eitaa logo
زلال احکام
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
38 فایل
ارسال سوالات طلبه اقا @talabehpasokhgo9 طلبه خانوم @Zendegi_zahedi ارتباط با مدیریت: @talabehpasokhgo9 راهنمای حرز امام جواد(ع) @talabehpasokhgo9 تعرفه و رزرو تبلیغات: @talabehpasokhgo9 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1815478276C831c83d258
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 💫بِسْــــمِ ربِّ الْعِشــْــقْ♥️ 📕 ༺🌹 💖༺به روایــــت: همســــرش "غــــاده"🌈 🕊🌱 قانع نمی شدم که مثل میلیون ها مردم ازدواج کنم زندگی کنم و ... دنبال مردی مثل مصطفی می‌گشتم ، یک روح بزرگ ، آزاد از دنیا و متعلقاتش . اما این چیزها به چشم فامیلم و پدر ومادرم نمی آمد. آنها در عالم دیگری بودند و حق داشتند بگویند نه ، ظاهر مصطفی را می دیدند و مصطفی از مال دنیا هیچ چیز نداشت . مردی که پول ندارد ، خانه ندارد ، زندگی ... هیچ ! آنها این را می دیدند اصلاً جامعه لبنان اینطور بود و هنوز هم هست بدبختانه . ارزش آدم ها به ظاهرشان و پول شان هست به کسی احترام می گذراند که لباس شیک بپوشد و اگر دکتر است باید حتما ماشین مدل بالا زیر پایش باشد . روح انسان و این چیزها توجه کسی را جلب نمی کند. با همه اینها مصطفی از طریق سید غروی مرا از خانواده ام خواستگاری کرد . گفتند : نه .   آقای صدر دخالت کرد و گفت: من ضامن ایشانم . اگر دخترم بزرگ بود دخترم را تقدیمش می کردم . این حرف البته آنهارا تحت تاثیر قرارداد، اما اختلاف به قوت خودش باقی بود . آنها همچنان حرف خودشان را می زدندو من هم حرف خودم را . تصمیم گرفته بودم به هر قیمتی که شده با مصطفی ازدواج کنم . فکر کردم در نهایت با اجازه آقای صدر که حاکم شرع است عقد می کنیم ، اما مصطفی مخالف بود ، اصرار داشت با همه فشارها عقد با اجازه پدر و مادرم جاری شود .می گفت: سعی کنید با محبت و مهربانی آنها را راضی کنید . من دوست ندارم با شما ازدواج کنم و قلب پدر و مادرتان ناراحت باشد . با آن همه احساس و شخصیتی که داشت خیلی جلوی پدر و مادرم کوتاه می آمد .وسواس داشت که آنها هیچ جور در این قضیه آزار نبینند . اولین و شاید آخرین باری که مصطفی سرمن داد کشید به خاطر آنها بود .... 📝&ادامــــه دارد... 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 https://eitaa.com/joinchat/2724462808Cfbe69129a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 پرداخت کفاره روزه توسط پدر ⁉️ سؤال: آیا کفاره تأخیر فرزندی که درآمد ندارد بر عهده پدر است؟ اگر پدر کفاره تأخیر را پرداخت کند چیزی بر ذمه فرزند نیست؟ ✍️ پاسخ: 🔹 پرداخت کفاره یا فدیه فرزند بر عهده پدر نیست. البته جایز است که پدر به وکالت از فرزند، فدیه یا کفارۀ او را بپردازد. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای. 🖇 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/284511 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - نماهنگ شب های جمعه - حسین ستوده.mp3
5.12M
شب‌های جمعه آخه چه سری داره دل‌هامون می‌گیره شب‌های جمعه مادر میاد و کربلا بارون می‌گیره 🔊 🌙 🎙
با سلام👆 ممنون از تمام عزیزانی که درمسابقه وصیت نامه شهید یوسف الهی شرکت کردند🌷 از انجا که به هر شرکت کننده ای که جواب صحیح را فرستاده بود یک عدد داده شده بود از بین این عددها قرعه کشی شد 🎁 تعداد شرکت کننده 70نفر برندگان طبق عدد👇👇 🌹عدد‌‌ ‌6 🌹عدد15 🌷عدد38 🌷عدد62 🌷عدد47 🌷عدد41 🌷عدد18 ((برندگان حتما برای دریافت هدیه خود به پی وی بنده مراجعه کنند در صورت عدم مراجعه بنده تکلیفی ندارم))✅ @talabehpasokhgo9 دعاگوی اعضای محترم گروه که خالصانه مسابقه را در حد وسعشون حمایت مالی می کنند باشید https://eitaa.com/joinchat/1815478276C831c83d258
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 حکم نماز شاغلی که یک ماه در محل کار است ⁉️ سؤال: به نظر آیت‌الله خامنه‌ای اگر شخصی در شهر دیگری، یک ماه مشغول به کار و یک ماه در مرخصی باشد، آیا آن شهر وطن او محسوب می‌شود؟ ✍️ پاسخ: 🔹 در فرض سؤال اگر دو سال در محل کار اقامت دارد، با توجه به این که عنوان مسافر بر او صدق نمی‌کند، بدون قصد اقامت ده روز هم نماز در آنجا تمام می‌باشد. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای. 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠اموری که بعد از عقد دائم بر واجب است: 🌺تهیه غذا و لباس، و منزل زن و تهیه احتیاجاتش بر شوهر واجب است، و اگر تهیه نکند چه توانایی داشته باشد یا نداشته باشد مدیون زن است. و همچنین از حقوق زن است که مرد او را مورد اذیت و آزار قرار ندهد، و با او بدون و جه شرعی تندی و خشونت نکند. 📚 رساله آیت‌الله سیستانی/مسأله ۲۴۳۰ 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد 6⃣ 🔮یاد آن قصه افتاد. قصه که نه، حکایت زندگی مادر بزرگ در آن سالهایی که با شوهر و دو دخترش در زندگی می کرد. جوانی سنی یکی از دخترهایش رو می پسندد و مخالفتی هم پیش نمی آید، اما پسرک "روز عاشورا" می آید برای خواستگاری، عقد و... مادر بزرگ دل گیر می شود💔 و خواستگاری را رد می کند، اما پدر بزرگ که چندان اهل این حرف ها نبوده می خواسته مراسم راه بیندازد. مادر بزرگ هم تردید نمی کند، یک روز می نشیند ترک اسب🐴 و با دخترش می آید این طرف مرز، به . 🔮مادر بزرگ پوشیه می زد، مجلس در خانه اش به پا می کرد و دعاهای زیادی از حفظ داشت. او غاده را زیر پر و بالش گرفت، دعاها را یادش داد والآن اگر مصطفی را می دید که چطور زیارت عاشورا، صحیفه سجادیه و همه دعاهایی که غاده عاشق♥️ آن ها است و قبل از خواب می خواند در او عجین شده، در آن ها تردید نمی کرد و بیش تر از همه همین مرا به مصطفی جذب کرد: عشق او به . 🔮من همیشه می نوشتم که هنوز دریای صور، هر ذره از خاک جبل عامل، صدای را به من می رساند. این صدا در وجودم بود. حس می کردم باید بروم، باید برسم آن جا، ولی کسی نبود دستم را بگیرد. مصطفی این بود. وقتی او آمد انگار "سلمان" آمد. «سلمان منّا اهل البيت» 🔮او می توانست دست مرا بگیرد و از این ظلمات، از بکشدم بیرون، قانع نمی شدم که مثل میلیون ها انسان ازدواج کنم، زندگی کنم و به دنبال مردی مثل مصطفی می گشتم. یک روح بزرگ😇 آزاد از دنیا و متعلقاتش. اما این چیزها به چشم و پدر و مادرم نمی آمد. آن ها در عالم دیگری بودند و حق داشتند بگویند نه⛔️ ظاهر مصطفی را می دیدند و مصطفی از مال دنیا هیچ چیز نداشت. مردی که پول ندارد، خانه ندارد، زندگی... هیچ! آن ها این را می دیدند. 🔮اصلا جامعه لبنان این طور بود و هنوز هم هست بدبختانه. ارزش آدم ها به ظاهرشان و است. به کسی احترام می گذارند که لباس شیک بپوشد👔 و اگر دکتر است حتما باید ماشین مدل بالا سوار باشد. روح انسان و این چیزها توجه کسی را جلب نمی کند. با همه این ها مصطفی از طریق غروی مرا از خانواده ام خواستگاری کرد. ... 🌹🍃🌹🍃