eitaa logo
@Imam7tom
391 دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
15.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
کانال امام موسی کاظم علیه االسلام حاوی مطالب مذهبی
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️ قنداق حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام که به اذن خداوند متعال باعث شفای ملک شد . ⬇️ مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه تعالی علیه در کتاب أمالی خود به نقل از امام جعفر صادق صلوات اللّه علیه آورده است : هنگامی که حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام تولّد یافت، خداوند متعال علیه السّلام را مأمور گردانید تا به همراه یک هزار ملائکه یر زمین فرود آیند و رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله را بر ولادت نوزادش و گویند. جبرئیل علیه السّلام هنگام نزول، عبورش بر جزیره ای افتاد که فرشته ای به نام در آنجا قرار داشت. و چون فُطرس در انجام وظائف الهی کُندی و سستی کرده بود، بال هایش شکسته و در آن جزیره مدّت هفت سال به عبادت خداوند مشغول گشت تا آن که امام حسین علیه السّلام تولّد یافت. وقتی فطرس مَلَک، متوجّه عبور جبرئیل و همراهانش علیهم السّلام شد، سؤال نمود: ای جبرئیل! کجا می‌روی؟ پاسخ داد : همانا خداوند متعال نعمتی - نوزاد - به محمّد صلّی اللّه علیه و آله عطا کرده است؛ و مرا جهت ابلاغ سلام و بر آن حضرت مأمور گردانید. فُطرس اظهار داشت: اگر امکان دارد، مرا نیز همراه خود ببرید، شاید محمّد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله برایم کند. جبرئیل تقاضای فطرس را پذیرفت و به کمک همراهانش او را نیز با خود آوردند. امام صادق علیه السّلام افزود : زمانی که جبرئیل بر پیامبر خدا وارد شد، از طرف خداوند متعال؛ و نیز از جانب خود به آن حضرت سلام و تبریک و تهنیت گفت؛ و پس از آن موقعیّت فطرس را به عرض حضرت رسول رساند. حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله فرمود: به فطرس بگو که خود را به این نوزاد بمالد و سپس به مکان اولیّه خود مراجعت کند. و چون فطرس خود را به قنداقه امام حسین علیه السّلام مالید، مشکلش برطرف شد، اظهار داشت : ای رسول خدا! امّت تو به زودی این نوزاد را به قتل خواهد رساند، 💞 هرکس او را کند و یا بر او سلام و درود فرستد، در هر کجا و در هر موقعیّتی که باشد، من برای جبران این کرامت، او را به حسین علیه السّلام خواهم کرد. ⬅️ سپس فُطرس به سمت آسمان عروج کرد. 📚 منابع ؛ بحار الانوار: ج ۴۳ نسبت به نام فُطرس با اختلاف نقل کرده است، در ص ۲۴۸ دردائیل و در ص ۲۵۹ صلصائیل و در ص ۲۴۳ فطرس می‌باشد، ضمنا مرحوم شیخ صدوق در کتاب إکمال الدّین: ص ۲۸۲، ح ۳۶ داستان را به طور مشروح بیان نموده، و مدینة المعاجز: ج ۷، ص ۴۳۲، ح ۹۵۴ همین داستان را به طور مفصّل از چند کتاب دیگر نقل کرده است.