سپیــــــــــــــــــــــدار:
#سپیدار نماد قیام است؛
قیامی فرادیٰ࠰
در جنگلی که در آن
بی ریشهها ریشه دواندهاند
به اِشغال حریم پاکش
و هرزهها و علفهای هرزش
در حال عریانی و فرسایش ِ خاکش؛
تا فروکنند نیش ریشههاشان را
به تن انسجام و وحدت این خاک؛
برای مکیدن سهم آب و نان دیگران؛
تا پایینترین دهکِ زمین،
تـــــــــــــــــــا…نفت!
و سازش کنند با طوفان و سیل و آفات
به تجزیه و تقسیم جنگل؛
و قد بکشند برای تصاحبِ رانتِ آفتاب
و گردنْ کلفتتر کنند و تنه، قطورتر
و جــــــــــــــــــــــــــــا بازکنند
برای جولانِ کرمهای فاسدِ خطرناکی
که در نگاهِ مردم، خادمند و خاکی!
صاحبانِ اصیل و ریشهداری
که لابلای اینهمه
شاخ و برگِ فربهِ فراخ
اصلاً دیده نمیشوند!
و در این رقابتِ تنگاتنگِ نابرابر
برای نَمــــــــــــــــی آب
و کمــــــــــــــــی آفتاب
عرق میریزند و خشک میشوند؛
میسوزند و میشکنند
و خرد میشوند؛
زیر سایهی سنگینِ این
بیبُتههای پهنبرگ
و ســــــــــــــرانجام،
لاشبرگشانْ کود میشود
پای رشدِ این تبعیض!
جنگلی که در آن زردها،
هم از دست شغالها
نشان "شوالیه"میگیرند،
هم از جنگلبانان!
و قاصدکها، فقط آنها را پخش میکنند.
آنها که از منابعِ این جنگل میخورند
و برای منافع جنگل دوردست میدوند!
از پرچمِ گلهای اینجا میمکند
و عسلشان برای ملکهٔ
جنگل سحرآمیز است.
از این جنگل میزیند
و در تاریکخانهٔ جنگل سیاه میزایند!
و گردهافشانانی که
فقط تخم اینان میپراکنند
تا وربیفتــد؛
تا بخورنـد ملخان،
تخم ِهر چه ســرو و سپیـدار…
و نزاید و نروید
اِلّا "زرد"
اِلّا علفِ هرزِ وابسته…
"جنگلی که در آن
ســـــــروها ساکتند
و سپیـدارها غریب "
چه سخت است ببینی
همریشههایت
میزبانِ انگلها و قارچها شدهاند
و همریشانت
با جوانهخوار و چوبخواران پیوند زدهاند
و دورت را تُنک کردهاند از نفس،
از همـنفس
و پُر کردهاند از عطش،
از قفــس؛
تا یا خود، بیخبر، بپوسی و بیافتی
یا به تیغِ تبر، قطع و حذف...
تا هیزم ِآتش ِ
زمستانـگذرانیهایشان شوی!
در اینجا بادی نمیوزد اِلّا به مخالف
و هیچ بادی درختانِ حزبِ باد را
از بین نمیبرد!
و هیچ طوفان را
با بیطرفان کاری نیست.
بادهای ویرانگر از هر طرف
بیدهای آشفتهٔ ترسو را مجنون میکنند
و تازیانه میشوند
بر پیکر سروها و سپیدارها
تا پوستشان را بخراشند
و رخنهٔ افات و مرضها کنند.
در این جنگل مدتهاست
فصلِ طغیانِ آفات است
و بادها و حشراتِ موذی
دست در دست هم،
گَردِ مرض و یأس میپراکنند…
"زردها برای دیده شدن
پاییز میخواهند؛
بی آنکه بدانند؛
فصلِ هرس #سپیدار
پاییـــــز است"
#حامدزمانی ۱۵؍۱۲؍۹۸
྿تنها رسانهٔ سپیدار باشید྿
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
سپیــــــــــــــــــــــدار: #سپیدار نماد قیام است؛ قیامی فرادیٰ࠰ در جنگلی که در آن بی ریشهها ر
نظرشون عوض شد.. از سنجاق برش داشتن.. 😐🤣💔
#خبر
سنجاق های جدید کانال رسمی😮😍
چقدر زیاااد.. الان به ترتیب همه رو میذارم..
18.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایٖنۨ شؔهرِ ویٖرُونْ #لهم_کردࠪ
#ممد_نبودی_ببینیۙ
بر❘یِ #آبادان ؒ #خرمشهر ؓ
#بیزار™︎
سؔاࠟختِ ٩٦
#حامدزمانی
ᤏᤩᤫེᥬ᥀ྀ
▘ کپشن پستـــــــــــــــــــــــــتِ
ویدئـــــــــــــوی آهنگ #بدونمرز
که به بهانهٔ ماجرای بیارتباطِ دیگری
بعد گذشــت چندروز از زمان انتشار
از صفحهٔ اینستاگرام حذف شـــــد:
این از همهچیز مهمـــــــــــــتر است
از هر مطلبـــــــــــــــــــــــــــی که
این سالــــــــــــــها خواندم و نوشتم
ماجراهای بدونمـــــــــــــــــــــــرز
و ماجرای بدون مــــــــــــــــــــرزها
صفتی که اینسالـــــــــــــــــها بارها
پشتســـــــــــــــــرِ کلمات مختلف
به گوشـــــــــــــــــــــــــتان خورده
ویروس بدونمــــــــــــــــــــــــــرز،
پزشکان بدونمــــــــــــــــــــــــــرز،
موسیقی بدونمـــــــــــــــــــــــــرز
و درنهایت جهان بدونمــــــــــــــرز.
لانسهٔ جدید اسپیـــــــــــــن داکترها
و توجیهگران قدرت و نبــــــــــرد نرم
و اثری بسیار مهم در هنرِ تلنگـــــــــرِ
معمارگران انتخــــــــــــــــــــــــاب
برای رسیدن به انطباقی غیـــر اجباری
و فرهنـــــــــــــــــــگی بدون حادثه
از بین اینهمـــــــــــــــــــــــــــــــه
این از همهشان مهمتــــــــــــر است
و ایمان دارم فیالحــــــــــــــــــــال
مقـــــــــــــــــــــدم بر هر چیزست
چیزی نیست جـــــــــــــز: #وحدت
انتشـــــــــــــــــــار آهنگ بدونمرز
که بیانگر همین امــــــــــــــــــــــر
در قالــــــــــــب زبانِمادری ماست،
قبل از انتشار هر اثر و مطلب دیگـری
این چند خـــــــــــــــــــــــــــط که
از بین تمام افکاری که ماهــــــهاست
مرا در خود فـــــــــــــــــــرو برده و
گزارههایی که از دریای مطلب موجود
[ که طبعاً در ظرفِ کوچک و خامپـــز
و تعداد محـــــــــــــــدود واژگانش
نگنجد و نبـــــــــــــاید هم بگنجد ]
بیـــــــــــــــــــــــرون کشیدمشان؛
بمانــــــــــــــــــــــــــــد به یادگار
تا شاید بَعــــــــــــدی و تکملهای…
این دِین؛ در عوض به گردن شــــــما
که بخاطر اهمیـــــت آن، در موردش
بخوانید و تعمق کنید و بکار بندیـــد!
ᤏᤩᤫེᥬ᥀ྀ
#حامدزمانی
سپیــــــــــــــــــــــدار:
#سپیدار نماد قیام است؛
قیامی فرادیٰ࠰
در جنگلی که در آن
بی ریشهها ریشه دواندهاند
به اِشغال حریم پاکش
و هرزهها و علفهای هرزش
در حال عریانی و فرسایش ِ خاکش؛
تا فروکنند نیش ریشههاشان را
به تن انسجام و وحدت این خاک؛
برای مکیدن سهم آب و نان دیگران؛
تا پایینترین دهکِ زمین،
تـــــــــــــــــــا…نفت!
و سازش کنند با طوفان و سیل و آفات
به تجزیه و تقسیم جنگل؛
و قد بکشند برای تصاحبِ رانتِ آفتاب
و گردنْ کلفتتر کنند و تنه، قطورتر
و جــــــــــــــــــــــــــــا بازکنند
برای جولانِ کرمهای فاسدِ خطرناکی
که در نگاهِ مردم، خادمند و خاکی!
صاحبانِ اصیل و ریشهداری
که لابلای اینهمه
شاخ و برگِ فربهِ فراخ
اصلاً دیده نمیشوند!
و در این رقابتِ تنگاتنگِ نابرابر
برای نَمــــــــــــــــی آب
و کمــــــــــــــــی آفتاب
عرق میریزند و خشک میشوند؛
میسوزند و میشکنند
و خرد میشوند؛
زیر سایهی سنگینِ این
بیبُتههای پهنبرگ
و ســــــــــــــرانجام،
لاشبرگشانْ کود میشود
پای رشدِ این تبعیض!
جنگلی که در آن زردها،
هم از دست شغالها
نشان "شوالیه"میگیرند،
هم از جنگلبانان!
و قاصدکها، فقط آنها را پخش میکنند.
آنها که از منابعِ این جنگل میخورند
و برای منافع جنگل دوردست میدوند!
از پرچمِ گلهای اینجا میمکند
و عسلشان برای ملکهٔ
جنگل سحرآمیز است.
از این جنگل میزیند
و در تاریکخانهٔ جنگل سیاه میزایند!
و گردهافشانانی که
فقط تخم اینان میپراکنند
تا وربیفتــد؛
تا بخورنـد ملخان،
تخم ِهر چه ســرو و سپیـدار…
و نزاید و نروید
اِلّا "زرد"
اِلّا علفِ هرزِ وابسته…
"جنگلی که در آن
ســـــــروها ساکتند
و سپیـدارها غریب "
چه سخت است ببینی
همریشههایت
میزبانِ انگلها و قارچها شدهاند
و همریشانت
با جوانهخوار و چوبخواران پیوند زدهاند
و دورت را تُنک کردهاند از نفس،
از همـنفس
و پُر کردهاند از عطش،
از قفــس؛
تا یا خود، بیخبر، بپوسی و بیافتی
یا به تیغِ تبر، قطع و حذف...
تا هیزم ِآتش ِ
زمستانـگذرانیهایشان شوی!
در اینجا بادی نمیوزد اِلّا به مخالف
و هیچ بادی درختانِ حزبِ باد را
از بین نمیبرد!
و هیچ طوفان را
با بیطرفان کاری نیست.
بادهای ویرانگر از هر طرف
بیدهای آشفتهٔ ترسو را مجنون میکنند
و تازیانه میشوند
بر پیکر سروها و سپیدارها
تا پوستشان را بخراشند
و رخنهٔ افات و مرضها کنند.
در این جنگل مدتهاست
فصلِ طغیانِ آفات است
و بادها و حشراتِ موذی
دست در دست هم،
گَردِ مرض و یأس میپراکنند…
"زردها برای دیده شدن
پاییز میخواهند؛
بی آنکه بدانند؛
فصلِ هرس #سپیدار
پاییـــــز است"
#حامدزمانی ۱۵؍۱۲؍۹۸
྿تنها رسانهٔ سپیدار باشید྿
اعتراف میکنم #پلیبک کردم!
در مورد اجرای عجیب
دانشگاهآزاد[۲]
اونجاکه
برانداز و جمهوریاسلامی
بهم میرسن؛
بسیج و اپوزوسیون؛
بسیجی و منفعتطلبی…
اونجاکه دین و دروغ
شیعه و تهمت و بردنِ آبرو…
اونجاکه خامی و ادعا
و خطا و طلبکاری…
و اون نقطهای که مکتب و جَو
و دانشگاه و جهل…
یکی اشتباهیه
و اونــــ منم!
پس:
#پلیبک یعنی؛
اونجاکه کسی نمیسازه؛ بسازی
اونجاکه همه میسازن؛ نسازی
#پلیبک یعنی؛
چیزی بهت حمله کنه
که ازش دفاع کردی!
یعنی؛
به جرمِ آبرو خریدن؛
آبروتو ببرن!
#پلیبک یعنی؛
بعدِ اینهمه سال،
برای اولینبار بری
رو جلد روزنامهها
ولی بقصدِ تخریب!
یعنی؛
بازی دربیارنᴾᒻᴬʸ
پشتسرتᴮᴬᒼᴷ
ولی تو اهلِ بازی نباشی!
#playback
یعنی؛
خودت برا خودت شعر بگی :
" روبروم... دشمنا و داورها
پشتسر...دوستان و خنجرها
یهطرف…از غریبه میخوردم
یهطرف...آه! ...از برادرها! "
یعنی #متهم
پس اعتراف میکنم!
“من یه عمره #پلی_بک کردم”
و نه فقط دانشجوها!
از همه معذرت میخوام!
پ.ن:
۱- هیچوقت! هیچجا!
ادعای بسیجی بودن
یا انقلابی بودن
به یمن بودنِ چون شماهایی نکردم
و حالا به نبودنم مطمئنترم!
۲- این القاب رو خودتون دادید!
چیزیو که خودتون دادید؛
طبیعتا خودتونم میگیرید!
واسه همینه
به هرچی که
دادن و گرفتنش
دستِ شماست؛
همیشه میخندم!
۳- توضیحات راجع به
حواشی و تصاویر کاملش
در استوری/هایلایتاستوری اینستاگرام
#حامدزمانی
۹۷/۱۲/۷
در مورد اجرای عجیب دانشگاهآزاد [۱]
بعد٢-٣سال [بدلایلی]
دور از اجرای دانشجویی؛
چیزی دلیل تکرار شد،
آنهم تفاوت سنی ۱۰ ساله [به بالا]
و مستعد و تشنهٔ چیزیکه به آن
#انتقالنسلیآرمانها میگویم.
در خشکی شریان ِاصلی حیاتِ جامعه؛
#مطالبهگری
که تا از دانشگاه سرچشمه نگیرد،
جارینشود.
پس حسبِ تکلیف،
با علم به بضاعتها
رغم إنذارها
قراردادی جدید
مختص ِاجرای دانشجویی تنظیم کردیم،
-باکاهش مبلغ
[از سهمخودم/تقریبا½سایربرنامهها]
-کاهشسطح توقع از برنامهگزارِ دانشجو
-حتی تغییر نوع ِاجرا
[حذف ارکستر و…]
برآیند تجربیات قبل + تجربه دیروز
تنها نشان از فقدان فکر،
اخلاق، تخصص، خلاقیت، سلیقه، تجربه
و توان نبود،
بلکه بیشتر گواهِ فقدان ِ
#هویتمستقلِانقلابی بود که جایش را
عاملیّتِ آمریّت و ارادهٔ باندهای
قدرت-ثروت گرفته بود.
از اینرو؛ جدا از نیتها و انگیزهها،
سنگی بسنگینی #انقلاب
آنهم در ۴۰ سالگیاش،
بالطبع برای هر ذهنِ جستجوگرِ
ناظر و شاهد ماجرا؛
نشانیست برای نزدن
و اولین سوالی که پدید میآورد
«چرایی برگزاری چنین برنامهای» است.
منهای اینها
ناراحتی من، نشانهٔ اهمیت و علقه است.
نه از سر تعصب، که از سر غیرت.
وقتی چیزی مهم شد؛
متعلقاتش هم مهم میشود؛
پس
از صوت:
[چون وسیلهٔ انتقالِ محتواست
+نبود تمهیدات و ملزومات
+نقض تعهدات
+عدم تخصص
+دارا بودنِ [حداقل] اخلاقیات حرفهای
و بلوغ رفتاری
و…
ناراحت شدم؛ اما عصبانی نه!
نیز از بخشی که نه تنها ماهیتاً تناسبی با برنامه نداشت،
بلکه فوراً اینرا ابراز هم کرد!
[ این همانقدر عجیب است
که خواندن #۷تیر در #خندانندهشو! ]
وگرنه؛ نه با #استندآپ عداوتیست
و نه مجریانش.
گواهش برنامههایی،
که هم ما بودیم، هم آن!
اصلِ حرف،
عدم تناسبِ محتوا و ارائه،
با شعارهاست!
و اینجا، این تازه حداقلیترین برخوردی بود که آنرا بر خود واجب میدانستم.
آنجا که در برنامهٔ ۴۰ سالگی انقلاب،
رغم درخواست مکرر،
پیشِ چشم ِ حضار و #خانوادهٔشهدا
وسطِ جملهٔ #۴٠سالگی
بعدِ هر بار گفتنِ کلمهٔ #انقلاب
مزهپرانی بشود،
آیا چنین واکنشی بیجاست؟!
دردآورتر، گلبخودیِ برگزارکنندگان است.
درحالیکه وجود بیادبی و بینظمی،
از تقصیرات ایشان
و برخورد با آن، وظیفهٔ ایشان است،
نه مهمانِ روی صحنه و در حالِ صحبت!
نه تنها نشد،
بلکه واکنش من؛
برخوردِ من، به آنها برخورد!
و همچون کودکانِ بهانهجوی لوس،
با خرج همیشگیشان
از اعتبار شهدا و ارزشها،
معترض به اعتراضِ من شدند، که
«حرمت خانوادهٔ شهدا را نگه دارم!»
درحالیکه مصداق بیحرمتی
به خانوادهٔ شهدا،
حضورشان در چنین مراسمیست،
نه غیرت و دفاع از شأنیتشان!
سالها چنین مسائل آسیبها زده،
تازه، در نسلی
انقلاب و امام و جنگ دیده!
چه رسد به نسلی که،
نه تنها تجسم و آگاهیای
ازین آرمان ندارد
بلکه هر روز، داخل و خارج،
ضدش را میبیند!
دانشگاه، باید جای ماهی دادن،
ماهیگیر بپروراند،
چنین مراسم را نیز به اهل
و کنندهاش بسپارد.
در آخر؛
بقدری بین دانشجو بودن،
برایم مهم است،
و این بچهها همگیشان [از هر طیف]
برایم عزیز،
که هیچ جز رشد و تعالیشان
برایم اهمیتی ندارد.
برای همین و با وجودِ اینهمه؛
بعد برنامه و در حلقهٔ غریبِ سوالات
و حرفها و غیر آن،
تک به تک با عشق جواب دادم.
#حامدزمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من به نحوهٔ عملکرد رسانهها
نقـــــــــد جــــــــدی دارم!
چـــــــــــــــــــــرا خوندن از
ظلم و استکبار خارجــــــــی
حمایــــــــــــــــــــت میشه؛
امــــــــــــــــــــــــــــــــــا؛
ظلم و استکبار داخلی نـــه؟!
ـــــــــــــــــــــ #حامدزمانی