یادآوری
اعمال عصر جمعه
روی جملات زیر کلیک کنید
۱-خواندن صلوات ضراب
۲-خواندن دعای سمات
۳-فضیلت خواندن سوره قدر در عصر جمعه
۴-زمان استجابت دعا در عصر جمعه
.
۵_تلاوت سوره صافات
❇️لینک کانال
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN
توجه /توجه
✍پدیده خسوف(ماه گرفتگی) امشب،از نوع نیم سایهای ( و به عبارت دیگر، خسوفِ نجومی ) است و لذا وجوب خواندن نماز آیات را در پی ندارد. در این نوع خسوفها، هیچ قسمتی از ماه گرفته و تاریک نمیشود، بلکه فقط از نور و درخشندگی ماه، اندکی کاسته میشود که این امر برای عموم بینندگان محترم قابل تشخیص نیست
❌این که در برخی گروهها و کانالها گفته شده نماز آیات واجب است بخوانید کاملا اشتباه هست
❇️به کانال
جهادی امیرالمومنین علیه السلام بپیوندید.
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN
10505503801939.mp3
5.82M
💙زیارت آل یاسین💙
#سلام_علی_آل_یاسین🤍
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّهَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ💚
چ روزی میشه ک اول صبح رو با سلام ب امام زما(عج) شروع کنیم🫀
امروز امام زمانتو سلام کردی؟
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حـال دلـاتـونو خوب کنید با این کلیپ زیبا#
#لبیک_یا_خامنه_ایی
اللهم عجل لولیک الفرج
📳 https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ گناهی رو کوچک نشمارید.
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله
صفحه۸۹
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN
مجید بربری 🌹#قسمت_پنجاه_و_هفت
شهید مدافع حرم.مجید قربان خانی
🌟🌟
سربازیش که تموم شد،به من پیشنهاد داد قهوه خونه بزنیم.پیشنهاد خوبی به نظرم می اومد.اون زمان زیاد به قهوه خونه ها رفت و آمد داشتیم و از اوضاع مالی شون بی اطلاع نبودیم.با یکی از دوستامون شروع به کار کردیم.اوایل،اوایل که میگم منظورم هفته اوله،مشتری آنچنانی نداشتیم.هنوز یک هفته نشده بود که قهوه خونه،هر نیم ساعت یک مرتبه،پر و خالی میشد.مجید با نصف بچه های یافت آباد رفیق بود و همه روی حساب او می اومدند.مجید با دسته های رفیق دو سه نفره گرفته،تا بیست نفره نمی نشست و قلیون می کشید و چایی هورت می کشید و بگو بخندش،تا چند مغازه اون طرف تر هم می رفت.قلیون کشیدنش به روزی پنج تا،بعد ده پونزده تا و حتی به بیست تا هم رسیده بود.ورق بازی هم رو شاخش بود.اگه نمی رفت وسط بازی دوستاش،اصلا انگار بازی،بازی نمیشد.مدتی بعد اون قهوه خونه رو فروختم به شریکم و یه زمین جهارصدو پنجاه متری خالی گرفتیم و شروع به ساخت کردیم.مجید هر جا میرفت،پیش همه ی دوستاش افاده می اومد و می گفت:قهوه ی خونه عرفان مال منه،کامل شد منتظرتون هستم.
قهوه خونه توی خیابون عرفان بود و ما هم اسمش رو عرفان گذاشتیم.ولی بین بچه های یافت آباد و محله های دیگه به قهوه خونه ((مجید بربری))معروف بود.از چند ماه قبلش ،هرجا می نشست ،می گفت قهوه خونه خودمه،بیاین مهمون خودم.وقتی مشتری ها می اومدن و یه دل سیر قلیون می کشیدن و خوش می گذروندن و می خواستند برن،تازه موقع حساب کردن متوجه می شدند که قهوه خونه مال مجید بربری نیست و مال دایی مجیده. هشت ماه قهوه خونه عرفان را داشتیم و بعد جمع کردیم و رفتیم فرحزاد.فرحزاد،راهش یه کمی تا یافت آباد دور بود و مجید نیومد.رفیق هاش براش مهمتر از هرچیزی بودن.چون رفقاش هرروز نمی تونستند به فرحزاد بیان،مجید هم نیومد.گاهی دو سه هفته یه بار،سری به ما میزد.یک سال بعدش رفتیمسولوقون که سر و کله مجید دوباره پیدا شد.مدتی که قهوه خونه رو داشتیم،صبح تا ظهر می رفتم شهرداری.چون کار قهوه خونه از سه چهار بعدازظهر تا دوازده شب بود. یه مدت کمر درد ناجوری منو گرفت،به جای خودم مجید رو گذاشتم. صبح بازیافت های شهرداری رو جمع میکرد. یه سال نیسان من دستش بود و کار می کرد. سال نور و یک بود.هشت صبح شروع میکرد،ده صبح توی قهوه خونه حاج مسعود ،بساط قلیون کشیدن و شوخیش به راه بود. ماهی دو میلیون تومن ازم می گرفت،تازه روزی چندتا بار مجانی ،واسه دوستاش جابجا میکرد.
زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹
#مجید_قربانخانی
https://eitaa.com/AMIRALMOMENEN