید.شهاب سوار ماشین شد. _شرمنده دیر شد. _نه، خواهش میکنم. شهاب ماشین را روشن کرد.قلب مهیا بی تابانه به قفسه سینه اش می زد. بند کیفش را در دستانش فشرد. صدای مداحی فضای ماشین را پر کرد. 🎙منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین... ببین که خیس شدم... عرق نوکریت این... دلم یه جوریه... ولی پر از صبوریه... چقدر دارند... میارند از تو سوریه... مهیا، یواشکی نگاهی به شهاب انداخت. شهاب بی صدا مداح را همراهی می کرد. _منم باید برم... آره برم سرم بره... نزارم هیچ حرومی، طرف حرم بره... سریع نگاهش را به کفش هایش دوخت. ترسید، شهاب متوجه شود.سرش را به طرف بیرون چرخاند و به مداحی گوش سپرد.تا رسیدن به خانه، حرفی بینشان زده نشد. مهیا در را باز کرد. _خیلی ممنون! شرمنده مزاحم شدم. اما تا خواست پیاده شود، صدای شهاب متوقفش کرد. _مهیا خانم... _بله؟! شهاب دستانش را دور فرمون مشت کرد. _من باید از شما عذرخواهی کنم. بابت اتفاقات اون روز، هم جا موندنتون هم دستون، هم... دستی به صورتش کشید. ـــ... اون سیلی که از پدرتون خوردید. اگه من حواسمو یکم بیشتر جمع میکردم، این اتفاق نمی افتاد. _تقصیر شما نیست؛ تقصیر دیگری رو نمی خواد گردن بگیرید. _کاری که نرجس خانم... مهیا، اجازه نداد صحبتش را ادامه بدهد. _من، این موضوع رو فراموش کردم... بهتره در موردش حرف نزنیم. شهاب لبخندی زد. _قلب پاکی دارید؛ که تونستید این موضوع رو فراموش کنید. مهیا، شرم زده، سرش را پایین انداخت. _خیلی ممنون! سکوت، دوباره فضای ماشین را گرفت. مهیا به خودش آمد.از ماشین پیاده شد. _شرمنده مزاحمتون شدم... _نه، اختیار دارید. به خانواده سلام برسونید. _سلامت باشید؛ شب خوش... مهیا وارد خانه شد. به محض بستن در، صدای حرکت کردن ماشین شهاب را شنید. به در تکیه داد. قلبش، در قفسه سینه اش، بی قراری می کرد.چشمانش را بست و نفس عمیقی کشید. دستش را روی قلبش گذاشت و زمزمه کرد... _پس چته؟! آروم بگیر...!!
می‌گفت: "تا وقتی که کربلا نرفتی خوبه ولی وقتی که یه بار بری کربلا، دیگه نمی‌تونی بمونی و دلت همش کربلاست و دوست داری که باز زیارت بری." 📎به روایت مادربزرگوار 🌷
ما هم میشویم آخر اگر این شهد دنیا بگذارد🥀 🌱
🌹 محمد حسین یوسف الهی؛ شهیدی که قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود.... همسایه همیشگی حاج قاسم عزیز 🔸خاطره ای کوتاه: به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود۱۰ نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ،زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت 🔹کارهایی که باعث شد شهید یوسف الهی، در سن کم به درجه عرفانی والا برسد از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود نماز شب خوان بود و دائما ذکر خدا میگفت قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها میگفت روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود.
مادر در خواب پسر شهیدش را می‌بیندپسر به او می‌گوید: توی بهشت جام خیلی خوبه...چی می‌خوای برات بفرستم؟ مادر می‌گوید: چیزی نمی‌خوام؛ فقط جلسه قرآن که می‌رم، همه قرآن می‌خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می‌کشم... می‌دونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون!!🥀 پسر می‌گوید: نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون! .بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد! قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن... خبر می‌پیچد! پسر دیگرش، این‌ را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند... حضرت آیت‌الله نوری همدانی نزد مادر شهید می‌روند! قرآنی را به او می‌دهند که بخواند! به راحتی همه جای قرآن را می‌خواند؛ اما بعضی جاها را نه! میفرمایند: «قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!» مادر شهید شروع می‌کند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط آیت الله نوری با گریه، چادر مادر را می‌بوسند و می‌فرمایند: «جاهایی که نمی‌توانستند بخوانند متن غیر از قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.»✨ شهید