چک انگلیسی
مترجم چک سفید را گذاشت جلوی مدرس و حرف مرد خارجی را ترجمه کرد: «هر مبلغی میخواهید در آن بنویسید و به هر طریق که میخواهید خرج کنید.»
مدرس پرسید: «حالا چرا نصف شب آوردهاید؟»
- ما شنیده بودیم شما پول نمیگیرید. برای همین چک آوردیم.
- هرکه به شما گفته بیخود گفته. من پول میگیرم اما نه به این صورت. اولاً باید طلا باشد، آن هم بار شتر، در روز روشن، بعداز نماز در مدرسۀ سپهسالار.
نمایندۀ دولت انگلیس پاسخ ترجمهشدۀ مدرس را که شنید گفت: «مدرس میخواهد آبرو و حیثت ما را در تمام دنیا ببرد.»
چک انگلیسی همانطور که سفید آمده بود، سفید هم رفت.
نباید منتشر شود
تلگرافی رسیده است. از دستی به دست دیگر میرسد. صدایی میگوید: «این نباید منتشر شود.» کاغذ در جیبِ کسی پنهان میشود.
تهران که فتح شد، ادارۀ پایتخت به دست فاتحان مشروطه افتاد. فاتحان که از جانب علما و مجتهدین احساس خطر میکردند، بلافاصله به بهانههایی دست به اعدام زدند. اولین کسی که قربانی مشروطه انگلیسی شد، شیخ فضلالله نوری بود. شیخ مجتهد پایتخت، جانش در خطر بود.
فرزند آخوند خراسانی(مرجع مقیم نجف) میگوید که آخوند نخستین تلگراف خود را بعداز فتح تهران دربارۀ حفظ جان شیخ فرستاد، ولی آن تلگراف پنهان داشته شد.
تلگرافی رسیده است. از دستی به دست دیگر میرسد. صدایی میگوید: «این نباید منتشر شود.» کاغذ در جیبِ کسی پنهان میشود.
همیشه عده ای بودند که میگفتند
۱_مگر چه کار کردند اهالی سقیفه، جز اینکه فقط به جای امام علی، یک شخص دیگر را حاکم کردند؟
۲_ مگر چه کار کردند کوفیان، جزء اینکه به امام حسین نامه نوشتند و بعد بنا به مصلحت همراه امام نجنگیدند؟
۳_مگر چه کار کردند جز اینکه سال ۸۸ اعتراض کردند به رای مردم؟
۴_مگر چه کار کردند عده ای جز اینکه میگویند ما ولی فقیه نمیخواهیم!!!
در راستای همین نمونه ی دیگر 👇👇👇
مگر چه کار کردن عده ای جز اینکه می گویند ما نظام اسلامی نمیخواهیم.
اینها یا نفهمیدند یا نمیخواهند بفهمند
🌀"میخ اولین بدعت که کوبیده شد آخرش می شود شهادت معصوم و نابودی انقلاب."🌀
@anarstory
ماجرای اربعین از آنجا شروع شد که سی هزار نفر به چند خانواده ی مسافر حمله کردند. آنها تنها بودند و تمام تلاش شان را کردند که جنگ نشود ولی وحشی ها با بی رحمی همه ی آنها را کشتند و اسیر کردند. حالا ما می رویم که به آدم های بی رحم بگوییم نمی گذاریم چنین اتفاقی در تاریخ تکرار شود. ما حسین را تنها نمی گذاریم. اگر ببینی سی هزار نفر مسلح به چند تا خانواده حمله کرده اند، کمک شان نمی کنی؟ حسین، جانشین پیامبری ست که مسیح و موسی و ابراهیم وعده ی آمدنش را داده بودند. اما آدم های دروغگو او و خانواده اش را به قتل رساندند. شما تا حالا مهمان هایتان را کشته اید؟تا حالا دیده ای یک مادر چهل شب برای گهواره خالی لالایی بخواند؟اربعین را فقط کسی می فهمد که در یک نصفه روز، برادرها و پسرها و برادر زاده ها و دوستان خانوادگی شان را از دست داده باشد.اربعین، خاطره ی روزهایی ست که آدم های سیاه تاریخ پدر شان را به صلیب کشیدند.
#تمرین
این متن رابه زبان عربی و انگلیسی می خواهم.🙂 خیلی زود...ممنون از همگی...
هدایت شده از z.askari
{بِسْمِرَبِالٰزَهْرٰاسَلامُاللٰہعَلَیہا۰۰۰}
💎 •﴿•..پٰادِشٰاهِوارونِہ..•﴾• 💎
باغی برای حرف های دلتان🌲
ازقبیل ↓
دلنوشتہ📝
شعر📝
متنادبۍ📝
📌آموزش شعر ، نثر ، قافیہ و...💎
📌نقد و برسی آثار توسط اساتید🔍
📌تمرین های مختلف
نشانۍ باغ☘ ↓
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
↓
↓
↓
💎 •﴿بٰاغِ اَنٰار﴾•💎
✨انْجُمَنِ نِويسَندِگاٰنِ اِنقِلاٰبےِ رُماٰن.✨
باغی براۍ شکفتن..🌱
نوشتن رمان📚
و داستانک✏️
📌آموزش هایۍ مفید نویسندگۍ
📌تمرین های مختلف
📌نقد و برسی آثار
نشانی باغ☘↓
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
****
نشانۍ نمایشگاه💌↓
💎•﴿بٰاغِ اَنٰار﴾•💎
💎 •﴿•..پٰادِشٰاهِوارونِہ..•﴾• 💎
@anarstory
@anarstory
****
↓
↓
💎 •﴿ بْاٰغِ ێاٰقٓۆٺ ﴾• 💎
✨ێاٰࢪاٰݩِ إݩقِݪآبْۍِ قْاٰبُ ۆ تَصٰۆیّࢪ ✨
باغی براۍ هنر های گرافیکی شما🌳
📱آموزش متن نگار ، عکس نوشتہ و..
📱نقد و برسی آثار توسط اساتید
📱تمرین هاۍ مختلف
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21
💎{.نمایشگاه باغِ یاقوت..}💎
♦️ @HOLLYYAGHUT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️ویژه| کمپین #به_تو_از_دور_سلام
☑️ قرائت همگانی زیارت اربعین، ساعت ۱۰ صبح روز اربعین، روی پشت بام ها و ایوان منازل
هدایت شده از حسین ابراهیمی
" داستان یک سلسله وقایع حقیقی یا غیر حقیقی است که به طور زنده و آمیخته با جزئیات بیان شده باشد به نحوی که مخیله خواننده یا مستمع بتواند آن ها را آناً مجسم کند. از این تعریف چنان بر می آید که، داستان ساخته و پرداخته ی ذهن خلاق فردی به نام نویسنده است. گرچه از واقعیت های بیرونی برداشت هایی شده است، ولی همه ی این واقعیت ها از صافی ذهن، عواطف و احساسات و پیش دانسته ها نویسنده گذشته و از پایگاه و موقعیت اجتماعی او نشأت گرفته است و با کمک ذهن خلاق خواننده و مشارکت اوست که کامل می شود.
قصه محصول ذهنیت جمع است و خالق مشخصی ندارد و با نقل پی در پی، جمع بر روی آن اثر گذاشته اند، حال آنکه داستان محصول ذهنیت فرد است وحتی می توان از روی سبک و روش آن نویسنده اش را بازشناخت.
قصه و داستان هر دو آثار روایی هستند و به نقل رویداد ها می پردازند، ولی آنچه داستان را از قصه جدا می کند روابط علی است که بین رویدادهای مختلف آن برقرار است. حال آنکه قصه بر اساس حوادث پشت سر هم که ممکن است رابطه علت و معلولی هم بر آن ها حاکم نباشد شکل می گیرد.
تفاوت دیگر در قهرمان وشخصیت است. قصه های کهن معمولاً قهرمانانی دارند که از الگوهای مشخصی پیروی می کنند و صف بین خوبی و بدی مشخص است، حال آنکه شخصیت ها در داستان دارای نوعی فردیت هستند و در اثر تحولاتی که حادث می شود تغییر می کنند، یعنی سفید سفید یا سیاه سیاه نیستند و سایه روشن و خاکستری هستند.
تفاوت دیگر در ساختمان ادبی آن هاست. ساختمان ادبی قصه معمولاً ساده بوده و تنها در آن چهارچوب ها بیان می شده و جزئیات در آن راهی نداشته و توسط گوینده به آن اضافه می شده است. حال آنکه داستان اثری مکتوب است و دست نویسنده باز است تا آن گونه که می خواهد به جزئیات بپردازد.
زبان قصه شفاهی بوده و ماهیت گفتاری دارد حال آنکه داستان به زبان ادبی نوشته می شود و تمام ملاحظات زیبایی شناسی زبان در آن به کار گرفته می شود.
یکی دیگر از تفاوت ها در زمان و مکان است. قصه های سنتی تعلق زمانی و مکانی آشکار ندارند. یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود، جنگلی بود، قصری بود، خانه ای بودو...حال آنکه در داستان های امروزی حتی از نوع فراواقعی و فانتزی می توان نشانه های بسیاری دال بر حضور زمان و مکان را در آن مشاهده کرد.
هدایت شده از حسین ابراهیمی
قصه ممکن است در دل داستان نهفته باشد اما داستان ممکن است قصه داشته باشد یا نه.