اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#سیُ_نه این زرد قناری قرار بود ما را برساند چزابه! نه اینکه حالا که نمیرساندْ وسط راه خراب شده باش
#چهل
کتاب خواندن توی بالا و پایین جاده همیشه برام همراه بود با سرگیجه و حالت تهوع! چند سالیست اما خود به خود خوب شدهام و الحمدلله میتوانم توی ماشین هم بخوانم...
واقعاً کسر شأنِ یک کتابخوان است توی جاده و زمان فتوفراوانِ سفر نتواند کتاب دست بگیرد، یک جورهایی کسر لاتی دارد انگار؛ به غرورِ کتابخوانیم بر میخورد قبلاًها...
البته هر کتابی به درد ماشین نمیخورد مخصوصاً اینکه گوشیِ متصل به اینترنت هم دمِ دست و بالت باشد.
این یکی اما از کتابهای خوب بازار نشر است که مدتیست دستم رسیده اما عمدا نخواندم که توی ماشین بخوانمش...
خبرنگار دو دلاری؛ روایتهای حامد هادیان خبرنگار جنگ است از ماههای اول جنگ اوکراین و روسیه. بنده خدا امن و امان ایران را رها کرده، رفته وسط یک جنگ اروپایی تا این کتاب خوشنوشتش برسد دست منی که توی مسیر رفتن به کربلام...
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#چهل کتاب خواندن توی بالا و پایین جاده همیشه برام همراه بود با سرگیجه و حالت تهوع! چند سالیست اما
#چهلُ_یک
موکبداری گره خورده با جاده نجف کربلا؛ و آن چیزی که در همهی اقصینقاط دنیا از ایران گرفته تا آمریکا به اسم موکب میبینیم، همهْ رودهای منشعب شده از اقیانوسِ مشّایهست...
اینجا روستای «آسپاسِ» اقلیدِ فارس است؛ که یک رود از مشّایه داخلش جریان یافته. و مردمش به شرف خدمتگزاری زائران سیدالشهداء نائل شدهاند.
نماز جماعت را اینجا خواندیم، پشت سر آخوندِ همین روستا. نگذاشتند بعد از نماز و جایتان خالیْ بعد از خوردن چایی و آویشن بزنیم به جاده! زور شدند شام را همانجا باشیم. جایتان خالی. ماهیپلویی زدیم به بدن که نمونهاش توی شمال و جنوب کشور هم گیرمان نمیآمد!
وسط عشقبازی با ماهیِ فدایی زائر سیدالشهداء، قاصدکِ سرگردانی نشست روی دستم! و من باز مثل بچگیهام آرزو کردم! شما هم وقتی قاصدک میدیدید آرزو میکردید؟! الان چطور...؟!
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#چهلُ_دو
... و اهواز دیوار به دیوار موکب است. دسته دسته آدم هم ایستادهاند و پذیرایی میشوند. و شیوههای پذیرایی هم مال خود اینجاست.
بزرگ و جوانشان پرچم دست میگیرند وسط جاده. این تو بمیری هم از آن تو بمیریها نیست که بگذارند راحت رد بشوی! باید اتوبوس خالی کنی و یک چای و صبحانه مهمانشان باشی.
راه فرار البته التماس است! «باید به مرز برسیم وگرنه به گرما میخوریم!» «موکب قبلی پذیرایی شدهایم!» و ...
البته همیشه جواب نمیدهد. سالهای قبل بعضی از همین موکبداران اهوازی حتی جلوی اتوبوسْ دراز به دراز خوابیدند که زائر امام حسین بدون پذیرایی ازشان نگذرد. و رانندهها این وقتها بیشتر از مسافران حرص و جوش میخورند!
مردم جنوب و آدمهای در مسیر زائرین سیدالشهداء از سال ۹۲ و اوجگیری جریان اربعین، یک هویت تازه پیدا کردهاند که با هیچ امتیازی در دنیا عوضش نمیکنند؛ امتیاز خادمی برای سیدالشهداء...
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#چهلُ_دو ... و اهواز دیوار به دیوار موکب است. دسته دسته آدم هم ایستادهاند و پذیرایی میشوند. و شیو
#چهلُ_سه
و مرزها همیشه آدمها را از خانه و زندگی و دلبستگیهاشان دور نمیکنند...
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#چهلُ_سه و مرزها همیشه آدمها را از خانه و زندگی و دلبستگیهاشان دور نمیکنند... #روایت_حسین اَ
#چهلُ_چهار
حال ونهای عراقیِ پر از مسافر ایرانی دیدنیست. یکی دارد با آن یکی ترکی حرف میزند و بغل دستیهای من عربی با تلفن در حال صحبتند و ما فارسها داریم شوخیهای یزدی میبدی میکنیم!
از گرمایی که میگفتند خبری نیست. گرمای شلوغی جمعیت زائر اما درجهاش از صد هم بالاتر رفته! ما الان منتظر یکی دو تا مسافر دیگریم که چهل هزار دیناری از کیسهی رزقِ راننده کم نشود...
و بریم نجف... یه دل سیر دم ایوون طلا...
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#چهلُ_چهار حال ونهای عراقیِ پر از مسافر ایرانی دیدنیست. یکی دارد با آن یکی ترکی حرف میزند و بغل
#چهلُ_پنج
سوال شده برام؛
زائر ایرانی توی ون عراقی کتابِ روایتِ جنگِ روسیه و اوکراین را با نشانکِ صفحهی نقشهی فلسطینْ بخواند، سرانهی مطالعهی کدام کشور تکان میخورد؟!
#کتاب_خبرنگار_دو_دلاری
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
#چهلُ_پنج سوال شده برام؛ زائر ایرانی توی ون عراقی کتابِ روایتِ جنگِ روسیه و اوکراین را با نشانکِ صف
#چهلُ_شش
چند روایت قبلتر نوشته بودم از موکبها که از ایران تا آمریکا، همه رودهایِ منشعب از اقیانوسِ مشّایهست...
این عکسها مال موکبهای بعد از مرز هستند. موکبهایی که توی مسیر از هر جایی بعد از مرزهای مختلف عراق به سمت کربلا ساخته شدهاند و هر کدام مال خانواده، عشیره یا مسجد و حسینیهایست.
خدمترسانی آنها هم مال زمانهای شلوغی جاده در زمانهای معین و خاص است...
زائرالحسین توی این مسیر نه تشنگی میخورد نه گرسنگی و تا برسد به کربلا، تأمین است...
#روایت_حسین
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT