eitaa logo
مدعی العموم
489 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❁ـ﷽ـ❁ باسلام و نور 🏨 دیروز وقتی وارد یه *مرکز درمانی،* شدم نیت کردم اول به حراست برم و از یکی از پرسنل این مرکز تشکر کنم؛به همین علت وارد حراست شدم.🙏😊 👈 بنده خدا جا خورد.😳 🔹هول شد گفت: بله بله بفرمائید. 📃 برگه داد و نوشتم مکتوب که فلان پرسنل شما در فلان قسمت وقتی همکارش اومد و گفت کار منو بدون نوبت انجام بده؛ ♦️به همکارش گفت: این همه آدم‌ خیلی وقته معطل هستن. 🔸من همون جا گفتم: خانوم دم شما گرم. من شخصا میرم ازتون‌ تشکر می‌کنم. 🔹گفت: اینجا مردم همش میرن نقد می‌کنن!😏 *✅ تشکر بجا هم مؤثره و باعث تشویق میشه👌* 🔸خلاصه بعدش شروع کردم به گفتن نقدها و مهم‌ترها رو مکتوب کردم. 1⃣ از پوشش پزشک‌ها که اینجا رو با خونه‌شون اشتباه گرفتن.😔 2⃣ تا پوشش بیماران برای اتاق عمل [که شنیده بودم] تا ورود آقایان به اتاق عمل😒 3⃣ اینکه چرا اینجا یه نماز خونه درست و حسابی نداره.🕌 🔸همه رو گفتم. ❌ هر مشکلی رو که می‌گفتم، سرشو تکان می‌داد و می‌گفت: آره آره می‌دونیم و توجیه می‌کرد.😂 🔸گفتم: با احترام🙏 بنده از صحبت‌های شما قانع نشدم. *📌 چرا که مصوبه ۴۲۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی برای همه‌ی ارگان‌ها از سال‌ها پیش ابلاغ شده و جای هیچ عذر و بهانه‌ای باقی نمی‌مونه. تمام این موارد رو می‌تونید جزو قوانین این مرکز قرار دهید و تمام پرسنل رو موظف کنید به اجرای این قوانین.* 🔸در آخر از حضورم تشکر کرد و گفت: که ممنونیم که اومدین صحبت کردین و مکتوب کردین. 🔸گفتم: خواهش می کنم از اون خانم *تقدیر* کنید. باید بدونه کارش ارزش داره. 🔹گفت:حتما، حداقل این تشویق یه تحسین زبانی هست که حتما این کار رو انجام میدم. 🔸یه خانم‌ کم حجاب دیگه ایستاده بود کنارمو داشت گوش می‌کرد. وقتی از پوشش کادر درمان گفتم، هیچی نگفت.🙊 🔘 آخرش گفت: خانم ممنونم که هم مثبت میگین، هم منفی 😍 خلاصه که ...🔻 *.* *✅ کاش همه هر جا که اشکالات یا نکات مثبتی می‌دیدن، می‌رفتن مطرح می‌کردن* @ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ با سلام و رحمت 🪷امروز با گروه سیاحتی‌مون رفتیم *باغ جوان.* از ابتدا که وارد شدم دیدم چه در حال پخشه😩 *🔰رفتم باجه‌ فروش بلیط.* 🔹گفتم: سلام آقا خسته نباشید. ❓ببخشید این آهنگ از کجا پخش میشه؟ 🔻گفت: رادیو📻 *🔹گفتم: کی داره مدیریت می‌کنه؟* 🔻گفت: رادیو دیگه😐 🔹گفتم: مدیره اینجا کیه؟ 🔻گفت: مدیر 🤨 🔹گفتم: فامیل شریف‌شون؟ 🔻گفت: کارتون چیه؟ *🔹گفتم: میخوام این آهنگ قطع بشه.* 🔻گفت: چرا؟ همش مجازه ... 🔹گفتم: یه روز اومدیم توی فضای باز آرامش داشته باشیم. *🚨طبق قانون اماکن هم اجازه ندارید این جوری آهنگ پخش کنید... * 🔻گفت: اینجا شخصیه. 🧐 🔹گفتم: مگه نمیگی شخصی؟ شماره مدیر رو به من بدین! 🔻گفت: روی شیشه زده. 🔹شماره رو برداشتم و اومدم این طرف ... هر چی زنگ زدم در دسترس نبود. 🧕یه خانم دیگه شنید، اومد گفت: خانم دمت گرم.👌 🫣منم سرم درد گرفته. *🔹گفتم: شما هم بگین، چرا ساکت موندین؟* 🧕گفت: شماره بده منم زنگ بزنم. ⚡️خلاصه اومدم ایستادم زیر بلندگو و انقدر تماس گرفتم تا خدا روشکر، ارتباط برقرار شد. 🔹گفتم: سلام آقا من شنیده بودم که مدیریت باغ جوان یه آدم فرهنگی و دغدغه‌منده!😋 اما اینجا اومدم تعجب کردم.😳 ✅ خلاصه توضیح دادم که چی شده . *🔸گفت اجازه ندارن هر آهنگی بخوان پخش کنند و نهایتا رادیو آوا* 📻 پنج دقیقه بعد بلندگوی باغ جوان اومد روی رادیو آوا 😊 📻 حالا همچین رادیو آوا هم خوب نیس، اما بالاخره سنتی هم داره... آروم هم داره ... بعض این آهنگ‌هاست😁 👥 بعدش چند تا اومدن از جمع ما می‌گفتن چقدر اینجا آروم و دنجه😁😂 *🔹گفتم: اثر داره.* ✍ ارسالی از دوستان *📌. .* @ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ باسلام و نور 🔸چند روز پیش در رستوران هتلی در مشهد بودیم. 🍔یه خانواده‌ای داشتند غذا می‌خوردند، یکی از خانما حجاب نداشت(شالش دور گردنش بود). 🔸راستش من ترسیدم اول بخوام چیزی بگم مخصوصا اینکه رستوران بود و فضا بسته، یه بار به مسئول اونجا گفتم که *تذکر بده* ولی قبول نکرد و 🔻گفت چون *مهمان* ما هستن تذکر نمیدیم!! *🔸یکم نشستم دیدم اینجوری نمیشه که باید یه کاری کرد.😏* ✅ دل رو زدم به دریا و رفتم سمت خودش و در گوشش طوری که بقیه خانواده‌اش نشوند گفتم: خواهر جونم ببخشید شالتون افتاده، فداتون بشم. 👩 برگشت یه نگاهی بهم کرد...منم سریع رفتم که چیزی نگه.😜 ❌ اولش سرش نکرد. منم دیگه نگاهش نکردم تا آخر. 👈 ولی مادرم گفت یکم با هم صحبت کردند و *بعد چند دقیقه خانمه شالش رو سرش کرد😁* ✍ ارسالی از دوستان @ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ باسلام و نور 🏨 دیروز می‌خواستم برم درمانگاه داشتم با خودم فکر می‌کردم🤔که اگه اونجا خانمی بدون حجاب بود برم و با مسوول اونجا صحبت کنم. 🔹ولی وقتی وارد شدم و توی صف نوبت بودم دیدم روی یک تابلوی بزرگ نوشتن:👇 *از ارائه خدمات تشخیصی و درمانی به افراد بی‌حجاب و بدحجاب معذوریم.⛔️* 🔹خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم، الحمدلله کسی *بدون حجاب* هم نبود. بنظرم اومد که در عمل هم به نوشته‌ی روی تابلو پایبندن. *✅ اگه همه جا همین شیوه پیش گرفته بشه دیگه کم‌کم این بساط بی‌حجابی جمع میشه ان‌شاءالله.* ✍ ارسالی از دوستان   *📌پ.ن :* امر به معروف و نهی از منکر در آموزه‌های دینی از جایگاه بلندی برخوردار است. هیچ اعمالی نمی‌تواند با امر به معروف و نهی ازمنکر برابری کند؛ زیرا این دو فریضه، علت مبقیه دین است و نقش بنیادین در امنیت اخلاقی و معنوی جامعه اسلامی دارد. این دو فریضه، با قدرت و آگاهی، احتمال تأثیر و عدم وجود مفسده و ضرر واجب است. انتقال تجربه از طریق 👇 https://eitaa.com/Benesha313n آدرس کانال👇 @ADLEMOLA
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🎥 امر به معروف..... *🔻اگر کسی دارد بی حجاب حرکت می کند شما امر به معروف کردید این گفت "به تو چه!" این دو بار عذاب می بیند.* *🔻اگر کسی دید گناهی می شود گفت "به من چه!" با آن گنهکار هر دو عذاب می‌بینند.* @ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ سلام و نور 🔹داشتم تو اتوبوس با یه خانمی در مورد *چادر* صحبت می‌کردم. 🛑 یکی از خانم‌ها که صدامو می شنید، گفت: به شما چه که *تو زندگی مردم* دخالت می‌کنید، کی به تو حق داده در مورد دیگران *قضاوت* کنی یا بهشون بگی چیکار کنن چیکار نکنن؟😤 🔹منم گفتم: پس ما نباید در مورد کسی نظری بدیم؟ 🛑 گفت: نخیر😐 🔹گفتم: یعنی ما حق نداریم به دیگران بگیم بهتره چیکار کنن یا نکنن؟ 🛑 گفت: دقیقا😏 ✅ گفتم: پس لطفا خودتون هم تو کار من دخالت نکنید بذارید من امر به معروف کنم.😊 ✍ارسالی از دوستان *📌پ.ن: مقام معظم رهبری می‌فرمایند:* امربه‌معروف یعنی همه‌ مؤمنان در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را به‌سمت نیکی، به‌سمت معروف، به‌سمت همه‌ کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدی‌ها، از پستی‌ها، از پلشتی‌ها دور بدارند.۱۳۹۴/۰۱/۰۱ @ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ *🚉 متروی مشهد* سلام و نور 💢 روز نوزدهم ماه مبارک سوار مترو شدم. ۴، ۵ *دختر مدرسه‌ای* حدود ۱۲_۱۳ ساله کلاه به سر، تو مترو بودن. ناخواسته قسمت‌هایی از مکالمات‌شان را شنیدم. بخشی از آنچه دیدم و شنیدم این‌ها بود:👇 🟤 یکی‌شون گفت: دیشب می‌خواستم برم احیا اما مامانم چادرم رو گم کرده بود. یک چادر گل‌گلی آورد که بیا با این بریم، منم گفتم روم نمیشه و نرفتم.😢 🟠 یکی دیگه گفت: منم اتفاقا چادر مشکی نداشتم، مامانم گفت: با این وضعت نمی‌برمت و خودش رفت مراسم و من موندم خونه و ...😔 ❇️ همین‌طور بحث *چادر مشکی* داشتن و نداشتن گرم بود که یک خانم ۵۰، ۶۰ ساله چادری گفت:🔻 من براتون چادر می‌فرستم، هر چند تا که خواستین. شماره‌مو بنویسید، زنگ بزنید سایز بدین براتون می‌فرستم. 🔅دخترها خیلی خوشحال شدن😊 و مشغول به صحبت و تلفن دادن و گرفتن. ❇️ بعد اون خانم گفت: همه‌تون دخترای من،😍 من یک دختر دارم. نوه‌م هم پسره، *دختر خیلی خوبه.* 🔅دخترها شروع کردن به خوشحالی و پرسیدند: خونتون هم بیایم؟ ❇️ بله. 🔅حیاط دارین؟ ❇️ بله. 🔅آخ جون بریم حیاط حاج خانم و دور هم، چقدر کیف میده.😊 🟣 یکی‌شون گفت من از مامان بزرگم بدم میاد، نوه‌های پسری رو فقط دوست داره،😒 همه دخترها دوستش ندارن! 🔅بعد گفتند: حاج خانم چیکاره هستین؟ *❇️ دبیر و معاون مدرسه بودم.* 🔅ایول ما معاون اینقدر *با حالِ چادری* نديده بودیم! ❌ الآن ما سه نفر رو از مدرسه قبل عید، مدیرمون اخراج کرده! ❇️ ئه! چرا؟! چه بد! فامیل مدیرتون چیه؟ ببینم کسی آشنا در میاد باهاش که شما رو دوباره مدرسه قبول کنه ... ✅ اون خانم سه ایستگاه جلوتر پیاده شد و بچه‌ها خوشحال گفتند که:🔻 *زنگ بزنیم چادر سفارش بدیم و فردا شب بریم احیا حرم و..... تمام* 😊همین قدر ساده 😱همین قدر تلخ 😍همین قدر شیرین *⚠️ راستی خانواده کجای این ماجراست؟!* ✍حمید کثیری @ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ سلام و رحمت 🚉 قبل افطار بود. توی مترو قسمت *واگن بانوان* بودم که ۶-۷ تا آقا👨 اومده بودند توی واگن خانم‌ها.😒 بعضی از خانم‌های *کشف حجاب* کرده، داشتند آرایش می‌کردند. 🗣 اومدم به برادران با صدای بلند گفتم: خواهش می‌کنم شما تشریف ببرید *واگن آقایان.* خانم‌ها که رعایت نمی‌کنند؛ شما تشریف ببرید.🙏 ✅ خدا را شکر همه آقایان با هم بلند شدند و منم مدام تشکر می‌کردم.🙏 ❌ خانم‌های کشف حجاب کرده‌، *با حسرت و جیغ* ماندن و گفتن: آقایون کجا میرید؟!😤 🔹خدا رو شکر اتفاقی نیفتاد. 🛑 خانمی گفت: به شما چه ربطی داره؟ *🗣 منم با صدای بلند گفتم: مگه من با شما بودم؟ مخاطب بنده آقایون بودن نه شما .* ✍ارسالی از دوستان *📌پ.ن:* عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم : وَالذی نَفسی بِیدِه، لِیخرِجَنَّ مِن اُمّتی مِن قُبُورِهِم فی صورَهِ القِرَدَهُ وَالخَنازیر..... ✅ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرمایند: *قسم به خدایی که جانم در دست اوست، در روز قیامت از امت من، عده ای به شکل خوک و بوزینه از قبرهایشان خارج می‌شوند و محشور می‌شوند! ⚠️ به خاطرِ سازش‌های آنان در گناهانِ دیگران و نهی از منکر نکردن معصیت را دیدند و سکوت کردند و تذکر ندادند، در حالی که می توانستند تذکر بدهند.* 📚کنزالعمّال، ج۳ ، ص۸۳ @ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ 🧕یه روز توی خیابون یه دختر خانم به نظرم ۱۴_۱۵ ساله که با مادرش میومد رو دیدم که😱 *مادر* مانتویی معمولی بود و *دختر* یه بلوز و شلوار کمی کوتاه و یه کلاه گذاشته بود سرش و موهاش کامل بیرون بود.❌ 🧕رفتم جلو به مادرش گفتم: سلام. ❓این دختر خانم گل، دختر شماست؟ 👤گفت: بله! 🧕گفتم: که ماشاءالله! خدا حفظش کنه براتون، خیرشو ببینید. ⚠️این مدلی که اومده بیرون خیلی خطرناکه براش. *❓قضیه شهید الداغی🥀 رو شنیدید؟* 👤گفت: بله! آخه خیلی نمیشه به بچه‌ها *تذکر* داد، *لج* میکنن. با خودمون میاد با خودمون میره. 🧕گفتم: کار یه دفعه میشه! یه دفعه برای یک عمر کافیه! رو به دختر خانم کردم.🔻 🧑‍🦰خجالت کشیده بود و سعی می‌کرد لباسش رو پایین‌تر بکشه، اما نمی‌شد.😉 🧕گفتم: عزیزم! ماشاءالله دختر به این گلی😊 حیفِ شماست این همه *نگاه ناپاک* نگات کنه، پوشیده‌تر بیا بیرون! عزیزم، چون دوستت دارم میگم😍 🪷 با تشکر و خداحافظی از هم جدا شدیم. *✅ معمولا وقتی مادر و دختری رو می‌بینم سعی می‌کنم اول خطابم به مادر باشه بعد دختر خانم.* 🪷🪷🪷🪷🪷 🌟جای دیگه‌ای توی پارک مادری بود که الحمدالله با دوتا دختر *چادری و محجبه* بودند. 🧕به مادر گفتم: دخترای شما هستن؟ خدا حفظشون کنه براتون و ان شاءالله که خیرشون رو ببینید. که تو این *شرایط جامعه* الحمدالله با توجه به *تربیت خوب* شما با چادر و محجبه هستند.😍😊 🧕گفتم: ببخشید که تو کیفم *هدیه‌ای‌* ندارم تقدیم‌تون کنم. 💠 مادر گفت: هدیه شون رو از *امام زمان(عج)* میگیرن ان‌شاءالله.🤗😍 https://eitaa.com/ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ 🧕یه خانومی تعریف می‌کرد:🔻🔻 🦷 امروز با دخترم *دندونپزشکی* بودم. نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی، منتظر بودیم اسممونو صدا کنن.🥴 🧕فقط من و دخترم *چادری* بودیم و یه خانوم و دختر کوچولوش،😊 بقیه ی خانوما اکثراً بی‌حجاب بودن و چند تا بدحجاب.😞 👱‍♂یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین *(تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)،* یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن خرید کرد و برگشت. 👱‍♂اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک‌تک 🍫بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنون، گفت:🔻 🌟بیا دخترِ خوب! این بابتِ * قشنگ و متانتت.😊* 🌟همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست. *⚡️سالن، چند لحظه هنگ بود.😇😱* دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون، بقیه سرشونو انداختن پایین. ✅ خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه ** غیرِمستقیم و دوستانه بود.👏👌 📍قشنگتر از اون، *حسِ افتخار* و زیبا بودن و *اعتماد به نفسی* بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا به دست آوردند.🤗👌 ** ✍ ارسالی از مخاطب های کانال💐🇮🇷 https://eitaa.com/ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ سلام✋ 🧕گاهی اوقات وقتی می‌بینم با جمعی روبرو هستم که مدت زیادی با آنها معاشرت می‌کنم، برای *امر به معروف* صریح و فوری وارد نمی‌شوم. ⚠️ ⚡️در یک ترم یک ماهه برای کلاس *شنای پسرم🏊* ثبت نام کرده بودم. وقتی وارد راهروی انتظار شدم. دیدم تعداد زیادی از مادران یا کاملا بدون حجاب هستن یا حجاب نامناسبی دارن. یعنی عملا من و دو خانم دیگه کاملا محجبه بودیم که یکی از همان محجبه‌ها در طرف‌داری از خانم‌های مکشفه صحبت می‌کرد!!! 🤲 بین خودم و خدا خلوت کردم و گفتم: خدایا من میخوام روی این جمع اثر بذارم *به‌خاطر تو* تو به فکرم بنداز چه کنم و به کلامم *اثر و نفوذ* بده و تاثیرش روی این خانم‌ها رو خودت به‌عهده بگیر! 🧕در اولین برخورد خیلی *با روی گشاده* و سلام و احوالپرسی وارد شدم. در میان جمع، کسی را که حس کردم نسبت به بقیه کمتر گارد دارد رو به بهانه معرفی یک صفحه اینستاگرام دنبال کردم و ایشان هم صفحه مرا دنبال کردن. که همیشه در صفحه خودم، استوری‌های *تبیینی و روشنگری* درباره حجاب و ... می‌گذارم. 🔺با خودم گفتم این گام اول.👌 *✅ در آن روز فقط سعی کردم روحیات و علایق خانم‌های حاضر را کشف کنم.💪* 👩‍🎤یکی از خانم‌ها خیلی علاقه‌مند به همسرش بود و به بقیه هم توصیه به همسرداری می‌کرد. وقتی در لابلای صحبت‌هایش گفت: «همسرم اوایل به من بابت *مانتو جلوباز کوتاه* گیر می‌داد ولی الان برایش عادی شده »، 🧕گفتم: «مردها جنس احساسات و نگاه مردها را بهتر درک می‌کنن و اگر چیزی میگن از روی محبت و علاقه به همسرشان هست» 👩‍🎤اون خانم دیگه در *تبلیغ بی‌حجابی* صحبتی نکرد.👌 🧑‍🎤سری بعد یکی از مادرها با افتخار از *عمل‌های زیبایی* که کرده بود و به‌ قول خودش از قرتی بودنش تعریف می‌کرد. 🧕من در برابر این خانم شروع کردم از انواع روش‌های رسیدگی به *پوست و مو* که خودم انجام می‌دادم‌، گفتم و مکمل‌های تغذیه‌ای و تغذیه سالم برای حفظ جوانی و شادابی پوست و روش‌های حفظ تناسب اندام و... ✅ کار به جایی رسید که به پیشنهاد یکی از خانم‌ها *یک گروه* در فضای مجازی تشکیل دادن، تا من این موارد را آنجا مطرح کنم تا استفاده کنن.🤗 (این کار را با این هدف انجام دادم که بدانن *خانم‌های محجبه* به طور کامل برای زیبایی و اندام خودشان وقت می‌گذارن ولی آن را برای *نامحرم* به نمایش نمی‌گذارن). 🧕سعی کردم در هر بار ملاقات با این جمع، از روسری و کیف همرنگ و هربار رنگ‌های متفاوت استفاده کنم تا نشان دهم *شیک پوشی* یک خانم محجبه در عین *حفظ حجاب* ممکن است. ✅ در این مدت از این جمع فقط دو نفر مانده بودن که گاهی روسری‌شان می‌افتاد و اهمیت نمی‌دادن و بقیه دیگر کشف حجاب نمی‌کردن. 😊 *📌پ.ن:* البته باید این نکته رو بگم که هدفم در استفاده از کیف و روسری همرنگ، تأیید حجاب استایل‌ها نبود. کما این که در بسیاری از موارد در زندگی شخصی، در محل کار و ... سعی می‌کنم از روسری و کیف رنگ تیره و ساده استفاده کنم، تا جلب توجه کمتری باشه. حتی در همین مورد هم از روسری‌های خیلی روشن و رنگ‌های تحریک کننده مثل قرمز و زرد و ... استفاده نمی‌کردم. صرفا روسری و کیف تک رنگ ساده، منتها هماهنگ با هم انتخاب می‌کردم. ❎ متأسفانه بعضی خانم‌ها به نام شیک‌پوشی اسیر دام حجاب استایل‌ها میشن و بیشتر ایجاد جذابیت برای نامحرم می‌کنن. https://eitaa.com/ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁ سلام، وقت‌بخیر 🚌 سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش‌صورت و خوشگل نشسته و *شالش* روی شونه‌هاشه، ▫️آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم *دختر خوشگلم* شالت افتاده پایین‌ ها!!! 👩 دختر خیلی سرد گفت: میدونم. ▫️گفتم خب نمیخوای درستش کنی❓ 🔻فورا گفت: نه. گفتم خب موهاتو گردنتو داره *نامحرم میبینه،* نگاه کن😳 اون ‏پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین، فدات شم❗️ *🕌 هنوز نزدیک حرم امام رضایم ها!!!* 🔻دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت😭آخه شما چی می‌دونید از زندگی من⁉️ صبح تا شب دوشیفت مثل سگ کار می‌کنم نمی‌تونم زندگی کنم *پدرو مادرم* هر دوتا مریضن، پدرم نمی‌تونه کار کنه و *خرج خونه و درمان* اونا افتاده گردن منه بدبخت❗️ ❎ نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمی‌تونم بریدم. *۲۱ سالمه* ولی مثل ۵۰ ساله‌ها شدم❗️ 💠 ‏به دختر گفتم عزیزم تو سختی‌های زندگی *به خدا توکل کن* برو پیش *امام رضا(ع)* بگو به خاطر تو حجابمو درست می‌کنم، تو هم این خواسته‌ی منو برآورده کن. 🔻دختر گفت به‌ خدا *روم نمیشه* چندساله حرم نرفتم.🙈 ▫️همون لحظه یک خانم مانتویی *متشخص و موجه* سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. 🔻دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا *فروشندگی* می‌کنم ولی آخرماه کلا *پنج شش میلیون* بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم. *▫️گفتم با امام رضا معامله میکنی یانه❓* با چشمای پر از اشک گفت آره.😥 همینجا جلوی شما به *امام رضا(ع)* قول میدم✋حجابمو درست کنم ایشونم به زندگیم سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین❓ 🧕منم مشغول بستن ‏شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک *گیره‌ی خوشگل* بهش داد و گفت اینم هدیه‌ی من به شما، به خاطر محجبه شدنت. 🔻شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم❓ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون *خانم مانتویی* گفت دختر گلم اسمت چیه❓ 🔻دختر گفت عاطفه ▫️گفت عاطفه جان من *پزشکم* و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم با من کار میکنی❓ 🔻دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم. ▫️خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم *از ۸ تومان* شروع میشه کار که یاد گرفتی ‏تا *۱۰ تومان* هم زیاد میشه قبول❓ 🔻دختر همونطور که بی‌اختیار می‌خندید، *گفت قبول👌* 🔻برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت *امام رضا(ع) دمت گرم.* ▫️همه خانم‌های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال. ▫️من یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه❓ ▫️گفتم این غذای امام رضاست. ‏من *خادمم* و این ناهار امروزم بود هرهفته می‌برم با پسرم و آقامون می‌خوریم این هفته روزی شما بود. 😭دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود. نمی‌دونست چی بگه فقط تشکر میکرد. ▫️منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه *یک سلفی* باهم بگیریم❓ ✅ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... ✍ ارسالی از دوستان https://eitaa.com/ADLEMOLA