_6_.pdf
2.8M
🍀🍀🍀•°•° ﷽ °•°•🍀🍀🍀
💥شرح لمعه فقه ۶
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی جالب و شنیدنی
🌹🌹
گوینده:
آقای قرائتی
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
✍علامه حسن زاده آملی:
✅آداب سير و سلوك
اول : قرآن
دوم : دائم الوضو بودن
سوم : پرهيز از پرخورى
چهارم : اجتناب از پرحرفى
پنجم : محاسبه
ششم : مراقبه
هفتم : ادب مع الله
هشتم : عزلت
نهم : نماز شب
دهم : تفكر
يازدهم : ياد خدا
دوازدهم : رياضت و تهذيب
سيزدهم : همت
چهاردهم : توبه
📚صراط سلوك علامه حسن زاده
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
🌸🍃
🍃
🔖مزاج لباسها و پوششها
🔹لباسهایی که می پوشیم نیز دارای مزاجی از نوع سردی و گرمی است و میتواند موجب ایجاد سردی و گرمی در تن باشد.
🔸لباس پشمی گرم است،ابریشم خیلی گرم است،کتان سرداست،لباسهایی از جنس (آکرولیک)مواد پلاستیکی سرد هستند،فرش ماشینی سرداست. و کسیکه روی این فرش می خوابد احساس سردی میکند و ادامه این رفتار موجب درد در بدن میشود.
🔻تشکهای خوشخواب سرد هستند،پشم شیشه گرم است.
↩بنابراین در موقعیت های سردسیری مانند:آذربایجان شرقی و غربی و کردستان ایران,از تشک های پشمی استفاده میشود و یزد از تشک های پنبه ایی بهره می گیرند،ولی در موقعیت جغرافیایی سرد و مرطوب شمال ایران از نمد استفاده می کنند که یک نوع فرش ساخته شده از پشم فشرده است و در موقعیت گرم وتر مانند جنوب ایران و هندوستان از حصیر استفاده می کنند.
منبع :برگرفته از کتاب مزاج شناسی عمومی وتخصصی استاد طالقانی
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
خ اصول.pdf
11.28M
کتاب شرح نموداری
اصول مظفر
از استاد انصاری تبار
قسمت اول
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
اصول۲ نموداری رشته از مسئله z.pdf
25.21M
کتاب شرح نموداری
اصول مظفر
از استاد انصاری تبار
قسمت دوم
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
اصول ۲ رشته کلام مسئله غیر مستقلات عقلیه.pdf
8.44M
کتاب شرح نموداری
اصول مظفر
از استاد انصاری تبار
قسمت سوم
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
1_440003246(1).pdf
375.6K
تلخیص کفایه الاصول پایه۹
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
🍃حدیث روز
🛑 سبب زیاد شدن نعمت، شکرگزاری است.
امیرالمومنین(ع)
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ: فرمولی برای تربیت
👤 #حجت الاسلام والمسلمین تراشیون
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چگونه فرزندانی مؤمن تربیت کنیم؟
➕چند روش و تکنیک برای افزایش ایمان کودکان
🔴 #استاد_پناهیان
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به اعضای
محترم کانال
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f
اسمش عبدالله بود . .
🌹🌹
داستانی واقعی و دل نشین
🌹🌹
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
🌹🌹
سایت گنجینه سؤالات
http://Ganjinehsoalat.ir
٠۹۳۵۷۵۳٠۱۴۵
🌹🌹
لینک پیوستن
به کانال گنجینه کتاب
https://eitaa.com/joinchat/3401908285C6a49b3fc6f