🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
💘 یادِ آن خراش 💘
🍃 استاد قرائتی 🍃
💓 چرا پسرها و دخترها به پدر و مادرشان پرخاش میكنند؟ چرا بعضی شاگردها نسبت به معلمشان بیادبی میكنند؟ چون الطاف پدر و مادرشان را فراموش كردهاند. ...
💓 پدرم یك وقت آمد قم تا مرا ببیند، یك جعبه انار روی دوشش گذاشته بود، وقتی جعبه انار را برداشتم، جعبه به گردنش كشیده شده بود و گردنش خراشیده شده بود.
💓 من اگر یاد آن خراش باشم، دیگر نسبت به پدرم، بیادبی و جسارت نمیکنم. یاد این باشم كه پدرم و مادرم چقدر تا حال نخوابیدهاند تا مرا بزرگ كردهاند، یاد این باشم كه پدر از خودش برای من كم گذاشت ...
🌐 درسهایی از قرآن - ۲۴/ ۱۰/ ۱۳۶۰
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🕰 تحت تأثیر ایشان 🕰
🍃 شهید آیت الله قدّوسی 🍃
⏰ همسر ایشان: به وقت و ارزش آن اهمیت بسیار میداد و حتی تا همین اواخر هم در راههایی که از جایی تا جای دیگر میرفت، قرآن و نهج البلاغه را همراه داشت و حفظ میکرد.
⏰ بچهها نیز تحت تأثیر ایشان به مسألهی وقت اهمیت میدهند. مثلاً پسر 9 سالهام هنگامی که برای رفتن به قم در ماشین مینشستیم، بلافاصله تقاضای قرآن میکرد تا آیاتی را حفظ کند و من این را دقیقاً انعکاس رفتار ایشان در بچهها میدانم.
#تربیت_عملی
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🍃 استاد قرائتی 🍃
🏔 اصلاً دکترای علوم تعلیم و تربیت کره زمین چیزی به نام لقمه حلال یا حرام در فرهنگشان نیست. در کتابهای درسیشان نیست. ما این چیزها را دیدیم. دنیا چیزی ندارد که ما نداشته باشیم. ... خودباختگی نمیگذارد ما بفهمیم که چه داریم 🏔
#حلال_و_طیب_بخوریم
🌐 درسهایی از قرآن - (۳۰/ ۱۱/ ۱۳۹۳)
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
❤️ من امروز خیلی خوشحالم ❤️
🍃 شهید برونسی 🍃
🎖 همسر ایشان: نخستین فرزندمان هفتماهه بود که به شهر مشهد مقدس آمدیم. ابتدا خود آقای برونسی آمده بودند و بعد هم نامهای برای پدر نوشتند که اگر دوست دارید دخترخانمتان را بفرستید به مشهد، اگر هم دوست ندارید من حرفی ندارم، فقط فرزندمان را نزد من بفرستید. من حتی اگر کلاهم نیز در آن روستا بر سر نیزه بیفتد نمیآیم آن را بردارم! چون تقسیم اراضی صورت گرفته و اشکال شرعی دارد و عوایدش حرام است. ...
🎖 ابتدا که ایشان آمدند مشهد، در یک کارگاه ماستبندی و مغازه لبنیاتی مشغول کار شدند و روزی پنج تومان به او حقوق میدادند. ... یک هفته بعد از آنکه ما آمده بودیم مشهد، آقای برونسی روزی آمد و گفت که من دیگر نمیروم در آن لبنیاتی کار کنم. گفتم به چه دلیل؟ آنجا که نزدیک خانه است و از این حرفها. جواب داد صاحب آنجا هر وقت میخواهد شیر به مردم بفروشد، از قبل مقادیر زیادی آب به شیرها اضافه کرده است.
🎖 آن آبهای اضافه را خود من باید با شیرها مخلوط کنم. بعد هم شیرهای ناخالص و تا حدی تقلبی را من باید پای ترازو ببرم. حالا از من و شما گذشته، ما هیچی! این بچه چه تقصیری دارد![؟] اگر او الان نان حرام بخورد، فردا میخواهد چه موجودی بار بیاید؟ بدین ترتیب شهید برونسی از آن لبنیاتی بیرون آمدند و بلافاصله در یک مغازه سبزیفروشی ... مشغول کار شدند ولی دوباره چند روز بعد دیدم که آمده و میگوید اینجا هم دیگر سر کار نمیروم.
🎖 یک سری بیل و کلنگ و وسایل مربوط به بنایی خریده و با خود به خانه آورده بود. گفتم با اینها میخواهی چهکار کنی؟ گفت از فردا میخواهم با این وسائل سر گذر بایستم تا برای کسانی که کار بنّایی دارند کار کنم. سبزیهایی که صاحبکارم در آن سبزیفروشی به دست مردم میدهد پر از گِل و زائدات است و پولی که مردم میپردازند صرف هزینه سنگینیِ افزوده و غیرواقعی به این سبزیها میشود. بنابراین هر نانی که از آنجا در بیاید دارای اشکال شرعی است. ...
🎖 آن زمان من سن و سال کمی داشتم و گاهی که بین من و همسرم حرفی سخنی رد و بدل میشد، میپرسیدم ما این همه راه را از روستا هم آمدهایم و شما مدام شغلت را عوض میکنی، حالا مردم روستا و فامیلها آیا به ما نمیخندند؟ آیا نمیگویند این آقا عبدالحسین، ملکی را که از ناحیه تقسیم اراضی سهم قانونی خودش محسوب میشده قبول نکرده و رفته سر گذر ایستاده و میخواهد کار بنایی کند؟
🎖 ایشان در پاسخم گفت این حرفها و سخنها هیچ عیبی ندارد، بلکه درآوردن نان حرام با عیب و اشکال همراه است. این بچه اگر با نان آمیخته با حرام بزرگ شود، خدا میداند که فردا چگونه بار میآید و در جامعه چگونه ظاهر میشود. ولی در مقابل اصلاً ننگ نیست که من سر گذر جویای کار باشم و نان سالم و حلال دربیاورم. خلاصه، چند روزی رفته بود سر گذر که ایشان را بردند سر کار ...
🎖 روزی را به خاطر دارم که ایشان از صبح رفتند سر کار بنّایی. غروب که شد، دیدم در بازگشت، اسباببازیهایی برای بچهها خریدهاند، از آن طرف هم پاکتهایی مملو از موز و چند نوع میوه دیگر خریده بود و با افتخار و غرور میگفت نگاه کن! من امروز خیلی خوشحالم، چرا که هرچه از اینها بخورید کاملاً حلال و طیب و طاهر است.
🎖 خب من که او را کاملاً میشناختم و میزان تقیدات شرعیاش را میدانستم، با تعجب میپرسیدم درآمد شما که همیشه حلال است، مگر درآمد امروزتان چه فرقی با دیگر روزها دارد؟ میگفت: «امروز با همیشه فرق دارد، چون آنقدر عرق ریختهام که هرچه حساب کنید نانمان حلال و پاک و سالم است؛ با خیال [راحت] از اینها ... بخورید، هیچ غشی در آن نیست، خیلی برای این نان زحمت کشیدهام، من همینطور کارها را دوست دارم».
#حلال_و_طیب_بخوریم
#هویت_مستقل
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨ صله رحم دنیا این است ✨
🍃 آیت الله حسن زاده آملی 🍃
🍲 جناب رسول الله صلی الله علیه و آله در بیان صله رحم فرمودهاند: «رحم مادر بزرگترین کارخانه صنع الهی است». در رحم مادر انسان پرورده میشود و آنجا فرزند مثل کلیه و کبد عضوی از مادر است و از غذای مادر رشد میکند و پرورده میشود. ...
🍲 اگر مادر در خوراکش، در نیّاتش و در حرفهایش بیباک باشد، قطع رحم کرده است. صله رحم مادر این است که به فرزند غذای حلال و طیّب بدهد. باید عصارهاش شیر بشود و اگر به جنینش غذای حرام بدهد، قطع رحم کرده است.
🍲 همینطور پدر اگر در کسب و کارش بیباک باشد، قطع رحم کرده است. و صله رحم دنیا این است که کار و فعالیتهای سالم داشته باشید و غذای طیّب و حلال به دست بیاورید. و الّا قطع رحم کردهاید.
#حلال_و_طیب_بخوریم
📚 پاسدار اسلام – شماره 465-466
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
💣 دائماً در کمین 💣
🍃 استاد شهید مطهری 🍃
🔦 پسر ایشان: دائماً مراقب بودند و میپرسیدند که دوستان شما چه کسانی هستند. میگفتند دوست، شخصیت انسان را تغییر میدهد و این شعر را تکرار میکردند که:
تو اول بگو با کیان زیستی
پس آنگه بگویم که تو کیستی
🔦 میگفتند شکارچیهایی دائماً در کمین هستند که بچهها را خراب میکنند. پدرم میگفتند که اگر مراقب جوانها نباشیم، از دست میروند.
📚 شاهد یاران - شماره 5 و 6
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
⛺️ آیا شما میدانید؟ ⛺️
☀️ امام خمینی ☀️
🚪 عروس ایشان: امام بعد از سن تکلیف بچهها، بیشتر دقتشان در تعلیم و تربیت آنها بود. همیشه از ما میپرسیدند:
🚪 «آیا شما میدانید بچهتان کی از خانهتان بیرون میرود و کی میآید؟ با چه کسانی رفتوآمد میکند و یا چه صحبتهایی میکند؟»
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - جلد 1
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🍃 استاد شهید مطهری 🍃
⛈ همسر شهید: ایشان همیشه با وضو بودند ... در مدت 26 سال زندگی مشترک ایشان را همیشه با وضو دیدم. خانهی کوچکی در کوچهی دردار قم داشتیم که تابستانها به دلیل گرما مجبور میشدیم شبها را در پشت بام بگذرانیم. با خودمان پارچ آب میبردیم که اگر بچهها تشنه شدند، آب باشد
⛈ – آن منزل پلههای باریکی داشت – آقای مطهری اگر تشنه میشدند، آب نمیخوردند، بلکه در آن تاریکی از همان پلههای باریک پایین میآمدند تا وضو بگیرند و بعد آب بخورند. بدون وضو یک ذره از نعمتهای الهی به لب مطهری نمیرسید. ...
⛈ مرحوم مادرشان تعریف میکردند که ایشان دوران نوجوانی در برف و بوران و سرمای فریمان وضو میگرفت. وقتی میگفتم که چرا اینقدر وضو میگیری دستهایت زخم میشود، جواب میداد: کسی که با وضو باشد قلبش نورانی است، کسی که با وضو باشد در حال عبادت است، من میخواهم قلبم نورانی باشد. ...
⛈ سه ساله که بود یک روز دیدم توی اتاق رفته و در را بسته و لباس میهمانی من را ... روی دوشش انداخته و طوری که آستینهایش روی زمین آویزان بود، سه چهار ساعت با آن نماز میخواند. ایشان میفرمود: من یک بار نیمه شب، بدون وضو به او شیر ندادم.
📚 مطالعات قرآنی نامه جامعه - شماره 8
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
⛈ به به! ⛈
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
🌧 نقل میکنند: طلبهای از دنیا رفت، چون او را در خواب دیدند، پرسیدند حالت چطور است. او گفت: مواظب اعمال و گفتههای خود باشید، زیرا حساب و کتاب خدا بسیار دقیق است.
🌧 روزی که باران میبارید من گفتم: به به عجب باران به موقعی! هنوز سر آن یک جمله گرفتارم و به من میگویند مگر ما باران بیموقع هم داشتهایم؟
📚 آداب الطلاب
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
⛺️ بابا خونه هست؟ ⛺️
🍃 آیت الله بهاء الدینی 🍃
⚡️ قبلاً من عهد بسته بودم که یک اربعین، خود را از غیر خدا پاک و تصفیه سازم. برای موفقیت در این امر، تصمیم گرفتم از روز بعد در خانه را به روی کسی باز نکنم و نیز به خانهی کسی نروم؛ زیرا معاشرت با دوستان را به دلیل ارتکاب غیبت یا تهمت، مُخلّ میدیدم. عیال و فرزندان خود را توجه دادم که هر کس سراغ مرا گرفت، بگویید: بابا به سفر رفته و پیش خودم، خیال توریه میکردم تا دروغ نگفته باشم، مثلاً سفر معنوی.
⚡️ اتفاقاً در همان شب یکی از دوستان به در خانهی ما آمد و گفت: فردا صبح حضرت آقای بهاء الدینی برای صبحانه به منزل ما تشریف میآورند، تو هم بیا. من آن را به فال نیک گرفتم و خوشحال شدم که میتوانم اولین ساعات اربعین خود را با تشرف به حضور یکی از اولیای خدا آغاز کنم.
⚡️ فردا صبح به خانهی آن دوست رفتم، پس از سلام و احوالپرسی، آقا رو به من کردند و گفتند: «کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَة؛ هر مولودی (کودکی) بر فطرت پاک (و خداجوی) خود متولد میشود»؛ ولی این والدین هستند که آنان را منحرف میسازند و آنها را دروغگو میکنند. مثلاً آقای ... [نام مرا آوردند] به بچههایش میگوید: هر کس درِ خانه را زد، بگویید: بابا رفت مسافرت. نگویید بابا رفت مسافرت، که این دروغ میشود. باباجان! بچهها توریه را تشخیص نمیدهند و [آن را] با دروغ تفاوت نمیگذارند. اینگونه برداشتها، بچهها را دروغگو تربیت میکند.
📚 مبلغان – شماره 189
ذریه طیبه
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 ⛺️ بابا خونه هست؟ ⛺️ 🍃 آیت الله بهاء الدینی 🍃 ⚡️ قبلاً من عهد بسته بود
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔆 بچهها! بگویید هست 🔆
🍃 استاد شهید مطهری 🍃
🏡 صاحبخانه به دروغ به بچهها میگوید: بگویید در خانه نیست، یعنی گناه کبیره مرتکب میشود. این که میگوید «در خانه نیست» دروغ است و دروغ گناه کبیره است.
🏡 حال بعضی به خیال خودشان میخواهند «توریه» کنند و حال آنکه توریه در جایی است که دروغ لازم است یعنی از نگفتنش مفسده برمیخیزد، مثل این که کسی آمده و یک کاردی هم به دست دارد و میخواهد کسی را بکشد و میپرسد فلان کس اینجاست یا نه؟ باید گفت اینجا نیست.
🏡 در اینجا میگویند برای این که عادت به دروغ گفتن نکنی در دلت غیر از آن چیز را خطور بده، بگو «نیست» و در دلت خطور بده که در «اینجا» نیست. نه اینکه انسان هر دروغی که دلش میخواهد، بگوید و توریه کند!
🏡 به بچهها میگوید: «بگویید نیست، ولی بچهها! وقتی میگویید نیست یعنی در این درگاهی اتاق نیست.» اینجا که میتوانی راست بگویی چرا توریه میکنی؟ بگو هستم ولی نمیتوانم بپذیرم.
📚 آشنایی با قرآن - ج 4