‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
رسیدن به آرزوها نیازمند تلاش و صبر هستش و این صبر و تلاش نیازمند رسیدن به اون نشونههاست...
اگر تو زندگی شکست خوردیم و اون نشونه ها پس از شکست رو پیدا کنیم حتما به اون چیزی که میخوایم و حتی فراتر از اون میرسیم ...
همه کارشناسها گفته بودن و همه هم میدونستن که زیر پای دولت سیزدهم هزاران مین اقتصادی ریخته شده بود
دلیلشم بهتون میگم و سکوت میکنم
اینا این مین گذاری رو انجام داده بودن که وقتی دولت دوازدهم رو تحویل دادن ، همه مینهای اقتصادی در دلت سیزدهم منفجر بشه
و چون در دید مردم این دولت یک دولت انقلابی است ،اولا مردم از دولت انقلابی ناامید بشن و دوم اینکه بعد از فراموش کردن جنایات اقتصادی دولت روحانی ، دوباره همونها به عنوان نجات دهنده مردم وارد میدان بشن منتهی این بار دیگه مردم ناامید از دولت انقلابی خواهد بود و اینها با خیال راحت میتونن براندازی کنند🔥
آمریکا نتونسته این پول رو از کشورش خارج کنه بلکه ذخایر دلاری در بسیاری از کشورها رسیده به ۵٨ درصد
این عدد یعنی خیلی از کشورها دیگه پنجاه درصد معاملاتشون رو با دلار انجام نمیدن و دارن دلار رو از چرخه اقتصادی شون حذف میکنند
اونوقت این دلارها چی میشه؟
برمیگرده تو خود آمریکا
این برگشت دلار رو به اضافه اون سیصد میلیارد دلار پول بدون پشتوانه بکنید اونوقت میفهمید که اینکه حضرت آقا فرمودن آمذیکا یک شبه از هم میپاشه یعنی چی🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر امام رضا (ع)نبود دین نداشتیم🔥
اونوقت حال نفوذی های اقتصاد دیدن داره
دارم به اونهایی که تو بازار دلار دارن فعالیت میکنم هشدار میدم اگه سرمایه تون براتون مهمه هر چه زودتر از این بازار خارج بشید
این بازار قابل اعتماد نیست
بازم میگم شاید در یک برهه ای با زور زدن این نفوذی ها دلار بالا بره ولی این بالا رفتن مثل بالا رفتن فواره آبه ، هر چه بالاتر بره سقوطش محکمتر خواهد بود
از ما گفتن بود🔥
️وزارت اقتصاد: به زودی کاهش تورم در سفره مردم دیده میشود.
ان شاءالله مردم حس کنن تغییرات رو
امسال دیگه وقتشه🔥
فاند و خبرای مهمی توی اقتصاد و جریان مذاکرات وجود داره
گفته میشه قراره مذاکرات برجام شروع بشه و آمریکا به شدت دنبال توافقه
مالک کارخونه داروگر بجای دادنپول کارگرا
رفته توی سعد آباد برج ساخته
۷۰ تا ماشین لوکس هم خریده احتکار کرده
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
#معرفی_کتاب 👇 #گردان_قاطرچی_ها به قلم: #داوود_امیریان
آقا این کتاب واقعا عالیه
جلد دومشم خواستین : "کودکستان آقا مرسل"
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
آقا این کتاب واقعا عالیه جلد دومشم خواستین : "کودکستان آقا مرسل"
برین بخونین ضرر نمیکنین ✨
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
#معرفی_کتاب 👇 #گردان_قاطرچی_ها به قلم: #داوود_امیریان
بخشهایی از کتاب گردان قاطرچی ها
«سلام.
سبیلبهسبیل فرمانده در اتاق نشسته بود. آقاابراهیم کنار دیوار ایستاده بود و دستانش را روی سینه جمع کرده بود. نگاهها به طرفش برگشت. یوسف از روی قصد کمیدیر آمده بود تا ورودش جلب توجه کرده و همه را متوجه حضورش کند. با اعتماد به نفس و لبخند بر لب، سری برای همه تکان داد. آقاابراهیم لبخند جانانهای زد و گفت: «علیک سلام یوسف جان، کمکم داشتم دل نگران میشدم. بفرما بشین.»
سید علی کمی خودش را جمعوجور کرد تا یوسف کنارش بنشیند. اما یوسف کم محلی کرد و رفت کنار عزتی نشست و به دیوار تکیه داد. آقاابراهیم سینه صاف کرد تا نگاهها متوجهاش شود.
خیر مقدم عرض میکنم خدمت برادر یوسف بیریا. آقایوسف به تازگی قبول زحمت کردن و مسئولیت مهم و خطیر یکی از گردانهای تازه تأسیس را به عهده گرفتند. انشاءالله به موقع دربارهاش صحبت میکنیم. داشتم عرض میکردم که عملیات قبلی در ارتفاعات حاج عمران...»
یوسف یک دفترچه کوچک از حبیب پیراهن نظامیاش درآورد و الکی شروع به یادداشت و نوشتن کرد. متوجه بود که چند نفر حواسشان به اوست و کارهایش را زیر نظر دارند.
آقاابراهیم نیم ساعتی صحبت کرد. بعد فرمانده واحد لجستیک کلی گله کرد و از نبود امکانات و نرسیدن تایر و روغن موتور و گازوئیل و بنزین ناله کرد.
مسئول آشپزخانه گزارش کار داد و سرانجام نوبت یوسف شد. یوسف که از قبل یادداشت بلند بالایی تهیه و آماده کرده بود ایستاد. نگاهی به فرماندههان کرد و شروع به صحبت کرد: «دوستان و برادران! شکر خدا با هماهنگی آقاابراهیم ما بدون کمترین صدمه و تلفات توانستیم نیروهایمان را از جنوب به اینجا منتقل کنیم. الان محل زندگی نیروها آمادهاس و ازش استفاده میشه. کم و کسری هست؛ اما امیدمون به خداست.»
یوسف نگاهی به اطرافیان کرد تا زهر کلامش را خوب در کام کسانی که شکوه و گِله میکردند اندازه بگیرد.
غذا و خورد و خوراک باشه با هم برادرانه و دوستانه میخوریم، نباشه هم قناعت میکنیم!
همه پقی خندیدند. یوسف گیج شد. نمیدانست کجای حرفش خندهدار است. سیدعلی گفت: «اون نیروهای مظلوم و بیادعا معلومه که هرچی جلوشون بریزی برادرانه میخورند!»
خنده بیشتر شد، یوسف سرخ شد؛ منظور سیدعلی را گرفت.
از نظر پوشاک....
عزتی که هنوز میخندید، گفت: «پوشاک هم که با دوتا پتو و پالان سر و تهاش هم میآد، درسته؟»
حتی آقاابراهیم که نمیخواست دل یوسف را بشکند و تا آن لحظه جلوی خندهاش را گرفته بود، به خنده افتاد. دیگر سر رشته کلام از دست یوسف در رفت، گلویش خشک شد. همه از خنده غش و ضعف میرفتند. یوسف اخم کرد و نشست و سرش را به پایین انداخت. آقاابراهیم خندهاش را خورد و دست بلند کرد. کمکم خندهها خاموش شد.
عزیزان، عزیزان!
به یوسف نگاه مهربانی کرد و ادامه داد:. «آقایوسف ممنون از گزارشت. بعد از جلسه در خدمت شما هستم.»»
کتاب گردان قاطرچی ها نوشتهٔ داوود امیریان است. نشر کتابستان معرفت این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان، که برای نوجوانان نوشته شده، با زبان طنز، جریانهای روزهای جنگ و جبهه را روایت میکند.
کتاب گردان قاطرچی ها برای نوجوانان از جنگ در ایران و اتفاقاتی که در جبهه رخ میدهد، میگوید.
در ابتدای هر یک از بخشهای این رمان، تصویری کاریکاتورگونه از افراد جبهه و البته از «قاطر» نیز قرار دارد.
نام بعضی از بخشهای این رمان عبارت است از:
«جنگجویان شنگول»، «قاطر سکتهای و تنفس دهان به دهان»، «قاطر عقاب نشان وگروه نجات تشکیل میشود»، «چشمان کبود و جفتک سهمگین»، «جفتک و گازگرفتگی و پارهسنگی که از آسمان فرود آمد»، و «سفره هفت سین در کنار قاطرهای مهربان».
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
تصویر منتشر شده از اقامه نماز سپیده بابایی، نایب قهرمان آسیا کشتی آلیش در حاشیه برگزاری جام بینالم
قامتی که در پیشتگاه الله خم میشود♥️
هرگز به مخلوقی سر خم نمیکند
دمت گرم👏🏻🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحلیلریورس موزیکویدیو "مننمیترسم"
از امینم. اینیکیانگلیسیهوقطعا بایدتسلط
داشتهباشین تابدونترجمهمتوجه معنی
ریورسشبشین. بااینحال هممتنانگلیسیش
هست همترجمهفارسیش🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این یکیاز ریورسهایآهنگ فریدوناسراییه:
پن: چرتهولیمثالخوبیه. چونفارسیه
حتیشماهممیتونید تشخیصشبدید🔥