# یادشهدای حضرت زهرایی
اعــتقاد عجــیبی به #حدیث_کـسا داشـت. محال بـود روزے از روزهاے جبهه بگذرد و شیخ حدیث کسا را نخواند. بیشتــر هم به خاطــر محوریتی که #حضــرت_زهــرا (سلام الله علیها) در این حدیـث دارد.
آنقدر شــیخ در توسلاتش نام حضرت زهرا را می آورد که آوردن نام ایشان، نام حضـرت زهـرا را هـم در ذهن می آورد.
جالب ایـنکه روز #شهــادت حضــرت زهــرا، با تیــرے در گلــو و پهلــو در حالےڪه یا زهـــرا و یا حسیــن ع می گفت #شــهید شد.
در وصیتش نوشــته بود : دوست دارم مثل #حضرت_زهـــرا(س) بے نشان باشم. ده ســــال در غربت بی نشان افتاده بود و مفقودالاثر بود..
#طلبه شهیــد علیــرضا نجف پور(شیخ نجفی)
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
# اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
من و جوجه کباب یهویی
من و...
👈یهویی های به دور از اصالت....
كسی كه سيگاريه هر ثانيه از سيگارش عكس نميذاره،چون واسش عادی شده.
كسی كه خونه خوب و ماشين خوب داره،هم همينطور.
کسی كه هميشه غذای خوب ميخوره هم عكس نميذاره،چون براش عاديه.
كسی كه واقعا رابطش خوبه هم حرفی ازش نميزنه چون عاديه!!
کسی که اصالت داره نیاز به نمایش نداره.
⚠️یلدا نزدیک است لطفا پیش از به نمایش گذاشتن تصاویر برای فخر فروشی به وضعیت اقتصادی که این روزها گریبان اغلب مردم را گرفته توجه کنیم .
#فاطمیه
#سرباز_امام_زمان_عج
#یاور_سیدعلی
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ودرود
در جوار آستان مقدس امام زاده عبدالله هستم
ورود زوارین پاکستان به آستان
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN
کانال محبین امیرالمومنین
◼️◾️▪️ دل غریب من از گردش زمانه گرفت به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع ش
سلام
شبتون بخیر
دوستان روال برنامه از فردا شب تغییر میابد.
فاطمه خانم دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گلدار خرید، گفت:
«خانم این چادر را برای دخترمان بدوز، بگذار بهمرور با چادر سر کردن آشنا شود.»
از آن به بعد هر وقت پدر و دختر میخواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد میگفت:
«نمیخواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه میدوید و چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا و میگفت «بابا خوشگل شدم؟»
باباش قربانصدقهاش میرفت که خوشگل بودی، خوشگلتر شدی عزیزم، فاطمه ذوق میکرد.
یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود، گفتم:
«امروز بدون چادر برو» فاطمه نگران شد گفت:
«بابا ناراحت میشود» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون، وقتی آقا جواد نماز میخواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن میکرد و همان چادر را سَر میکرد و به بابایش اقتدا میکرد و هر کاری بابایش میکرد، او هم انجام میداد.
شهید جواد محمدی🌷
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN