eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
895 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
152 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسین ابراهیمی
آیا به کلاس داستان‌نویسی اعتقاد دارید؟ من کلاس داستان‌نویسی بلد نیستم. شیوۀ نوشتن بلد نیستم. هر طور که شم‌تان هست بنویسید. اما بدون یادداشت برداشتن و تمرکز نمی‌توان نویسنده شد. من هیچ راهی برای این‌که شماها را به نویسنده تبدیل کند بلد نیستم. فرض کنید این کار قابل تدریس باشد ما عملاً به شماها می‌گوییم که همه بیایید عین این روش بنویسید. ما در ایران در سال 1373 پژو را مونتاژ کنیم. کسی از این کار ناراحت نشد. چون یک ماشین را مهندسی معکوس کردیم. همه هم خوشحال شدیم. این یک کاری در علوم تجربی. حالا مثلاً بیاییم در علوم انسانی بگوییم الحمدالله یک مدرسه‌ای درست شده که همه شعر حافظ می‌خوانند و غزل شکل حافظ می‌گویند. اگر بگویند صد نفر صد غزل حافظ را دوباره سرودند. این دیگر خوشحالی ندارد. اگر صحبت‌های من کمک کند که شما مثل هم باشید سودی ندارد. قرار است شما هر کدام مثل خودتان باشید. قرار است هرکسی نظر خودش را داشته باشد و با روش خودش بنویسد. در نویسندگی ما دنبال کارهای متوسط نیستیم. دنبال کارهای خوب هستیم. ما در روزنامه‌نگاری دنبال کارهای متوسط هستیم ولی در کتاب دنبال کارهای خوب هستیم. هرکدام باید شکل خودمان بنویسیم. @ANARSTORY
هدایت شده از حسین ابراهیمی
چرا حالت گزارشی پیدا می‌کند گاه داستان‌ها؟ وقتی من از زبان نادرست استفاده می‌کنم. از زبان غیرداستان استفاده می‌کنم آن چیزی که می‌نویسم شبیه داستان نمی‌شود. وقتی قیدها و صفت‌ها را می‌آوریم آن شأن داستانی را زبان ما دیگر نخواهد داشت. یک مثالی هست در کارگاه‌های داستانی که می‌گویند چیزی را نگو بل‌که نشان بده. مثلاً اگر می‌خواهی کهنگی مبل را نشان بدهی حتماً باید کهنگی مبل را نشان بدهی: مثلاً غژغژ صدا می‌کند یا سایید شدن... @ANARSTORY
هدایت شده از حسین ابراهیمی
روش برخورد با ایده ایده اولین برخورد با داستان است و باید به صورت روشمند به صورت پیرنگ دربیاید تا قابلیت داستانی شدن داشته باشد. خیلی وقت‌ها در ایران هر ایده‌ای که به ذهن آدم‌ها می‌رسد می‌خواهند درباره‌اش داستان بنویسند. ایده را یادداشت کنید. مدتی بگذارید بیات بشود و ببینید آیا آن ایده هم‌چنان برای نوشتن داستان قوی است یا نه؟ هول نشوید و سریع بروید شبانه آن را بنویسید. نگاه کنید ببینید کدام ایده‌ها برای شما بعداز مدتی جذابیت دارد و باهاش دیالوگ می‌کنید. آن ایده را بعد بیاورید در نظام پیرنگ. هیچ وقت سریع ایده را اجرا نکنید، مگر نخبه و داستان‌نویس مادرزاد باشید. 90 درصد. همۀ شما می‌توانید داستان بنویسید که خوب تلاش بکند باید از مسیر علمی بروید و با داستان علمی برخورد کنید. @ANARSTORY
هدایت شده از حسین ابراهیمی
امن‌ترین نقطۀ داستان‌گویی کارهای کلاسیک تحلیل شخصیت قرن نوزدهمی دارد. مستقیم قید و صفت را برای شخصیت به کار می‌برد. درصورتی که در داستان‌نویسی جدید باید نشان بدهیم. یک کارکرد تصویری و یک خط دیالوگ. درصورتی که اگر برش‌ها طولانی و بلند شود امکان تصویری گفتن نیست و ناچاریم گزارشی بگوییم. امن‌ترین جایی که در داستان‌نویسی وجود دارد و بیش‌ترین جایی که می‌توانید داستان بگویید تصویر است. تصویر، دیالوگ و روایت از عناصر داستان است. تصویر و دیالوگ از امن‌ترین بخش‌های داستان است. @ANARSTORY
هدایت شده از حسین ابراهیمی
کله‌معلق زدن در داستان در داستان هر کاری دل‌تان می‌خواهد بکنید. توی داستان هر کاری می‌توانید بکنید اما به یک شرط، هر پشتکی که دوست دارید در داستان بزنید ولی منطقش را تأمین کنید. حتی شما می‌توانید بروید قصه بگویید به سبک افسانه‌های قدیم. الان گفتن قصه ممکن نیست اما شما می‌توانید قصه بگویید اما باید فرم روایت را درست کنید و انگیزۀ روایت و هر کاری که در داستان می‌کنید انجام دهید. انگیزۀ روایت را تأمین کنید. @ANARSTORY
هدایت شده از حسین ابراهیمی
تاوان داستان‌نویس شدن داستان نوشتن مسیر فوق‌العاده سختی است و پوست‌تان کنده می‌شود و باید تاوان بسیاری بدهید. بروید دنبال زندگی و نیایید داستان‌نویس بشوید. @ANARSTORY
هدایت شده از حسین ابراهیمی
تمام وقت‌تان را برای خواندن داستان و رمان نگذارید تصور کنید یک رستورانی درست کردید و می‌روید از رستوران‌ها دیگر غذا می‌گیرید کار رستوران این است که خودش غذا بگیرد وقتی آثار داستانی دیگر را می‌خوانید مثل این است که شما همه‌اش از جاهای دیگر دارید غذا می‌گیرید. متون کلاسیک فارسی بخوانید. نوروزنامه بخوانید. مروج‌الذهب و تاریخ جهانگشا بخوانید. تاریخ. رستم‌التواریخ بخوانید. قسمت عمدۀ متریالی که از این متون استخراج می‌کنید از شما یک داستان‌نویس می‌سازد. قرآن و تورات و انجیل بخوانید. من تصویرنویسی را از تورات یاد یاد گرفتم عهد عتیق و قرآن به شدت روایی است. این‌جاها خمیره شکل می‌گیرد و متمایز می‌شوید. متون کلاسیک جزو تغییرناپذر خواندن‌هاتان باشد. اگر فقط رفتید داستان خواندید به‌خصوص کارهای بد، کارتان بد می‌شود. @ANARSTORY
تمام گلویم پیش تو گیر است. ای خدای حسین.