❁ـ﷽ـ❁
باسلام و نور
🏨 دیروز وقتی وارد یه *مرکز درمانی،* شدم نیت کردم اول به حراست برم و از یکی از پرسنل این مرکز تشکر کنم؛به همین علت وارد حراست شدم.🙏😊
👈 بنده خدا جا خورد.😳
🔹هول شد گفت: بله بله بفرمائید.
📃 برگه داد و نوشتم مکتوب که فلان پرسنل شما در فلان قسمت وقتی همکارش اومد و گفت کار منو بدون نوبت انجام بده؛
♦️به همکارش گفت: این همه آدم خیلی وقته معطل هستن.
🔸من همون جا گفتم: خانوم دم شما گرم.
من شخصا میرم ازتون تشکر میکنم.
🔹گفت: اینجا مردم همش میرن نقد میکنن!😏
*✅ تشکر بجا هم مؤثره و باعث تشویق میشه👌*
🔸خلاصه بعدش شروع کردم به گفتن نقدها و مهمترها رو مکتوب کردم.
1⃣ از پوشش پزشکها که اینجا رو با خونهشون اشتباه گرفتن.😔
2⃣ تا پوشش بیماران برای اتاق عمل [که شنیده بودم] تا ورود آقایان به اتاق عمل😒
3⃣ اینکه چرا اینجا یه نماز خونه درست و حسابی نداره.🕌
🔸همه رو گفتم.
❌ هر مشکلی رو که میگفتم، سرشو تکان میداد و میگفت: آره آره میدونیم و توجیه میکرد.😂
🔸گفتم: با احترام🙏 بنده از صحبتهای شما قانع نشدم.
*📌 چرا که مصوبه ۴۲۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی برای همهی ارگانها از سالها پیش ابلاغ شده و جای هیچ عذر و بهانهای باقی نمیمونه.
تمام این موارد رو میتونید جزو قوانین این مرکز قرار دهید و تمام پرسنل رو موظف کنید به اجرای این قوانین.*
🔸در آخر از حضورم تشکر کرد و گفت: که ممنونیم که اومدین صحبت کردین و مکتوب کردین.
🔸گفتم: خواهش می کنم از اون خانم *تقدیر* کنید. باید بدونه کارش ارزش داره.
🔹گفت:حتما، حداقل این تشویق یه تحسین زبانی هست که حتما این کار رو انجام میدم.
🔸یه خانم کم حجاب دیگه ایستاده بود کنارمو
داشت گوش میکرد. وقتی از پوشش کادر درمان گفتم، هیچی نگفت.🙊
🔘 آخرش گفت: خانم ممنونم که هم مثبت میگین، هم منفی 😍
خلاصه که ...🔻
*#بی_تفاوت_نباشیم.*
*✅ کاش همه هر جا که اشکالات یا نکات مثبتی میدیدن، میرفتن مطرح میکردن*
@ADLEMOLA
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
❁ـ﷽ـ❁
با سلام و رحمت
🪷امروز با گروه سیاحتیمون رفتیم *باغ جوان.*
از ابتدا که وارد شدم دیدم چه #آهنگهای_تندی در حال پخشه😩
*🔰رفتم باجه فروش بلیط.*
🔹گفتم: سلام آقا خسته نباشید.
❓ببخشید این آهنگ از کجا پخش میشه؟
🔻گفت: رادیو📻
*🔹گفتم: کی داره مدیریت میکنه؟*
🔻گفت: رادیو دیگه😐
🔹گفتم: مدیره اینجا کیه؟
🔻گفت: مدیر 🤨
🔹گفتم: فامیل شریفشون؟
🔻گفت: کارتون چیه؟
*🔹گفتم: میخوام این آهنگ قطع بشه.*
🔻گفت: چرا؟ همش مجازه ...
🔹گفتم: یه روز اومدیم توی فضای باز آرامش داشته باشیم.
*🚨طبق قانون اماکن هم اجازه ندارید این جوری آهنگ پخش کنید... *
🔻گفت: اینجا شخصیه. 🧐
🔹گفتم: مگه نمیگی شخصی؟
شماره مدیر رو به من بدین!
🔻گفت: روی شیشه زده.
🔹شماره رو برداشتم و اومدم این طرف ...
هر چی زنگ زدم در دسترس نبود.
🧕یه خانم دیگه شنید، اومد گفت: خانم دمت گرم.👌
🫣منم سرم درد گرفته.
*🔹گفتم: شما هم بگین، چرا ساکت موندین؟*
🧕گفت: شماره بده منم زنگ بزنم.
⚡️خلاصه اومدم ایستادم زیر بلندگو و انقدر تماس گرفتم تا خدا روشکر، ارتباط برقرار شد.
🔹گفتم: سلام آقا
من شنیده بودم که مدیریت باغ جوان یه آدم فرهنگی و دغدغهمنده!😋
اما اینجا اومدم تعجب کردم.😳
✅ خلاصه توضیح دادم که چی شده .
*🔸گفت اجازه ندارن هر آهنگی بخوان پخش کنند و نهایتا رادیو آوا*
📻 پنج دقیقه بعد بلندگوی باغ جوان اومد روی رادیو آوا 😊
📻 حالا همچین رادیو آوا هم خوب نیس، اما بالاخره سنتی هم داره... آروم هم داره ...
بعض این آهنگهاست😁
👥 بعدش چند تا اومدن از جمع ما میگفتن چقدر اینجا آروم و دنجه😁😂
*🔹گفتم: #مطالبه اثر داره.*
✍ ارسالی از دوستان
*📌#بی_تفاوت_نباشیم.
#مطالبهگری_وظیفه_همگانی_ست.*
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
@ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁
باسلام و نور
🔸چند روز پیش در رستوران هتلی در مشهد بودیم.
🍔یه خانوادهای داشتند غذا میخوردند، یکی از خانما حجاب نداشت(شالش دور گردنش بود).
🔸راستش من ترسیدم اول بخوام چیزی بگم مخصوصا اینکه رستوران بود و فضا بسته، یه بار به مسئول اونجا گفتم که *تذکر بده* ولی قبول نکرد و
🔻گفت چون *مهمان* ما هستن تذکر نمیدیم!!
*🔸یکم نشستم دیدم اینجوری نمیشه که باید یه کاری کرد.😏*
✅ دل رو زدم به دریا و رفتم سمت خودش و در گوشش طوری که بقیه خانوادهاش نشوند گفتم: خواهر جونم ببخشید شالتون افتاده، فداتون بشم.
👩 برگشت یه نگاهی بهم کرد...منم سریع رفتم که چیزی نگه.😜
❌ اولش سرش نکرد. منم دیگه نگاهش نکردم تا آخر.
👈 ولی مادرم گفت یکم با هم صحبت کردند و *بعد چند دقیقه خانمه شالش رو سرش کرد😁*
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
#بی_تفاوت_نباشیم
✍ ارسالی از دوستان
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
@ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁
باسلام و نور
🏨 دیروز میخواستم برم درمانگاه داشتم با خودم فکر میکردم🤔که اگه اونجا خانمی بدون حجاب بود برم و با مسوول اونجا صحبت کنم.
🔹ولی وقتی وارد شدم و توی صف نوبت بودم دیدم روی یک تابلوی بزرگ نوشتن:👇
*از ارائه خدمات تشخیصی و درمانی به افراد بیحجاب و بدحجاب معذوریم.⛔️*
🔹خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم،
الحمدلله کسی *بدون حجاب* هم نبود.
بنظرم اومد که در عمل هم به نوشتهی روی تابلو پایبندن.
*✅ اگه همه جا همین شیوه پیش گرفته بشه دیگه کمکم این بساط بیحجابی جمع میشه انشاءالله.*
✍ ارسالی از دوستان
*📌پ.ن :* امر به معروف و نهی از منکر در آموزههای دینی از جایگاه بلندی برخوردار است. هیچ اعمالی نمیتواند با امر به معروف و نهی ازمنکر برابری کند؛ زیرا این دو فریضه، علت مبقیه دین است و نقش بنیادین در امنیت اخلاقی و معنوی جامعه اسلامی دارد. این دو فریضه، با قدرت و آگاهی، احتمال تأثیر و عدم وجود مفسده و ضرر واجب است.
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
انتقال تجربه از طریق 👇
https://eitaa.com/Benesha313n
آدرس کانال👇
@ADLEMOLA
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🎥 امر به معروف.....
*🔻اگر کسی دارد بی حجاب حرکت می کند شما امر به معروف کردید این گفت "به تو چه!"
این دو بار عذاب می بیند.*
*🔻اگر کسی دید گناهی می شود گفت "به من چه!" با آن گنهکار هر دو عذاب میبینند.*
#آیتالله_جوادی_آملی
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
@ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁
سلام و نور
🔹داشتم تو اتوبوس با یه خانمی در مورد *چادر* صحبت میکردم.
🛑 یکی از خانمها که صدامو می شنید، گفت:
به شما چه که *تو زندگی مردم* دخالت میکنید،
کی به تو حق داده در مورد دیگران *قضاوت* کنی یا بهشون بگی چیکار کنن چیکار نکنن؟😤
🔹منم گفتم: پس ما نباید در مورد کسی نظری بدیم؟
🛑 گفت: نخیر😐
🔹گفتم: یعنی ما حق نداریم به دیگران بگیم بهتره چیکار کنن یا نکنن؟
🛑 گفت: دقیقا😏
✅ گفتم: پس لطفا خودتون هم تو کار من دخالت نکنید بذارید من امر به معروف کنم.😊
✍ارسالی از دوستان
*📌پ.ن: مقام معظم رهبری میفرمایند:* امربهمعروف یعنی همه مؤمنان در هر نقطهای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را بهسمت نیکی، بهسمت معروف، بهسمت همه کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدیها، از پستیها، از پلشتیها دور بدارند.۱۳۹۴/۰۱/۰۱
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
@ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁
*🚉 متروی مشهد*
سلام و نور
💢 روز نوزدهم ماه مبارک سوار مترو شدم.
۴، ۵ *دختر مدرسهای* حدود ۱۲_۱۳ ساله کلاه به سر، تو مترو بودن. ناخواسته قسمتهایی از مکالماتشان را شنیدم.
بخشی از آنچه دیدم و شنیدم اینها بود:👇
🟤 یکیشون گفت: دیشب میخواستم برم احیا اما مامانم چادرم رو گم کرده بود. یک چادر گلگلی آورد که بیا با این بریم، منم گفتم روم نمیشه و نرفتم.😢
🟠 یکی دیگه گفت: منم اتفاقا چادر مشکی نداشتم، مامانم گفت: با این وضعت نمیبرمت و خودش رفت مراسم و من موندم خونه و ...😔
❇️ همینطور بحث *چادر مشکی* داشتن و نداشتن گرم بود که یک خانم ۵۰، ۶۰ ساله چادری گفت:🔻
من براتون چادر میفرستم، هر چند تا که خواستین. شمارهمو بنویسید، زنگ بزنید سایز بدین براتون میفرستم.
🔅دخترها خیلی خوشحال شدن😊 و مشغول به صحبت و تلفن دادن و گرفتن.
❇️ بعد اون خانم گفت: همهتون دخترای من،😍 من یک دختر دارم. نوهم هم پسره، *دختر خیلی خوبه.*
🔅دخترها شروع کردن به خوشحالی و پرسیدند: خونتون هم بیایم؟
❇️ بله.
🔅حیاط دارین؟
❇️ بله.
🔅آخ جون بریم حیاط حاج خانم و دور هم، چقدر کیف میده.😊
🟣 یکیشون گفت من از مامان بزرگم بدم میاد، نوههای پسری رو فقط دوست داره،😒 همه دخترها دوستش ندارن!
🔅بعد گفتند: حاج خانم چیکاره هستین؟
*❇️ دبیر و معاون مدرسه بودم.*
🔅ایول ما معاون اینقدر *با حالِ چادری* نديده بودیم!
❌ الآن ما سه نفر رو از مدرسه قبل عید، مدیرمون اخراج کرده!
❇️ ئه! چرا؟! چه بد! فامیل مدیرتون چیه؟
ببینم کسی آشنا در میاد باهاش که شما رو دوباره مدرسه قبول کنه ...
✅ اون خانم سه ایستگاه جلوتر پیاده شد و بچهها خوشحال گفتند که:🔻
*زنگ بزنیم چادر سفارش بدیم و فردا شب بریم
احیا حرم و..... تمام*
😊همین قدر ساده
😱همین قدر تلخ
😍همین قدر شیرین
*⚠️ راستی خانواده کجای این ماجراست؟!*
✍حمید کثیری
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
@ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁
سلام و رحمت
🚉 قبل افطار بود. توی مترو قسمت *واگن بانوان* بودم که ۶-۷ تا آقا👨 اومده بودند توی واگن خانمها.😒
بعضی از خانمهای *کشف حجاب* کرده، داشتند آرایش میکردند.
🗣 اومدم به برادران با صدای بلند گفتم:
خواهش میکنم شما تشریف ببرید *واگن آقایان.* خانمها که رعایت نمیکنند؛ شما تشریف ببرید.🙏
✅ خدا را شکر همه آقایان با هم بلند شدند و منم مدام تشکر میکردم.🙏
❌ خانمهای کشف حجاب کرده، *با حسرت و جیغ* ماندن و گفتن: آقایون کجا میرید؟!😤
🔹خدا رو شکر اتفاقی نیفتاد.
🛑 خانمی گفت: به شما چه ربطی داره؟
*🗣 منم با صدای بلند گفتم: مگه من با شما بودم؟ مخاطب بنده آقایون بودن نه شما .*
✍ارسالی از دوستان
*📌پ.ن:* عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم :
وَالذی نَفسی بِیدِه، لِیخرِجَنَّ مِن اُمّتی مِن قُبُورِهِم فی صورَهِ القِرَدَهُ وَالخَنازیر.....
✅ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند:
*قسم به خدایی که جانم در دست اوست، در روز قیامت از امت من، عده ای به شکل خوک و بوزینه از قبرهایشان خارج میشوند و محشور میشوند!
⚠️ به خاطرِ سازشهای آنان در گناهانِ دیگران و نهی از منکر نکردن معصیت را دیدند و سکوت کردند و تذکر ندادند، در حالی که می توانستند تذکر بدهند.*
📚کنزالعمّال، ج۳ ، ص۸۳
#بی_تفاوت_نباشیم
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
@ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁
🧕یه روز توی خیابون یه دختر خانم به نظرم ۱۴_۱۵ ساله که با مادرش میومد رو دیدم که😱 *مادر* مانتویی معمولی بود و *دختر* یه بلوز و شلوار کمی کوتاه و یه کلاه گذاشته بود سرش و موهاش کامل بیرون بود.❌
🧕رفتم جلو به مادرش گفتم: سلام.
❓این دختر خانم گل، دختر شماست؟
👤گفت: بله!
🧕گفتم: که ماشاءالله! خدا حفظش کنه براتون، خیرشو ببینید.
⚠️این مدلی که اومده بیرون خیلی خطرناکه براش.
*❓قضیه شهید الداغی🥀 رو شنیدید؟*
👤گفت: بله! آخه خیلی نمیشه به بچهها *تذکر* داد، *لج* میکنن. با خودمون میاد با خودمون میره.
🧕گفتم: کار یه دفعه میشه! یه دفعه برای یک عمر کافیه!
رو به دختر خانم کردم.🔻
🧑🦰خجالت کشیده بود و سعی میکرد لباسش رو پایینتر بکشه، اما نمیشد.😉
🧕گفتم: عزیزم! ماشاءالله دختر به این گلی😊
حیفِ شماست این همه *نگاه ناپاک* نگات کنه، پوشیدهتر بیا بیرون!
عزیزم، چون دوستت دارم میگم😍
🪷 با تشکر و خداحافظی از هم جدا شدیم.
*✅ معمولا وقتی مادر و دختری رو میبینم سعی میکنم اول خطابم به مادر باشه بعد دختر خانم.*
🪷🪷🪷🪷🪷
🌟جای دیگهای توی پارک مادری بود که الحمدالله با دوتا دختر *چادری و محجبه* بودند.
🧕به مادر گفتم: دخترای شما هستن؟
خدا حفظشون کنه براتون و ان شاءالله که خیرشون رو ببینید. که تو این *شرایط جامعه* الحمدالله با توجه به *تربیت خوب* شما با چادر و محجبه هستند.😍😊
🧕گفتم: ببخشید که تو کیفم *هدیهای* ندارم تقدیمتون کنم.
💠 مادر گفت: هدیه شون رو از *امام زمان(عج)* میگیرن انشاءالله.🤗😍
#ارسالی_از_اعضا
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁
🧕یه خانومی تعریف میکرد:🔻🔻
🦷 امروز با دخترم *دندونپزشکی* بودم.
نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی، منتظر بودیم
اسممونو صدا کنن.🥴
🧕فقط من و دخترم *چادری* بودیم و یه خانوم و دختر کوچولوش،😊 بقیه ی خانوما اکثراً بیحجاب بودن و چند تا بدحجاب.😞
👱♂یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین *(تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)،* یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن خرید کرد و برگشت.
👱♂اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تکتک 🍫بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنون، گفت:🔻
🌟بیا دخترِ خوب!
این بابتِ *#حجابِ قشنگ و متانتت.😊*
🌟همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست.
*⚡️سالن، چند لحظه هنگ بود.😇😱*
دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون،
بقیه سرشونو انداختن پایین.
✅ خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه *#امر_به_معروفِ* غیرِمستقیم و دوستانه بود.👏👌
📍قشنگتر از اون، *حسِ افتخار* و زیبا بودن و *اعتماد به نفسی* بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا به دست آوردند.🤗👌
*#بی_تفاوت_نباشیم*
✍ ارسالی از مخاطب های کانال💐🇮🇷
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁
#ارسالی_مخاطب
سلام✋
🧕گاهی اوقات وقتی میبینم با جمعی روبرو هستم که مدت زیادی با آنها معاشرت میکنم، برای *امر به معروف* صریح و فوری وارد نمیشوم. ⚠️
⚡️در یک ترم یک ماهه برای کلاس *شنای پسرم🏊* ثبت نام کرده بودم. وقتی وارد راهروی انتظار شدم. دیدم تعداد زیادی از مادران یا کاملا بدون حجاب هستن یا حجاب نامناسبی دارن. یعنی عملا من و دو خانم دیگه کاملا محجبه بودیم که یکی از همان محجبهها در طرفداری از خانمهای مکشفه صحبت میکرد!!!
🤲 بین خودم و خدا خلوت کردم و گفتم: خدایا من میخوام روی این جمع اثر بذارم *بهخاطر تو*
تو به فکرم بنداز چه کنم و به کلامم *اثر و نفوذ* بده و تاثیرش روی این خانمها رو خودت بهعهده بگیر!
🧕در اولین برخورد خیلی *با روی گشاده* و سلام و احوالپرسی وارد شدم. در میان جمع، کسی را که حس کردم نسبت به بقیه کمتر گارد دارد رو به بهانه معرفی یک صفحه اینستاگرام دنبال کردم و ایشان هم صفحه مرا دنبال کردن. که همیشه در صفحه خودم، استوریهای *تبیینی و روشنگری* درباره حجاب و ... میگذارم.
🔺با خودم گفتم این گام اول.👌
*✅ در آن روز فقط سعی کردم روحیات و علایق خانمهای حاضر را کشف کنم.💪*
👩🎤یکی از خانمها خیلی علاقهمند به همسرش بود و به بقیه هم توصیه به همسرداری میکرد. وقتی در لابلای صحبتهایش گفت: «همسرم اوایل به من بابت *مانتو جلوباز کوتاه* گیر میداد ولی الان برایش عادی شده »،
🧕گفتم: «مردها جنس احساسات و نگاه مردها را بهتر درک میکنن و اگر چیزی میگن از روی محبت و علاقه به همسرشان هست»
👩🎤اون خانم دیگه در *تبلیغ بیحجابی* صحبتی نکرد.👌
🧑🎤سری بعد یکی از مادرها با افتخار از *عملهای زیبایی* که کرده بود و به قول خودش از قرتی بودنش تعریف میکرد.
🧕من در برابر این خانم شروع کردم از انواع روشهای رسیدگی به *پوست و مو* که خودم انجام میدادم، گفتم و مکملهای تغذیهای و تغذیه سالم برای حفظ جوانی و شادابی پوست و روشهای حفظ تناسب اندام و...
✅ کار به جایی رسید که به پیشنهاد یکی از خانمها *یک گروه* در فضای مجازی تشکیل دادن، تا من این موارد را آنجا مطرح کنم تا استفاده کنن.🤗
(این کار را با این هدف انجام دادم که بدانن *خانمهای محجبه* به طور کامل برای زیبایی و اندام خودشان وقت میگذارن ولی آن را برای *نامحرم* به نمایش نمیگذارن).
🧕سعی کردم در هر بار ملاقات با این جمع، از روسری و کیف همرنگ و هربار رنگهای متفاوت استفاده کنم تا نشان دهم *شیک پوشی* یک خانم محجبه در عین *حفظ حجاب* ممکن است.
✅ در این مدت از این جمع فقط دو نفر مانده بودن که گاهی روسریشان میافتاد و اهمیت نمیدادن و بقیه دیگر کشف حجاب نمیکردن. 😊
*📌پ.ن:* البته باید این نکته رو بگم که هدفم در استفاده از کیف و روسری همرنگ، تأیید حجاب استایلها نبود. کما این که در بسیاری از موارد در زندگی شخصی، در محل کار و ... سعی میکنم از روسری و کیف رنگ تیره و ساده استفاده کنم، تا جلب توجه کمتری باشه. حتی در همین مورد هم از روسریهای خیلی روشن و رنگهای تحریک کننده مثل قرمز و زرد و ... استفاده نمیکردم. صرفا روسری و کیف تک رنگ ساده، منتها هماهنگ با هم انتخاب میکردم.
❎ متأسفانه بعضی خانمها به نام شیکپوشی اسیر دام حجاب استایلها میشن و بیشتر ایجاد جذابیت برای نامحرم میکنن.
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/ADLEMOLA
❁ـ﷽ـ❁
سلام، وقتبخیر
🚌 سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوشصورت و خوشگل نشسته و *شالش* روی شونههاشه،
▫️آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم *دختر خوشگلم* شالت افتاده پایین ها!!!
👩 دختر خیلی سرد گفت: میدونم.
▫️گفتم خب نمیخوای درستش کنی❓
🔻فورا گفت: نه.
گفتم خب موهاتو گردنتو داره *نامحرم میبینه،* نگاه کن😳 اون پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین، فدات شم❗️
*🕌 هنوز نزدیک حرم امام رضایم ها!!!*
🔻دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت😭آخه شما چی میدونید از زندگی من⁉️
صبح تا شب دوشیفت مثل سگ کار میکنم نمیتونم زندگی کنم *پدرو مادرم* هر دوتا مریضن، پدرم نمیتونه
کار کنه و *خرج خونه و درمان* اونا افتاده گردن منه بدبخت❗️
❎ نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم.
*۲۱ سالمه* ولی مثل ۵۰ سالهها شدم❗️
💠 به دختر گفتم عزیزم تو سختیهای زندگی *به خدا توکل کن* برو پیش *امام رضا(ع)* بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواستهی منو برآورده کن.
🔻دختر گفت به خدا *روم نمیشه* چندساله
حرم نرفتم.🙈
▫️همون لحظه یک خانم مانتویی *متشخص و موجه* سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست.
🔻دختر گفت همون اطراف حرم دو جا *فروشندگی* میکنم ولی آخرماه کلا *پنج شش میلیون* بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم.
*▫️گفتم با امام رضا معامله میکنی یانه❓*
با چشمای پر از اشک گفت آره.😥
همینجا جلوی شما به *امام رضا(ع)* قول میدم✋حجابمو درست کنم ایشونم به زندگیم سامان بده،
الانم میشه شما شالمو برام ببندین❓
🧕منم مشغول بستن شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک *گیرهی خوشگل* بهش داد و گفت اینم هدیهی من به شما، به خاطر محجبه شدنت.
🔻شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم❓
ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون *خانم مانتویی* گفت دختر گلم اسمت چیه❓
🔻دختر گفت عاطفه
▫️گفت عاطفه جان من *پزشکم* و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم با من کار میکنی❓
🔻دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم.
▫️خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم *از ۸ تومان* شروع میشه کار که یاد گرفتی تا *۱۰ تومان* هم زیاد میشه قبول❓
🔻دختر همونطور که بیاختیار میخندید،
*گفت قبول👌*
🔻برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت
خدایا شکرت *امام رضا(ع) دمت گرم.*
▫️همه خانمهای داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال.
▫️من یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه❓
▫️گفتم این غذای امام رضاست.
من *خادمم* و این ناهار امروزم بود هرهفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم این هفته روزی شما بود.
😭دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود. نمیدونست چی بگه فقط تشکر میکرد.
▫️منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه *یک سلفی* باهم بگیریم❓
✅ عکس گرفتیم و شماره منو گرفت و پیاده شدم...
✍ ارسالی از دوستان
#ارسالی_مخاطب
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/ADLEMOLA