🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🍃 استاد شهید مطهری 🍃
🐚 پیغمبر اکرم بعدها در دوره رسالت، از کودکی خودش فرمود. از جمله فرمود: ... گاهی هم احساس میکردم که گویی یک نیروی غیبی مرا تأیید میکند. میگوید: من هفت سالم بیشتر نبود. عبد الله بن جدعان که یکی از اشراف مکه بود، عمارتی میساخت. بچههای مکه به عنوان کار ذوقی و کمک دادن به او میرفتند از نقطهای به نقطه دیگر سنگ حمل میکردند.
🐚 من هم میرفتم همین کار را میکردم. آنها سنگها را در دامنشان میریختند، دامنشان را بالا میزدند و چون شلوار نداشتند کشف عورت میشد. من یک دفعه تا رفتم سنگ را در دامنم گذاشتم، مثل اینکه احساس کردم که دستی آمد و زد دامن را از دستم انداخت. حس کردم که من نباید این کار را کنم، با اینکه کودکی هفت ساله بودم. ...
🐚 امام باقر علیه السلام میفرماید: بودند فرشتگانی الهی که از کودکی او را همراهی میکردند. پیامبر میفرمود: من گاهی سلام میشنیدم، یک کسی به من میگفت السلام علیک یا محمّد! نگاه میکردم، کسی را نمیدیدم. گاهی با خودم فکر میکردم شاید این سنگ یا درخت است که دارد به من سلام میدهد، بعد فهمیدم فرشته الهی بوده که به من سلام میداده است.
#داستان_تربیتی
📚 سیری در سیره نبوی
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔍 چرا دعوا میکنید؟! 🔎
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
🏠 تمامی این اختلافاتی که هست: مادرشوهر از عروس، عروس از مادرشوهر، ... برای این است که ما خودمان را یک کسی میدانیم. مادر شوهر خودش را یک کسی میداند. توقع دارد که عروس او را سجده کند. وقتی هم که عروس سجده نمیکند، نقشهها میکشد. ... یک مادر شوهر من میشناختم که همان روز اول به عروسش گفت: «بدون کفش در حیاط راه برو، آجرهای حیاط سابیده میشود!» عروس با پای برهنه توی حیاط راه میرفت. آخرش هم طلاق گرفت.
🏠 اما حالا حکومت با عروس است. مطلبی بگویم که تفریح کنید: عروسی دست به سیاه و سفید نمیزد. نه حیاط جارو میکرد، نه لباس میشست، نه غذا میپخت، به شوهرش میگفت: «برو فلافل بخر! برو ساندویچ بخر!» مادر شوهر خیلی ناراحت شد، با پسرش قرار گذاشت که کارها را خودشان بکنند، شاید این عروس از رو برود.
🏠 فردا جارو دست گرفتند که حیاط را جارو بزنند، مادر شوهر جارو را از دست پسر میگرفت، پسر از مادر میگرفت تا بلکه این عروس خجالت بکشد. عروس هم آن بالا ایستاده بود و تماشا میکرد، به مادر شوهر گفت: «دعوا نکنید! یک روز تو جارو کن یک روز پسرت! چرا دعوا میکنید؟»
🏠 الان طوری شده که عروس و پسر در شمران خانه دارند، مادر شوهر در خیابان خراسان و خاوران یک اتاق گرفته، اگر خیلی ناجنس هم باشند، مادر را به خانهی سالمندان میبرند و خودشان به شمران میروند و باغ دوهزار متری و استخر و ماشین. خوبها برای مادر آپارتمان اجاره میکنند، پیرزن تک و تنها زندگی میکند، دخترها و پسرها هم همه رفتهاند.
🏠 قدیم کجا اینطور بود؟ قدیم همهی اتاقها پر بود، پسرها و دامادها دور بابا بودند تا آخر عمر، اما حالا مادر تک و تنها زندگی میکند. خیلیها الان اینجور هستند. کی جرأت دارد حرف بزند؟
📚 بدیع الحکمة
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
☀️ آیت الله بهجت ☀️
🌧 شخصی دمِ رفتن میگفت: این فرزندم که بزرگ است، ولی این یکی کوچک است، و این دیگری هم کوچک است، بعد گفت: «اَستَغفِرُ الله»؛ ... آنها خدا را دارند 🌧
📚 در محضر آیت الله العظمی بهجت – کتاب اول
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
🔑 آنهایی که فقط به فکر زن و بچه هستند و به فکر خدا نیستند، همهاش آپارتمان برای پسر، آپارتمان برای دختر، اصلاً به فکر آخرت خودشان نیستند که برای خودشان کاری بکنند، اینها در زیان هستند. ...
🔑 بعضیها میگویند: «این را برای آن فرزند گذاشتم، آن را برای آن فرزند گذاشتم، آن را برای آن فرزند گذاشتم». همهاش به فکر زن و بچه است، خودت چی؟ ... اگر آنها خوب هستند، اولاد صالح هستند، خدا آنها را لَنگ نمیگذارد.
🔑 ما در عمرمان دیدهایم افرادی مردند و بچههای خود را به خدا سپردند، بچههایشان الان ثروتمند هستند. بعضی هم بچه را به مال دنیا سپردند و به فکر آخرت خودشان نبودند، بچهها هم هروئینی و نااهل شدند. ... من در عمرم هر دو را دیدهام.
📚 بدیع الحکمة
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔒 ساکت میشود 🔒
🍃 شیخ عباس قمی رحمة الله علیه 🍃
🎖 محدث قمی اعلی الله مقامه ... در مقام موعظه و امر به معروف و نهی از منکر از احدی واهمه و باک نداشت؛ فقط خدا را در نظر داشت ... . شخصی بسیار متشخص و مُعَنوَن بود که بسیار مزاح میکرده است. یک روز آن آقا شروع میکند به مزاح کردن.
🎖 قضایایی را نقل میکند و حضار را سخت میخنداند. ... در وسط حرفهای او و خندهی حضار، مرحوم حاج شیخ عباس خطاب به وی میفرماید: «خوب است شما زندانیها را هم در نظر داشته باشید و کمتر بخندید».
🎖 آقای مزاح بامزه میگوید: «ما آنها را در نظر داریم و این قدر میخندیم، والا باید بیشتر میخندیدیم»! حاج شیخ بیپروا فوراً این حدیث را میخواند:
🎖 «قال امیرالمومنین علیه السلام: لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله و جده (یعنی امیر المومین علیه السلام فرمود: هیچ بندهای طعم ایمان را نمیچشد تا این که دروغ را چه شوخی آن و چه جدی آن را ترک کند)». با شنیدن این حدیث آن آقا ساکت میشود.
#داستان_تربیتی
📚 مفاخر اسلام – جلد یازدهم
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔦 چی توی دستته؟ 🔦
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
🔍 در حدیث آمده است که: «مزهی ایمان را انسان نمیچشد، تا اینکه دروغ را ترک کند، چه جدی باشد چه شوخی». بعضیها دروغ میگویند، وقتی از آنها میپرسید: «چرا دروغ گفتی؟» میگوید: «شوخی کردم».
🔍 روزی پدری نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به بچهاش گفت: «بیا قاقا بهت بدهم». به قول ماها، دستش را باز کرد، میخواست بچه را بگیرد و ببوسد. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «چه در دستت داری که میخواهی به بچه بدهی؟» آن مرد دستش را باز کرد، در دستش خرما بود.
🔍 حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خیلی خب، عیبی ندارد خوبه، اما اگر چیزی در دستت نبود و به بچه میگفتی بیا به تو خوراکی بدهم، دو گناه کرده بودی: یک گناه اینکه دروغ گفتی و گناه دیگر اینکه به بچهات دروغگویی را یاد دادی».
🔍 یعنی بچه میفهمد که میشود خلاف واقع هم گفت و از آن موقع بچه دروغگو میشود. به همین خاطر است که میگویند پدر و مادر بچه را خراب میکنند.
📚 بدیع الحکمة
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔒 دست و پای من را ببند 🔒
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
💎 اگر کسی ذاتاً بخیل باشد باید چه کار کند؟ باید خودش را تربیت کند. ریزش داشته باشد. آرام آرام پول بدهد. این قصه مال چهل سال پیش است: شخصی بخیل بود، سختش میآمد که خمس بدهد. واجب هم بود که خمس بدهد، اما خیلی سختش میآمد. دید چارهای ندارد. کلید گاوصندق را به شاگردش داد و گفت:
💎 «دست و پای من را ببند، در گاوصندوق را باز کن، یک میلیون وجوهات بردار و به آیت الله خوانساری بده. هر چه قدر هم که من به تو دشنام و ناسزا گفتم، اعتنا نکن. هر چه گفتم پدرسوخته در گاوصندوق را چرا باز کردی؟ پولها را چرا برمیداری؟ بگو حاج آقا خودت گفتی».
💎 این شوخی نیست، جدی است. چون این شخص ذاتاً بخیل بود، از طرفی هم شنیده بود که باید خمس هم بدهد. ... شاگرد هم دست و پای او را بست، در گاوصندوق را باز کرد، هر چه به شاگردش بد گفت، او گفت: «آقا خودت گفتی». پولها را برداشت و به آقا داد. اینها که بخیل هستند، راهش این است ...
📚 بدیع الحکمة
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
☀️ آیت الله بهجت ☀️
🔑 استاد محمدمهدی شبزندهدار: در ماه رمضانی که مرحوم آیت الله بهجت در منزلشان اقامهی نماز جماعت میکردند، بعد از نماز خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم: آقا! برای تحصیل یقین چه باید کرد؟ ایشان با شدت و حِدت فرمودند: خواندن قرآن در جاهای خلوت که این نه تنها برای کسی که دارای مراتبی از یقین است و میخواهد به مراتب بالاتر یقین برسد، مفید است؛ حتی اگر کسی شاکّ باشد و این کار را بکند، یقین پیدا خواهد کرد.
🔑 ایشان همچنین برای دفع وسوسه، به طور قاطع به یکی از دوستان ما که به ایشان مراجعه کرده بود، فرموده بودند که همیشه باوضو باش. گفته بود: آقا! من گرفتاریام در مورد وضو است. ایشان فرموده بودند: نسبت به وضویی که برای نمازهایت میگیری، دقت کن، ولی برای اینکه همیشه باوضو باشی، وضوی عادی بگیر. بعد فرموده بودند: این کار را انجام بده؛ اگر نتیجه نگرفتی، بیا به من بگو تا من گوشهی تاریخ بنویسم که این عمل اثر نکرد. یعنی اینقدر واضح و مسلّم بوده پیش ایشان که تخلفناپذیر است.
📚 پندهای سعادت – جلد دوم
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
💔 بنا بود اینطوری محبت کنید؟ 💔
🍃 استاد میرباقری 🍃
🤖 در غرب الان ما آدمهای تک والدینی خیلی داریم که پدرهایشان مشخص نیست. دارند کاری میکنند که کل رابطه والدین قطع بشود. احزاب و حکومتها رحم اجاره میکنند و فرزندی که به دنیا میآید این خانم مزدش را میگیرد و میرود ... و میگویند: ما تربیتش میکنیم. خانوادهای که دو عضو مرد یا دو عضو زن دارد یک فرزند به آنها میدهیم، یا یک زن و حیوانش است، به او فرزند میدهیم.
🤖 یعنی کمترین رابطه را به هم میزنند و فرزندی که باید در دامن عاطفه مادر بزرگ بشود یک جامعهای درست میکنند که از اول طفولیت بچه را در مهد کودک میگذارد؛ آیا مهد جای این رابطه رحامت را میگیرد؟ فرزندها را از پدر و مادر دور میکنند و عاطفه پدر و مادر را از بین میبرند و بعد خانه کودکان بیسرپرست درست میکنند.
🤖 ... کار به جایی میرسد که رابطه محبت و عاطفه پدر و مادری منحرف میشود. من بعضی مصادیق را نمیدانم بگویم یا نه، که فرزند خودش را به اسم محبت و عاطفه پدر و مادری در جامعه کفار میفرستد که خادم جامعه کفار میشود و بعد هم افتخار میکند که فرزندم را فرستادم صاحب فلان موقعیت اجتماعی شده است؛ آیا این محبت پدر و مادری است و بنا بود اینطوری محبت کنید؟
#هویت_مستقل
🌐 mirbaqeri.ir
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🚀 همچین پُز میدهند 🚀
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
⚡️ بعضیها همچین پُز میدهند. [یک] شخص عمامهای پسرش آمریکا بود، به من میگفت: «پسرم آمریکاست». من به او گفتم: «نگو، بد است». در کتابش هم نوشته بود که پسرم آمریکاست. آن کتاب را آورده بود که من به طلبهها بدهم. گفتم: «بردار این کتابها را ببر. آخوند که نباید پز بدهد پسرم آمریکاست!»
⚡️ عوض اینکه بگوید پسرم قم است، چهار تا پسر عمامهای در قم دارم، مرتب میگوید پسرم آمریکاست! ملای حسابی هم هست، اما من بدم آمد. تحویلش نگرفتم و الحمد لله دیگر به منزل ما نیامد.
⚡️ این آیه [سوره توبه، آیه 24] خیلی موعظه دارد. اگر پدران و پسران و قوم و خویش و فامیل و خانواده و پولهایی که در بانکهای داخل و خارج گذاشتهاید، یا کسب و تجارتی که شب و روز میترسی ضرر به شما بخورد، بازارت نگیرد، شب و روز در غصهی تجارتید، اگر اینها نزد شما بهتر از خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلّم هستند، منتظر عذاب باشید.
#هویت_مستقل
📚 بررسی گناهان کبیره
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
💗 تو هم باید منو پیدا کنی 💗
🍃 حاج آقا مجتهدی تهرانی 🍃
✨ یکی از رفقا نقل میکرد: در روز عرفهای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده به کربلا آمده بود، پای مجروح و خونیاش را بلند کرده و به زبان عربی با امام حسین علیه السلام صحبت میکرد. من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: «او به امام حسین [علیه السلام] چه میگوید؟»
✨ گفت: «میگوید: امام حسین من از راه دور آمدهام و تو را پیدا کردم، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیدا کنی!» خوش به حال این افراد، خوش به حال این عقیدهها، خدا کند ما هم مثل اینها چنین عقیدهای داشته باشیم.
📚 بدیع الحکمة