🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🌋 اگر آه بکشد ... 🌋
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
💔 [آقایی] میگفت: به بهشت زهرا رفتم، دیدم یک عروس آوردند توی بهشت زهرا، گفتند: «این عروس دیشب مرده است!»
💔 پرسیدم «چه طور؟»
💔 گفتند: دیشب که شب عروسی او بود، از ماشین پیاده نمیشد. به او میگفتند: «عروس خانم، از ماشین پیاده شوید».
💔 او میگفت: «پیاده نمیشوم».
💔 اصرار کردند و گفتند: «چرا پیاده نمیشوی؟»
💔 او گفت: «من شب بله برون طی کردهام که مادر شوهرم نباید در مجلس عروسی من باشد، الان او هم در مجلس عروسی من است، به همین خاطر من پیاده نمیشوم».
💔 گفتند: «خُب عروسی پسرش است، دوست دارد در مجلس باشد».
💔 عروس خانم گفت: «ولی من طی کردهام که مادر شوهر نباید در مجلس من باشد».
💔 گفتند: «امشب را اجازه بده که او باشد، از فردا دنبال کار خود میرود».
💔 عروس خانم قبول نکرد و گفت: «من پیاده نمیشوم».
💔 داماد اصرار کرد که اجازه بده مادرم امشب در مجلس ما باشد. باز هم عروس خانم قبول نکرد.
💔 خود مار شوهر کنار ماشین آمد و التماس کرد که: «اجازه بده من در عروسی پسرم باشم، حسرت دارم که عروسی پسرم را ببینم. اجازه بده من بمانم».
💔 عروس گفت: «تا مادر شوهر نرود، من پیاده نمیشوم!»
💔 مادر شوهر هم که وضع را این طور دید، چادر سرش کرد، آمد کنار ماشین و به عروس گفت: «بروم؟»
💔 عروس خانم هم گفت: «برو!»
💔 گفت: «بروم؟»
💔 عروس خانم گفت: «میگویم برو!»
💔 باز پرسید بروم و عروس همین جواب را داد. مادر شوهر بقچهاش را برداشت و رفت و عروس خانم تا خواست از ماشین پیاده شود، فریاد زد: «آخ دلم، آخ دلم!»
💔 تا دکتر آوردند او از دنیا رفته بود و امروز هم که او را به بهشت زهرا برای تدفین آوردهایم.
💔 دل کسی را هیچ وقت به درد نیاورید. اگر آه بکشد، تار و پود زندگیتان به فنا میرود. یک آه، زندگی انسان را به باد میدهد. این عروس دل مادر شوهر را به درد آورد، دل درد گرفت و دکتر هم نتوانست به دادش برسد.
📚 بدیع الحکمة
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨ بچهدار میشود! ✨
🍃 آیت الله مجتبی تهرانی 🍃
🍇 یکی از دوستان ما بچهدار نمیشد و گرفتار بیمارستانها و آزمایشهای مختلف شده بود. آمد به من گفت من گیر کردم. من پیش حاج آقا [مجتبی] رفتم و گفتم یکی از دوستان متدین و خوب ما بچهدار نمیشود.
🍇 ایشان فرمود: «برود پیش امام رضا [علیه السلام]، در قسمت پایین پا هزار و یک صلوات به امام رضا [علیه السلام] هدیه کند، بعد هم یک مرتبه بگوید: یا ابالحسن الرضا بچهدار میشود!» چیزی نگذشت که بچهاش به دنیا آمد!
#فرزندآوری
📚 حاج آقا مجتبی
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🍎 طب قدیم 🍎
☀️ آیت الله بهجت ☀️
🌡 آقای [امام] خمینی - رحمه الله – میفرمود: زنی مریض میشود و به یکی از اطبّای قدیم تهران یا شیراز مراجعه میکند. گویا آن طبیب یهودی بوده، نبض خانم را میگیرد و میگوید: خانم شما تب دارید، ولی باردار هستید، لذا نمیتوانم داروی مُسهِل برای شما تجویز کنم. خانم جواب میدهد: من از دیگر خانمها در این قضیه بیشتر مهارت دارم و از همه زودتر میفهمم که باردار هستم و میدانم که الان حمل ندارم.
🌡 طبیب شک میکند و بار دیگر نبض خانم را آن هم از روی چادر میگیرد و دوباره میگوید: خانم شما حمل دارید نمیتوانم به شما دارو بدهم ولی خانم با استخفاف و ناراحتی میگوید: این دیگر کیست؟ و چه میفهمد؟ سرانجام بعد از دو سه روز میفهمد که طبیب درست فهمیده و حامله است. دکترهای امروزه و طب امروز در حِسّیّات و جرّاحی و تشریح خوب پیشرفت کردهاند، نه در حدسیّات؛ بر خلاف طب قدیم.
📚 در محضر آیت الله العظمی بهجت – کتاب اول
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🍃 استاد قرائتی 🍃
🐚 پدر حق ندارد با ... [زیرِ شلوار] در خانه راه برود. محرم هستند اما این طور لباس پوشیدن برای دختر مضر است. برادر بزرگ هستی، تابستان هم هست اما. . .
🐚 امام حسن و امام حسین علیهما السلام با شلوار در رودخانه رفتند. یکی گفت: بابا شلوارتان خراب شد. فرمودند: شلوار ما خراب شود بهتر از این است که حیاء ما خراب شود. اینها انسان را بی حیاء میکند.
#حیا
Qaraati.ir
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🍃 استاد شهید مطهری 🍃
🐚 پیغمبر اکرم بعدها در دوره رسالت، از کودکی خودش فرمود. از جمله فرمود: ... گاهی هم احساس میکردم که گویی یک نیروی غیبی مرا تأیید میکند. میگوید: من هفت سالم بیشتر نبود. عبد الله بن جدعان که یکی از اشراف مکه بود، عمارتی میساخت. بچههای مکه به عنوان کار ذوقی و کمک دادن به او میرفتند از نقطهای به نقطه دیگر سنگ حمل میکردند.
🐚 من هم میرفتم همین کار را میکردم. آنها سنگها را در دامنشان میریختند، دامنشان را بالا میزدند و چون شلوار نداشتند کشف عورت میشد. من یک دفعه تا رفتم سنگ را در دامنم گذاشتم، مثل اینکه احساس کردم که دستی آمد و زد دامن را از دستم انداخت. حس کردم که من نباید این کار را کنم، با اینکه کودکی هفت ساله بودم. ...
🐚 امام باقر علیه السلام میفرماید: بودند فرشتگانی الهی که از کودکی او را همراهی میکردند. پیامبر میفرمود: من گاهی سلام میشنیدم، یک کسی به من میگفت السلام علیک یا محمّد! نگاه میکردم، کسی را نمیدیدم. گاهی با خودم فکر میکردم شاید این سنگ یا درخت است که دارد به من سلام میدهد، بعد فهمیدم فرشته الهی بوده که به من سلام میداده است.
#داستان_تربیتی
📚 سیری در سیره نبوی
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔍 چرا دعوا میکنید؟! 🔎
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
🏠 تمامی این اختلافاتی که هست: مادرشوهر از عروس، عروس از مادرشوهر، ... برای این است که ما خودمان را یک کسی میدانیم. مادر شوهر خودش را یک کسی میداند. توقع دارد که عروس او را سجده کند. وقتی هم که عروس سجده نمیکند، نقشهها میکشد. ... یک مادر شوهر من میشناختم که همان روز اول به عروسش گفت: «بدون کفش در حیاط راه برو، آجرهای حیاط سابیده میشود!» عروس با پای برهنه توی حیاط راه میرفت. آخرش هم طلاق گرفت.
🏠 اما حالا حکومت با عروس است. مطلبی بگویم که تفریح کنید: عروسی دست به سیاه و سفید نمیزد. نه حیاط جارو میکرد، نه لباس میشست، نه غذا میپخت، به شوهرش میگفت: «برو فلافل بخر! برو ساندویچ بخر!» مادر شوهر خیلی ناراحت شد، با پسرش قرار گذاشت که کارها را خودشان بکنند، شاید این عروس از رو برود.
🏠 فردا جارو دست گرفتند که حیاط را جارو بزنند، مادر شوهر جارو را از دست پسر میگرفت، پسر از مادر میگرفت تا بلکه این عروس خجالت بکشد. عروس هم آن بالا ایستاده بود و تماشا میکرد، به مادر شوهر گفت: «دعوا نکنید! یک روز تو جارو کن یک روز پسرت! چرا دعوا میکنید؟»
🏠 الان طوری شده که عروس و پسر در شمران خانه دارند، مادر شوهر در خیابان خراسان و خاوران یک اتاق گرفته، اگر خیلی ناجنس هم باشند، مادر را به خانهی سالمندان میبرند و خودشان به شمران میروند و باغ دوهزار متری و استخر و ماشین. خوبها برای مادر آپارتمان اجاره میکنند، پیرزن تک و تنها زندگی میکند، دخترها و پسرها هم همه رفتهاند.
🏠 قدیم کجا اینطور بود؟ قدیم همهی اتاقها پر بود، پسرها و دامادها دور بابا بودند تا آخر عمر، اما حالا مادر تک و تنها زندگی میکند. خیلیها الان اینجور هستند. کی جرأت دارد حرف بزند؟
📚 بدیع الحکمة
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
☀️ آیت الله بهجت ☀️
🌧 شخصی دمِ رفتن میگفت: این فرزندم که بزرگ است، ولی این یکی کوچک است، و این دیگری هم کوچک است، بعد گفت: «اَستَغفِرُ الله»؛ ... آنها خدا را دارند 🌧
📚 در محضر آیت الله العظمی بهجت – کتاب اول
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
🔑 آنهایی که فقط به فکر زن و بچه هستند و به فکر خدا نیستند، همهاش آپارتمان برای پسر، آپارتمان برای دختر، اصلاً به فکر آخرت خودشان نیستند که برای خودشان کاری بکنند، اینها در زیان هستند. ...
🔑 بعضیها میگویند: «این را برای آن فرزند گذاشتم، آن را برای آن فرزند گذاشتم، آن را برای آن فرزند گذاشتم». همهاش به فکر زن و بچه است، خودت چی؟ ... اگر آنها خوب هستند، اولاد صالح هستند، خدا آنها را لَنگ نمیگذارد.
🔑 ما در عمرمان دیدهایم افرادی مردند و بچههای خود را به خدا سپردند، بچههایشان الان ثروتمند هستند. بعضی هم بچه را به مال دنیا سپردند و به فکر آخرت خودشان نبودند، بچهها هم هروئینی و نااهل شدند. ... من در عمرم هر دو را دیدهام.
📚 بدیع الحکمة
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔒 ساکت میشود 🔒
🍃 شیخ عباس قمی رحمة الله علیه 🍃
🎖 محدث قمی اعلی الله مقامه ... در مقام موعظه و امر به معروف و نهی از منکر از احدی واهمه و باک نداشت؛ فقط خدا را در نظر داشت ... . شخصی بسیار متشخص و مُعَنوَن بود که بسیار مزاح میکرده است. یک روز آن آقا شروع میکند به مزاح کردن.
🎖 قضایایی را نقل میکند و حضار را سخت میخنداند. ... در وسط حرفهای او و خندهی حضار، مرحوم حاج شیخ عباس خطاب به وی میفرماید: «خوب است شما زندانیها را هم در نظر داشته باشید و کمتر بخندید».
🎖 آقای مزاح بامزه میگوید: «ما آنها را در نظر داریم و این قدر میخندیم، والا باید بیشتر میخندیدیم»! حاج شیخ بیپروا فوراً این حدیث را میخواند:
🎖 «قال امیرالمومنین علیه السلام: لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله و جده (یعنی امیر المومین علیه السلام فرمود: هیچ بندهای طعم ایمان را نمیچشد تا این که دروغ را چه شوخی آن و چه جدی آن را ترک کند)». با شنیدن این حدیث آن آقا ساکت میشود.
#داستان_تربیتی
📚 مفاخر اسلام – جلد یازدهم
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔦 چی توی دستته؟ 🔦
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
🔍 در حدیث آمده است که: «مزهی ایمان را انسان نمیچشد، تا اینکه دروغ را ترک کند، چه جدی باشد چه شوخی». بعضیها دروغ میگویند، وقتی از آنها میپرسید: «چرا دروغ گفتی؟» میگوید: «شوخی کردم».
🔍 روزی پدری نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به بچهاش گفت: «بیا قاقا بهت بدهم». به قول ماها، دستش را باز کرد، میخواست بچه را بگیرد و ببوسد. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «چه در دستت داری که میخواهی به بچه بدهی؟» آن مرد دستش را باز کرد، در دستش خرما بود.
🔍 حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خیلی خب، عیبی ندارد خوبه، اما اگر چیزی در دستت نبود و به بچه میگفتی بیا به تو خوراکی بدهم، دو گناه کرده بودی: یک گناه اینکه دروغ گفتی و گناه دیگر اینکه به بچهات دروغگویی را یاد دادی».
🔍 یعنی بچه میفهمد که میشود خلاف واقع هم گفت و از آن موقع بچه دروغگو میشود. به همین خاطر است که میگویند پدر و مادر بچه را خراب میکنند.
📚 بدیع الحکمة
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔒 دست و پای من را ببند 🔒
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
💎 اگر کسی ذاتاً بخیل باشد باید چه کار کند؟ باید خودش را تربیت کند. ریزش داشته باشد. آرام آرام پول بدهد. این قصه مال چهل سال پیش است: شخصی بخیل بود، سختش میآمد که خمس بدهد. واجب هم بود که خمس بدهد، اما خیلی سختش میآمد. دید چارهای ندارد. کلید گاوصندق را به شاگردش داد و گفت:
💎 «دست و پای من را ببند، در گاوصندوق را باز کن، یک میلیون وجوهات بردار و به آیت الله خوانساری بده. هر چه قدر هم که من به تو دشنام و ناسزا گفتم، اعتنا نکن. هر چه گفتم پدرسوخته در گاوصندوق را چرا باز کردی؟ پولها را چرا برمیداری؟ بگو حاج آقا خودت گفتی».
💎 این شوخی نیست، جدی است. چون این شخص ذاتاً بخیل بود، از طرفی هم شنیده بود که باید خمس هم بدهد. ... شاگرد هم دست و پای او را بست، در گاوصندوق را باز کرد، هر چه به شاگردش بد گفت، او گفت: «آقا خودت گفتی». پولها را برداشت و به آقا داد. اینها که بخیل هستند، راهش این است ...
📚 بدیع الحکمة