مداحی_آنلاین_مقدمه_سازی_ظهور_امام_زمان_استاد_پناهیان.mp3
5.22M
♨️مقدمه سازی ظهور امام زمان(عج)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤚 چالش «سلام یا مهدی» برای آزادی فلسطین در فضای مجازی🇵🇸
⛅️به نزدیک قله رسیدیم، ظهور نزدیک است
#امام_زمان ♥️
#طوفان_الاقصی
🇵🇸قدس رمز ظهور است🇵🇸
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺دیروز راهپیمایی بزرگی در حمایت از فلسطین در شهر پاریس برگزار شد که جمعیت شرکت کننده در آن بی سابقه بود، این وسط یک زن برانداز وسط آن راهپیمایی تصمیم گرفت که به پرچم جمهوری اسلامی ایران، بی احترامی کند که فرانسوی های شرکت کننده در راهپیمایی، واکنش نشان دادند و آن زن برانداز را از راهپیمایی بیرون کردند.
▪️طرف مقابل ما همچنین موجوداتی هستند که در زمانی که تمام ملت های جهان در محکومیت اسرائیل متحد شدند، تصمیم گرفته اند که در کنار کودک کش ترین رژیم تاریخ معاصر قرار بگیرند
▪️این حرکت هایی که براندازها این روزها انجام میدن از روی عصبانیت و استیصال هست نمی توانند ببینند خیابان های کشورهای اروپایی که روزی محل رژه شان بوده امروز به صحنه حضور آزادگانی تبدیل شده که پرچم ایران را با افتخار بلند می کنند
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔺بسیج جاکارتا هم به پا خاست...
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
سید حسن نصرالله:
⚠️همه احتمالات ممکن است و برای همه آنها آمادهایم...
#طوفان_الاقصی #فلسطین
سیدحسننصرالله:
🚀ما برای ناوهای آمریکایی چیزهای خوبی آماده کرده ایم…!
#طوفان_الاقصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چـرا #امام_زمان (عج) اذن ظهـور پیـدا نمیکند⁉️
👤 سخنران : دکتر علی تقوی
#امام_زمان
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مهمترین اتفاقی که با ظهور حضرت حجت ارواحنا فداه میفته،
#بعد_از_ظهور
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔰#صفات_منتظران
تقوا:
از آنجا که تقوا، روزی منتظران شده است، باید دانست که به کسی که
تقوا داده شد، خیر دنیا و آخرت داده شده است؛ که اساس همۀ کارها،
رئیس خوی ها، برترین اعمال، محکمترین شالوده و پناهگاه، فاخرترین
جامه ها، کلید هدایت و رستگاری، داروی درد قلبها، بینا کنندۀ کوری
دلها، شفابخش بیماری جسمها، برطرفکنندۀ تباهی سینهها، پاککنندۀ
آلودگی جانها، فرونشانندۀ ترس و اضطراب دلها، زدایندۀ سیاهی
ظلمتها، رستن از نابودی و رهایی از هر غم و اندوه میباشد. تقوای
خدا، دوستان خدا را از ارتکاب حرامهایش نگه میدارد و نیز از فرو رفتن
در شبهات بازمیدارد؛ و هیچکس بر دیگری به هیچ دلیلی برتری ندارد
مگر به سبب تقوا.
خدای متعال اعمال را جز با وجود تقوا و اخالص نمیپذیرد و هر که تقوا
پیشه کند خدا او را از هر تنگنایی برون برده و راه خروجی از فتنه ها
برایش قرار دهد.
متّقین کسانیاند که گفتارشان با راستی و درستی توأم است، پوشاکشان
با میانهروی، راه رفتنشان با تواضع، بردبار، نرم و مالیم، حریص به علم
و معرفت، خاشع در عبادت، با عزتنفس، عدم حرص و طمع به دنیا،
شاکر، شبزندهدار، آرزوهایشان کوتاه، لغزششان اندک، نفسشان قانع،
خوراکشان کم است و شهوتشان مرده، خشمشان فرو خورده، ذاکر خدا،باوقار در حوادث، کمخرج، خداترس، مقید به انجام واجبات و ترک
محرمات و معاصی، توکلکنندۀ به خدا در کارهایشان، مخلص،
فرصت طلب، رزقشان از حالل، امانتدار، وفادار به عهد و پیمان،
خوشخو و اهل احسان و... هستند. آنها مجری فرمان خدا بوده و
بیشترین یاری را به مردم میرسانند.
📚کتاب صفات ،سید علی اکبر صداقت
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید!
نقشه سقوطی که خنثی شد
بعد بگید یاااا علی😍
جانم فدای سید علی❤️
بلی آقای ما سید علی افسانه تاریخ نوین هستن
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
مقاومت غزه دقایقی قبل چهارمین تانک رژیم را هم منهدم کرد تا به این ترتیب در کمتر از 12 ساعت چیزی در حدود 14 میلیون دلار از سرمایه های رژیم صهیونیستی دود شده و به هوا رفته باشد.
این اقدام برای مقاومت فلسطین 4 راکت یاسین و در مجموع 1200 دلار هزینه داشته است...
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــراhttps://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دنیا نمیتواند دست سید حسن نصرالله را بخواند و از کلام او رمزگشایی کند!
خبرنگار شبکه بیبیسی:
🔹تفسیرهای مختلفی در دنیا پدید آمده؛ مفسران نمیتوانند بخوانند که آیا این سخنرانی اعلام جنگ بود؟ همه هنوز منتظر مواضع سید نصرالله در آینده هستند!
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــراhttps://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
✘ اسمی از خدا، که جهان درون ما رو بزرگ میکنه و کمکم از همه بچهبازیها و ضعفها نجاتمون میده!
منبع: کارگاه فکر و ذکر ۵ جلسه ۱۷
#امــامت_نیـست_راحــتے!!!
بچہ شیعہ کجـای کـارے؟
او منتـظر توست!!!
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #استاد_شجاعی
تا «اسم عظیم خدا» رو درک نکنیم؛
رکوع نماز رو درک نمیکنیم
و تا رکوع رو درک نکنیم، لذت سجده رو هرگز نخواهیم چشید.
منبع: کارگاه فکر و ذکر ۴ جلسه ۱۱
#امــامت_نیـست_راحــتے!!!
بچہ شیعہ کجـای کـارے؟
او منتـظر توست!!!
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#باب_الحوائج
مردم نمی دونند...
🍃قالب حوائجی که مردم از من میخوان، حواله میکنند، مادرم #ام_البنین حل میکنه...
برای گرفتن حاجات، نمازشب بخوانید و ثوابش رو اهدا کنید به مادر حضرت عباس علیه السلام (حضرت ام البنین سلام الله علیها) بخاطر این است...
کلیپ بالا رو ببینید...
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء)
🔺️با نوای مهدی #دهباشی
👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه*
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️
@zoohoornazdike
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 راز بزرگ آلسعود:
🔺تو هم میتونی در جریان باشی
🔻ارسال کن همه در جریان باشن
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
نصب پرچم پایان اسرائیل در سردر دانشگاه صنعتی شریف
امشب ۱۴ آبان ماه
#دانشجوی_انقلابی
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہے ظــهور✌
🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت282 اخم کردم. –تو چرا این قدر از هلما طرفداری میکنی؟ اون هر بلایی سرت می
🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت283
سرم را تکان دادم.
–میدونم، امروز اگه شما و نسرین خانم نبودید معلوم نبود چه بلایی سر من میومد. بعد از این که از نسرین خانم هم تشکر کردم، او زود خداحافظی کرد و گفت:
–الان شوهرم میاد خونه، باید خونه باشم.
شهلا با لبخند رو به نسرین گفت:
–نسرین جان همه چی رو به شوهرت بگو.
نسرین ابروهایش بالا رفت.
–اون وقت دعوام می کنه، می گه اصلا چرا دسته کلیدا رو برداشتی و پلیس بازی درآوردی.
–دعوات کنه بهتره که از همسایهها موضوع رو بشنوه.
نسرین فکری کرد و گفت:
–پس برم بهش زنگ بزنم، قبل از این که بیاد خونه همه چی رو براش تعریف کنم.
سرکی به اتاق کشیدم. یکی از پلیس ها با ساره حرف می زد و سوال هایی میپرسید. ساره نشسته بود و در حالت نشسته کنترل آب دهانش برایش سخت تر بود. از روی میز سالن چند برگ دستمال کاغذی برداشتم و به اتاق رفتم و آب دهانش را خشک کردم.
آقای پلیس رو به من گفت:
–دستمال رو بدید دستش، خودش میتونه این کار رو بکنه. شما بیرون باشید.
از اتاق که بیرون آمدم دیدم یکی دیگر از پلیس ها داخل اتاق رو به رویی در حال جستجوی کشوها و کمدهاست.
وارد اتاق شدم. روی تخت دونفره ی وسط اتاق، پر بود از شکل های عجیبی که برای من آشنا بود، انگار عکسشان را قبلا دیده بودم. همین طور چند بطری از مشروبات الکلی روی میز کنار تخت به چشم می خورد. آقای پلیس از کمد و کشوها هر چیز مشکوکی را پیدا میکرد روی تخت می انداخت.
آهی کشیدم و به سالن برگشتم و روی مبل نشستم. پلیس دیگری هم آمد و سوال هایی از من پرسید و جواب گرفت.
بعد از رفتن نسرین و شهلا طولی نکشید که صدای آشنایی از پاگرد به گوشم رسید.
انگار صدا با کسی حرف می زد. صدای خش دار و پر از غصهای که ضربان قلبم را به تپش انداخت. صدایی که مرا از غربت درآورد و تنهاییام را تمام کرد.
ناخداگاه از جایم بلند شدم و زمزمه کردم:
–صدای علی میاد.
به طرف در ورودی پا تند کردم.
همان لحظه علی پا به درون خانه گذاشت و هر دو مات و متحیر برای لحظهای نگاهمان رو به روی هم ترمز کرد.
فقط یک صبح تا شب از هم دور بودیم ولی انگار سال ها ندیده بودمش.
آن قدر غمگین و به هم ریخته بود که در نگاه اول جا خوردم.
با بغض به طرفش قدم برداشتم.
او زودتر خودش را به من رساند و سرم را با دو دستش گرفت. همان طور که چشمانش در صورتم دو دو می زد با نگرانی پرسید:
– اذیتت که نکرد؟ مشکلی پیش نیومد؟ حالت خوبه؟!
آن قدر دلتنگ و نگرانش بودم که برای رفع این همه دلتنگیام راهی پیدا نکردم جز این که دست هایم را دور کمرش حلقه کنم و سرم را روی سینهاش بگذارم و اشک بریزم.
بعد از چند لحظه شانههایم را گرفت.
–تلما جان، جلوی بچهها بده، خودت رو کنترل کن.
سرم را از روی سینهاش بلند کردم و نگاهی به اطراف انداختم.
چند مرد جوان را دیدم که سر به زیر از در آپارتمان خارج شدند.
کمی عقب ایستادم و نگاهم را زیر انداختم.
علی رفت و از روی میز یک برگ دستمال کاغذی برداشت و مقابلم گرفت و گفت:
–خدا رو شکر که سلامتی. هلما کجا رفت؟ نفهمیدی؟
دستمال را گرفتم.
–همین که فهمیدم پلیس اومده دیگه خیالم راحت شد، از ترسم اصلا از اتاق بیرون نیومدم.
–نفسش را بیرون داد.
–بالاخره دستگیرش می کنن. هم خودش رو هم نامزدش رو، البته ممنوع الخروجش کردن، دیر یا زود می گیرنش.
–میثم رو آزاد کردن؟
–آره، رضایت دادم، به خاطر تو!
صدایش حزن داشت. مثل همیشه نبود. چشمهایش شاد نبودند.
–تو حالت خوبه؟
سرش را به علامت مثبت تکان داد.
پرسیدم:
–مامان اینا کجان؟ چرا نیومدن؟ نگاهش رنگ تعجب گرفت.
–مگه قرار بود بیان؟
این بار من حیران نگاهش کردم.
–مگه اونا بهت نگفتن من زنگ زدم آدرس دادم؟!
–نه، من از طریق دوستام و پلیس به این آدرس رسیدیم. یکی از همون دوستام بود که بهت گفتم به اداره پلیس رفت و امد داره، وقتی میثم رو گرفتن گفته بود که یه همچین خونهای این جا داره.
حالا تو به خانواده ت زنگ زدی؟ یعنی اونا الان دارن میان این جا؟
–آره، اول به تو زنگ زدم ولی تو جواب ندادی، بعدش به اونا زنگ زدم.
نگاهش را زیر انداخت.
–ظهر که خونه تون بودم موقع برگشت میخواستم از عرض خیابون رد بشم و برم سوار ماشینم بشم با یه موتوری یه تصادف کوچیک کردم، گوشیم خرد شد و افتاد تو جوی آب.
لیلافتحیپور