eitaa logo
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
1.4هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
76 فایل
❀بـ‌سـ‌م رب ایـ‌سـ‌ٺادھ ھا❀ آوین مدیا ؛ ادامه دهنده مڪتب آوینے.. 🎬🎤 مرجع اختصاصی برای «ایـ‌سـ‌ٺادھ» ها..✌️🌹 مدیر: (تبادل و...) @Dokht_Avini_83 کانال ناشناس: https://eitaa.com/AVINMEDIA_majhool
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ دستم که روی سند خورد گوشی رو گذاشتم روی میز جلوم و چشامو بستم و گوشامو عین بچه هایی که خراب کاری میکنن گرفتم😖 لرزش گوشی روی میز باعث شد چشامو باز کنم و نگاهش کنم. *پیام ارسال نشد* شارژ نداشتم و پیام نرفته بود... نفس راحتی کشیدم و این بار ایمان آوردم یه حکمتی تو کاره... خدایا ببین من خواستم حرف دلمو بگم خودت نزاشتی...😢 ساعت یازده ظهر بود و به اسرار فاطمه و مامانم روی صندلی جلوی آینه نشستم تا فاطمه آرایشم کنه😒 این اولین بار بود که داشتم آرایش میکردم...😞 فاطمه یه آرایش ملایم روی صورتم پیاده کرد. چون هیچ وقت آرایش نمیکردم خیلی فرق کردم و متفاوت شدم. مانتو کابی و روسری ستش ر پوشیدم و به خودم توی آیینه نگاه کردم. خوب بود... بهم میومد. کاشکی محمد من و اینجوری میدید😢 یه شاخه گل سرخ از روی گلدون روی میز برداشتم و از اتاق رفتم بیرون... اقایون نبودن و خانوما سخت مشغول کار بودن... هه... هیچ وقت فکرشو نمیکردم اینجوری تموم شه... همه آرزوهام بر باد رفت... زندگیم تموم شد... جوونیم سوخت... عشقم مرد...😭 رفتم روی حیاط و وایسادم. داشتم آسمون رو نگاه میکردم و به دیوار تکیه داده بودم 😔 هی خدا... من تن دادم به تقدیر... ولی میدونم راه سختی در پیش دارم... شاید سخت تر از همه روزایی که گذروندم...😭 *فائزه... به پشت سرم نگاه کردم. فاطمه بود که گوشیم دستش بود📱 فاطی: بیا این گوشیت خودشو کشت... یه دختره کارت داشت گفتم نیستی... گفت بگو حتما باهام تماس بگیره... _باشه ممنون. به آخرین شماره گوشیم نگاه کردم. خدای من این که فاطمه بود...😳 @istafan