🌸🌸🌸🌸🌸
🍁جدال عشق و نَفس🍁
پارت52
کنجکاو در جعبه رو باز کردم و با دیدن ساعت طلا نقره ای لبخند زدم
--چقدر این قشنگه.
خجالت زده سرشو انداخت پایین
--امروز بر طبق تقویم رسمی ایران روز مادر و روز زنه منم که طبق هرسال هیچ زنی تو زندگیم نداشتم گفتم اینو واست بگیرم.
خجالت زده سرمو انداختم پایین و ساعتو گرفتم سمتش
--ممنون ولی من نمیتونم قبول کنم
--چرا؟
--چون اینکار درست نیست، من و شما هیچ ربطی به هم نداریم.
خندید
--مگه آدما واسه کادو دادن به همدیگه باید به هم ربط داشته باشن؟
جوابشو ندادم و خودمو مشغول به ناخنام نشون دادم.
دلم نمیخواست کلمه ای باهاش حرف بزنم.
ساعتو گذاشت تو دستم و بلند شد از اتاق رفت بیرون.
کنجکاو ساعتو بستم به دستم و تازه فهمیدم چقدر به دستم میاد.
ولی حیف که نمیتونستم قبولش کنم.
مهراب همون موقع برگشت و به ساعت توی دستم زُل زد.
دستم رفت سمت ساعت که از دستم بازش کنم ولی مهراب سریع گفت
--قشنگه که.
خدایا عجب غلطی کردما.
نشست رو صندلی و واسه خودش سیب پوست گرفت.
یه لحظه باخودم فکر کردم مهراب هیچ مسئولیتی در قبال من نداره و خیلی راحت میتونه منو ول کنه و بره پی زندگی خودش.
--آقا مهراب.
متعجب به من زُل زد.
--چیزه راستش میخواستم بگم تا اینجاشم خیلی زحمت کشیدین.
خواهش میکنم برگردید ایران و به زندگیتون ادامه بدید.
همون موقع آمین از خواب بیدار شد و شروع کرد گریه کردن.
خندید و بلند شد آمینو بغل کرد
--اونوقت کی میخواد از این فسقلی مراقبت کنه؟
خجالت زده گفتم
--نمیدونم یکاریش میکنم دیگه.
اصلاً واسش پرستار میگیرم.
--با کدوم پول؟
دلخور بهش نگاه کردم و لبخند زد
--تو مرام ما نیست ناموس رفیقمونو وسط یه شهر غریب تنها ول کنیم بریم.
--پس آینده ی خودت چی میشه؟
به آمین نگاه کرد
--آینده ی من اینجاست کجا ول کنم برم؟
نمیدونستم منظورش چیه.
پرستار واسه تعویض پانسمان پام اومد تو اتاق و مهراب آمینو بغل کرد رفت بیرون.
پرستار با لهجه ی عربیش گفت
--خیلی دوست داره ها!
متعحب گفتم
--شما فارسی بلدین؟
خندید
--مادرم ایرانیه.
--آهان.
خندیدم
--منظورتون چیه؟
به در اشاره کرد
--میگم شوهرت خیلی خاطرتو میخواد.
تازه فهمیدم مهرابو میگه.
مصنوعی خندیدم
--ولی یه چیزی بهت بگما!
خداروشکر کن که همچین شوهری بهت داده.
اینحا از بین ده تا مرد شاید یکیشون این مدلی باشه.
اینجا اصلاً کسی زنارو حساب نمیکنه که تازه بخواد ازشون مراقبت کنه.
گفت و رفت.
مهراب برگشت تو اتاق و آمینو خوابوند سرجاش.
وضو گرفت و نمازشو خوند.
بعد نماز نشست رو صندلی
--امروز ۲۵ امه.
--خب که چی؟
--طبق تقویم رسمی ایران ۵روز دیگه عیده.
تلخند زدم
--عیدی عیده که آدم کنار عزیزاش باشه.
وگرنه آدم تنها که عید نداره.
متفکر به یه نقطه زل زد و سکوت کرد
واسمون غذا آوردن و همین که خواستم ظرف غذامو بردارم از دستم ول شد و تموم برنجا ریخت کف زمین.
مهراب مشمئز به من خیره شد.
خجالت زده سرمو انداختم پایین.
ظرف غذاشو گذاشت کنارم و قاشمو شست گذاشت تو ظرف.
--بخور.
--ولی آخه....
--آخه نداره چاره ای نیست باهم میخوریم.
خدایا چرا من انقدر دست پا چلفتیم که همش باید با این مهراب غذامونو شریک بشیم؟
غذامونو خوردیم و مهراب موبایلشو برداشت و اومد سمت من.
چندتا عکس ست مبل بهم نشون داد
--به نظرت کدومش قشنگ تره؟
--واسه چی؟
--همینجوری میخوام نظرتو بدونم.
از بین مبلا یه دست مبل طوسی انتخاب کردم.
عکس پرده ی ستشم بهم نشون داد
--این چی؟ خوبه به نظرت؟
--آره بد نیست چطور؟
خندید
--هیچی بابا زن یکی از دوستام رفته مسافرت این دوست مام جوگیر شده میخواد دکوراسیون خونشو عوض کنه حالا از من میخواد واسش انتخاب کنم.
از اونجاییم که من در انتخاب وسایل خونه سلیقم صفره گفتم از تو کمک بگیرم.
یدفعه از دهنم پرید گفتم
--خوشبحال زنش.
معنی دار نگاهم کرد و رفت لباس آمینو عوض کرد........
سه هفته از عمل پام میگذشت.
مهراب میرفت تو شرکت یکی از آشناهاش تو عراق کار میکرد.
ماشاﷲ همه جام آشنا داره.
تخت آمینو گذاشته بود کنار تخت خودم تا راحت تر بتونم کاراشو انجام بدم.
بعد از ظهر بود و مهراب هنوز نیومده بود.
به قدری حوصلم سر رفته بود که نمیدونستم باید چیکار کنم.
آمینو از خواب بیدار کردم تا یکم باهاش حرف بزنم ولی تا از خواب بیدار شد شروع کرد گریه کردن.
نمیدونستم باید چیکارش کنم.
خودمم گریم گرفته بود و دلم میخواست سرمو بزنم به دیوار.
همون موقع مهراب اومد تو اتاق و دستاشو شست آمینو ازم گرفت.
همین که مهراب بغلش کرد آروم شد و خوابش برد.
گذاشتش رو تخت و اومد نشست رو صندلی کنار من.
--خوبی؟
--نخیر از ساعت ۴ که از خواب بیدارش کردم داره گریه میکنه.
خندید
--بچس دیگه.
بلند شد از تو نایلون یه روسری درآورد گرفت سمت من.
--چطوره؟
"حلما"
...نیمی از جهان به عزای شما نشست.
حسین اما...تنها به کربلا میرود.
تا دیر نشد و دور نشدند، دلهامان را ببریم نزدیک کربلا.
بشوند خاک قدمهای شهیدان کربلا.
و...
یادمان نرود که در مکتب حسین علیه السلام باید به مهدی اش متصل شوی ای عبدالله.
و امشب بهترین فرصت است برای عاشقی.
عشقِ به امام زمان...همان عشق به حسین است بخدا...
#درانتظارشهادت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 به رسم ادب روزمان را با سلام
بر سرور و سالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع میکنیم...
اَلسلامُ علی الحُــسین
و علی علی بن الحُسین
وَ عــــلی اُولاد الـحـسین
و عَـــلی اصحاب الحسین
✍امام باقر علیه السلام فرمودند:
شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید ، چرا که زیارتش روزی را افزون میکند و عمر را طولانی میگرداند و بلاها و بدیها را
دور می کند.
#اللهم ارزقنا کربلا
صبح جمعه رسیده از راه و
در فراق تو بر لبم آه است
ندبه ی چشم های بارانی
ذکر «أین بقیة الله» است
بی تو دل های ما چه سرگردان
بی تو احوالمان پریشان است
«العجل یابن فاطمه» دیگر
جان به لب های ندبه خوانان است
#سـلام_امـــام_زمــانـم....♥️
#صبحت بخیر و خوشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار همیشگی مان، جهت تعجیل در ظهور دعای فرج را بخوانیم.
‹🕊 قرار_مهدوی
‹🕊عجل علی ظهور
1_1861354433.mp3
8.21M
بیحضورت هر چه کردم، زندگی زیبا نشد!
اللّهم عجل لولیک الفرج 💔
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
شهادت بذری است که در خاک می روید💔
۴ قاب از پاهای گِلی #رئیس_جمهور_شهید در سفرهای استانی
#شهید_خدمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 بشارت نزدیکی ظهور امام زمان (آیت الله قائم مقامی)
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان: نامزدهای انتخابات خودشان را برای شهادت در راه مدیریت کشور آماده کنند
✍هیچکس آقا رئیسی نمیشه
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔵 او خواهد آمد
🔺 ما اطمینان داریم که امام عصر عجل الله تعالی فرجه جمعه ای نه چندان دور خواهد آمد.
🔺 در جمعه ای که دیگر غروبی غم انگیز نخواهد داشت و تمام غم ها را می زداید
🔺 مولای من
امروز روز جمعه و روز توست، روزی که ظهورت و گشایش کار اهل ایمان به دست تو رقم می خورد.
🔹 هذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ ، وَالْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ يَدَيْكَ
📚 فراز ی از زیارت امام زمان عجل الله تعالی فرجه در روز جمعه.
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
14030310 نامه آقا به دانشجویان آمریکایی.mp3
8.87M
📣 خبر مهم و فوری:
🖋قلم #امام_امت قلب آمریکا را نشانه گرفت!
📝 از نامۀ اخیر مقام معظم رهبری به دانشجویان آمریکایی چه میدانید؟
‼️این نامه، یک نامۀ عادی نیست.
📻 به تحلیل حاج آقا #محسن_عباسی_ولدی دربارۀ این نامه گوش کنید.
💯 در این صوت خط به خط نامه خوانده و تحلیل شده است.
#انتشار_حداکثری
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا هند
مراسم هفتم شهید رئیسی و همراهان شهیدش
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہے ظــهور✌
قسمت چهاردهم نکته مهم 👇 اینکه نیت و قصد ما از درخواست ظهور چیست بسیار در استجابت دعا موثر است. همان
قسمت پانزدهم :
ارتباط عهد غدیر و یاری امام زمان عجل الله
فرق ما با منکرین غدیر (غیر شیعیان )
انچه در الویت اول اهمیت قرار دارد این است که هدف ما از درخواست ظهور و استغاثه ظهورخواهی چیست و باید چه باشد که خداوند دعا را اجابت کند.
این موضوع برمی گردد به تجدید عهد ما با مولای خود بخصوص عهدی که در غدیر بسته ایم.
یکی از مهم ترین اعتقادات ما مسلمانان اینست که برای خداوند و ۱۴ معصوم نسبت به خود باید اولویت قائل شویم ؛ اصلا اگر غیر از این باشد مسلمان محسوب نمی شویم ؛ یعنی اگر تسلیم آنها نباشیم مُسلِم نیستیم ؛ جزو اعتقادات ماست که ... النبی اولی بالمومنین من انفسهم....( بخشی از آیه ۶ سوره احزاب) یعنی در هر مسئله ای آنچه آن ها نظر داده اند؛ آن نظر را باید بر تشخیص خود ترجیح دهیم؛ خود را تحت الشعاع نظر و خواست آن ها قرار دهیم ؛ اصلا راه و مسیر بالندگی انسان همین است ؛ هرچند این موضوع برای ما معتقدین و منتظرین نیاز به اثبات ندارد ولی اگر نیم نگاهی به افرادی در دنیا بیندازیم که تصمیم گرفته اند نظر خود را بر آنچه خدا برایشان خواسته ترجیح دهند به لزوم آنچه خداوند در آیه ۶ سوره احزاب فرموده بیشتر یقین می کنیم؛ این افراد به خود حق می دهند هر عملی را بخاطر امیال نفسانی شان تا حد قانون اجتماعی تصویب کنند ، تبلیغش را بکنند و از آن دفاع نمایند.
اکنون روی سخن با خود ماست؛ می دانیم گروهی از مسلمانان از بعد از شهادت پیامبر؛ صلی الله علیه و آله؛ متاسفانه بنوعی در همین مسیر گام برداشتند! یعنی تشخیص خود در مورد زمامداری و جانشینی پیامبر را بر تشخیص خدا ترجیح دادند در حالی که خداوند اختیار تعیین جانشینان پیامبر را خود بعهده گرفته بود ؛ خداوند در آیه ۶۸ سوره ی قصص می فرماید :
وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻰ ﺁﻓﺮﻳﻨﺪ ﻭ[ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ] ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺰﻳﻨﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ ; ﻣﻨﺰّﻩ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ -- در تفسیر البرهان جلد ۳ صفحه۲۳۴ چند حدیث در مورد انحصاری بودن تعیین جانشین پیامبر برای خداوند آمده است.
عده ای با تشکیل سقیفه؛ تا امروز مسیر تعیین شده ای که در غدیر اعلام شد را نرفتند ؛ ای وای ؛ نه تنها نرفتند که با تمام توان با ما که معتقد به آنچه خداوند توسط پیامبر در غدیر اعلام فرموده بود مخالفت نمودند!!!
اصلی ترین تفاوت شیعیان با منکرین غدیر ( غیر شیعیان) اینست که ما اولویت خدا و پیامبر را در تعیین جانشینان پیامبر پذیرفته ایم.
اگر واقعا از ته قلب پذیرفته ایم پس باید در یاری ان ها اماده باشیم
ادامه دارد...
-
قسمت شانزدهم :
ارتباط وفای به عهد غدیر با ظهور
بی وفائی ادامه یافت!
میدانیم که پیامبر اکرم ، صلی الله علیه و آله، در اوایل خطبه ی غدیر با طرح این سوال مهم :
چه کسی بر شما اولی بالتصرف است (معنای آیه ۶ سوره ی احزاب) از همگان به اولویت خدا و پیامبر در انتخاب جانشین خود اقرار گرفتند.( همان که بعد از ایشان به چالش کشیده شد)
نیز میدانیم عموم حاضرین در غدیر علیرغم اقرار بر اولویت خدا و پیامبر در تعیین جانشین و دادن بیعت بر امامت و حاکمیت ائمه پس از ایشان بر وفای به بیعتشان نماندند؛ یعنی هم هنگام تشکیل سقیفه و هم بعدا درطول حاکمیت هر خلیفه ای کاری که لازم بود برای عملی کردن بیعت غدیر انجام دهند؛ انجام ندادند (حاکم نشدن ائمه برایشان آنچنان مهم نبود که عملا دست به حرکتی مطابق بیعتی که بر عهده شان بود بزنند)
می دانیم که تذکرات مکرّر امیرالمومنین و فاطمه زهرا علیهما السلام به مهاجرین و انصار مبنی بر عمل به بیعت غدیر هم موثر نیفتاد با اینکه پیامبر در غدیر از آنها ؛ هم اقرار زبانی و هم بیعت عملی بر جانشینی امیرالمومنین گرفته بودند و بر وفای بر این بیعت با تکیه بر آیه ۱۰ سوره فتح تعهد گرفته بودند.
عهد و بیعت غدیر تعیین تکلیف مردم بود که پس از پیامبر بدنبال امامت ائمه باشند یعنی آنها را در همان جایگاه حکومت بر جامعه که پیامبر داشتند بپذیرند که متاسفانه درباره ی هیچیک از ائمه عملی نکردند.
بی وفائی به عهد غدیر که از بعد از شهادت پیغمبر شروع شده بود در زمان زندگی هریک از ائمه ادامه یافت (فی الهادین بعدالهادین)
و سرنوشت بشر همین شد که می بینید.
👈اکنون ما در وفای به این عهد در مناسبت های مذهبی و بخصوص در عید غدیر، پیاده روی ظهورخواهی را بعنوان تجدید عهد با امام زمانمان برگزار می کنیم تا بگوییم ما در یاری امام زمانمان وفاداریم و ظهور ان حضرت را تنها برای رسیدن ایشان به حقی که پیامبر صلی الله علیه و اله در غدیر اعلام کردند درخواست می کنیم و این از مقدس ترین شعائر الهی است.
ادامه دارد....
🔻🔹🔻🔹🔻🔹🔻🔹