eitaa logo
زلال احکام
1.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
38 فایل
ارسال سوالات طلبه اقا @talabehpasokhgo9 طلبه خانوم @Zendegi_zahedi ارتباط با مدیریت: @talabehpasokhgo9 راهنمای حرز امام جواد(ع) @talabehpasokhgo9 تعرفه و رزرو تبلیغات: @talabehpasokhgo9 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1815478276C831c83d258
مشاهده در ایتا
دانلود
✦هرڪه در بامداد سه مرتبه، و در ، این صلوات را بخواند، ⚘گناهانش آمرزیده مى‏شود، ⚘وشادى او دوام مى‏یابد، ⚘ودعایش به اجابت مى‏رسد، ⚘وروزى‏اش فراخ مى‏شود، ⚘و بردشمنش یارى مى‏گردد، ⚘و در بهشت از همنشینان محمّد صلى الله علیه و آله باشد:✦ ⇲ اللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِى الاَْوَّلینَ وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِى الاْخِرینَ وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِى الْمَلاَءِ الاَْعْلى وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِى الْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسیلَةَ وَ الشَّرَفَ وَالْفَضیلَةَ وَالدَّرَجَةَ الْڪَبیرَةَ اللهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لَمْ اَرَهُ فَلا تَحْرِمْنى یَوْمَ الْقِیمَةِ رُؤْیَتَهُ وَارْزُقْنى صُحْبَتَهُ وَ تَوفَّنى عَلى مِلَّتِهِ وَاسْقِنى مَنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنیئَّاً لا اَظْمَاءُ بَعْدَهُ اَبَداً اِنَّڪَ عَلى ڪُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ ڪَما آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ اَرَهُ فَاَرِنى فِى الْجِنانِ وَجْهَهُ اَللّهُمَّ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ عَنّى تَحِیَّةً ڪَثیرَةً وَ سَلاماً ⇱ ✦این صلوات‌‌ همان صلواتى است ڪه ڪفعمى از حضرت صادق علیه السّلام روایت ڪرده: ⟦هرڪه بخواهد محمّد و آل محمّد علیهم السّلام را در صلوات بر ایشان‏ خوشحال ڪند، آن را بخواند، ⟧ 🔻مفاتیح الجنان🔻
4_5917892414747443892.mp3
7.52M
۸ 🌟چگونگیِ ارتباط ما با مراتبِ مختلفِ فرشتگان، متفاوت است! 📿برای ارتباط با فرشتگان عوالم بالاتر، باید وسعت روحیِ بالاتری بدست آورد. ☘✅✅🌸☘🌸 با لینک زیر به اشتراک بگذارین https://zil.ink/zolale_ahkam ☘️🌷☘️🌷☘️
زلال احکام
‍ 🍃🌺 عاشقانه شهدا شهید همت #قسمت_سي_يكم تمام وسایلش را گذاشتم توی ساکش، زیپش را بستم، دادم دستش.
🍃🌺 عاشقانه شهدا شهید همت می گفت «دوست دارم امشب را خانه ی خودمان باشیم، کنار هم.» هرگز آن روز را فراموش نمی کنم. تا ابراهیم کلید برق را زد، نگاه کردم به چهره اش دیدم گوشه ی چشمش چروک های زیادی افتاده و پیشانی اش دو سه خط برداشته. بغض کردم، گریه کردم گفتم «چی به سرت آمده توی این دوهفته یی که خانه نبودی، ابراهیم؟» گفت «هیچی نگو. هیچی نپرس.» گفتم «دارم دق میکنم. این خطها چیه که افتاده زیر چشمت، روی پیشانیت؟» هیچوقت بش نمی آمد بیست و هشت سالش باشد. همیشه به جوانهای بیست ودوساله می مانست. ولی آن شب، زیر آن نوری که ناگهان پخش شد توی صورتش، دیدم ابراهیم پیر شده ست. دلواپسی ام را زود می فهمید. گفت «اگر بدانی امشب چطور آمدم.» لبخند زد گفت «یواشکی.» خندید گفت «اگر فلانی بفهمد من در رفته ام…» دستش را مثل چاقو کشید روی گردنش گفت «کله ام را می کند.» 🍃🌺 انتظار داشت من هم بخندم. نتوانستم. او ابراهیم همیشگی من نبود. همیشه می گفت «تنها چیزی که مانع شهادت منست وابستگی ام به شماهاست. مطمئن باش روزی که مسأله ام را باتان حل کنم دیگر ماندنی نیستم.» یا می گفت «خیلی ها ممکن ست به مرحله ی رفتن برسند، ولی تا خودشان نخواهند نمی روند.» و او آنشب با تمام روزها و شب ها و تمام گذشته اش فرق کرده بود. درست یادم نیست همان شب بود یا چند شب قبل که بچه هاخیلی بی قراری کردند. فقط یادم ست که به سختی بردم خواباندمشان. ابراهیم گفت «بیا بنشین این جا بات حرف دارم. نشستم.» 🍃🌺 با لینک زیر به اشتراک بگذارین https://zil.ink/zolale_ahkam ☘️🌷☘️🌷☘️
4_5832599664238530275.mp3
11.63M
🎤 قالیچه‌ای جادویی؛ که از فرش تا عرش، پروازت می‌دهد و بلندت می‌کند! ؛ همان صحیفه‌ی کامله‌ای نیست که در بازار عرضه می‌شود! بلکه جامع‌ترین دوره‌ی آموزشیِ پرواز با دعاست، که غالباً در دسترس نیست. @zoolaleahkam سوالات خود را به ایدی ما بفرستید @talabehpasokhgo9
🌐مسابقه امام شناسی 🔰ویژه اشنایی نسبت به امام زمان( عج) 🔸پیامبر اسلام(ص): مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ "هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است" 🌷1⃣سوال اول : نخسین نایب خاص حضرت مهدی(عج) در کجا دفن شده است؟ الف)مدینه  ب)مکه  ج)بغداد  د)سامرا 🌷2⃣سوال دوم: کدام گزینه درمورد اعتقاد به مهدویت در دورهای گذشته وانتظار ظهور منجی صحیح است؟ الف)فقط یک اعتقاد شیعی است  ب)دیگر ادیان اعتقاد ندارند. ج)همه ادیان قبول دارند  د)بجز یهدویان همه ادیان قبول دارند 🌷3⃣سوال سوم: این حدیث از کدام معصوم است؟:منتظر فرج باشید واز یاری خدا نا امید نگردید محبوبترین کارها در نزد خدای عزوجل همانا انتظار فرج است. الف)پیامبر(ص) ( ب)امام مهدی(عج  ( ج)حضرت علی(ع د)امام صادق(ع)  🌷4⃣سوال چهارم:یکی از القاب حضرت مهدی (عج) >>المعد لقطع دابر الظلمه<<است.معنی آن کدام گزینه است؟ الف) مهیّا شده براى ریشه کن کردن ظالمان  ب) مورد آرزو براى بر طرف کردن ستم و تجاوز ج)بر طرف کردن ظلم د)مورد ب و الف 🌸☘🌸☘🌸☘🌸 ✅ ترتیب جواب ها را به ایدی زیر بفرستید @talabehpasokhgo9 ⏰مهلت مسابقه تا پایان روز چهارشنبه ان شالله از بین کسانی که جواب صحیح را فرستاده اند قرعه کشی میشود و طبق قرعه 💰💰 به 8نفر شارژ هدیه ۲۰۰۰ت اهدا میشود 🎁(از طرف اعضای محترمی که خالصانه هرهفته مسابقه را حمایت می کنند اجرشون با امام زمان (عج)) 🔺👌بزرگوارانی که دو شماره همراه دارند فقط با یک شماره شرکت کنند💐 🔺👌دوستان حتما سوالات را بخوانند و بعد خودشون جواب دهند🙏 ☑️👌تحقیق از اینترنت هم اشکالی ندارد و من الله توفیق🌹 ☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸 با لینک زیر به اشتراک بگذارین https://zil.ink/zolale_ahkam ☘️🌷☘️🌷☘️
📌 حکم اپیلاسیون و لیزر بدن 👆👆 💡 با لینک زیر به اشتراک بگذارین https://zil.ink/zolale_ahkam ☘️🌷☘️🌷☘️
4_5922599943716996299.mp3
9.77M
۹ 📣 با اسرافیل آشنا شویم؛ فرشته ای که با دَمِش خود، عالَم را برای ورود به جریانی جدید، آماده میکند. ■⇨ @zoolaleahkam سوالات خود را به ایدی ما بفرستید @talabehpasokhgo9
زلال احکام
🍃🌺 عاشقانه شهدا شهید همت #قسمت_سي_دوم می گفت «دوست دارم امشب را خانه ی خودمان باشیم، کنار هم.» ه
‍ 🍃🌺 عاشقانه شهدا شهید همت گفت «می دانی من الآن چی را دیدم؟» گفتم «نه.» گفت «جداییمان را.» خندیدم گفتم «باز مثل بچه لوس ها حرف زدی.» گفت «نه. جدی می گویم. تاریخ را ببین. خدا هیچ وقت نخواسته عشاق واقعی به هم برسند، با هم بمانند.» دل ندادم به حرف هاش، هرچند قبول داشتم، و مسخره اش کردم. گفتم «حالا یعنی ما لیلی و مجنونیم؟… یا ویس و رامین؟» عصبانی شد گفت «هروقت خواستم جدی حرف بزنم آمدی تو حرفم، زدی به شوخی. بابا من امشب می خواهم خیلی جدی حرف بزنم.» گفتم «خب بزن.» 🍃🌺 گفت «من ازت شرمنده ام، ژیلا. تمام مدت زندگی مشترکمان تو یا خانه ی پدر خودت بودی یا خانه ی پدر من. نمی خواهم بعد از من سرگردانی بکشی. به برادرم می گویم خانه ی شهرضا را براتان آماده کند، موکت کند، رنگ بزند، تمیزش کند که تو و بچه ها بعد از من پا روی زمین یخ نگذارید، راحت باشید، راحت زندگی کنید.» گفتم «مگر تو همانی نیستی که گفتی دانشگاه را ول کن بیا برویم لبنان؟ چی شد پس؟ این حرف ها چیه که می زنی؟» فهمید همه اش دارد از رفتن حرف می زند گفت «فقط برای محکم کاری گفتم. وگرنه من حالا حالاها هستم.» و خندید. زورکی البته. بعد هم خستگی را بهانه کرد، رفت گرفت خوابید. 🍃🌺 با لینک زیر به اشتراک بگذارین https://zil.ink/zolale_ahkam ☘️🌷☘️🌷☘️