هدایت شده از گرافیست الشهدا🎨
☘ معلمی از جنس #شجاعت و #غیرت
🍁 معلمی از جنس مهربانی و عطوفت
.
☘ معلمی که هم حواسش به دانشآموزانش بود هم به کشورش.
🍁 معلمی که چندین بار از سوی #ساواک متذکر شده بود، اما با روح بزرگ و بیباکی که داشت و بدون ذره ای اعتنا به آن تهدیدات، به کارش ادامه میداد.
.
#محمدابراهیم_همت، مردی که با #همت و #پشتکار در نوجوانی ، توانست به معلمی پرتلاش و #قوی تبدیل شود.
.
☘ مردی که توانست پرچمداری #جوانان شهرضا را بر عهده بگیرد و نسبت به شهر و کشورش بی تفاوت نباشد.
.
🍁 مردی که فرماندهی #کردستان را برای بیرون راندن اشرار و یاغیان از کشور بر عهده داشت.
.
☘ مردی از فرماندهی تیپ۲۷ #محمد_رسولالله...
🍁 مردی از #عملیات #رمضان...
☘ مردی از #عملیات والفجر مقدماتی و والفجر ۴...
🍁 مردی از #فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا ، نصر ۵ و تیپ ۱۰ سیدالشهداء...
.
☘ مردی که با صلابت و اقتدار، #طلاییه و #مجنون را از پاتک های شدید #دشمن حفظ کرد و در نهایت در همان جاده های مجنون به معشوقش رسید.
.
به مناسبت سالگرد #شهادت #شهید_محمدابراهیم_همت
.
✍ نویسنده: #فاطمه_السادات_نبوی
.
📆 تاریخ ولادت: ۱۲ فروردین ۱۳۳۴
.
📆 تاریخ شهادت: ۱۷ اسفند ۱۳۶۲
.
📆 تاریخ انتشار طرح: ۱۵ اسفند ۱۳۹۸
.
🥀محل دفن: شهرضا.در جوار امامزاده شاهرضا
#گرافیست_الشهدا #طلاییه #جزایر_مجنون
#شهید_همت #استوری_شهدایی #کربلا #مشهد #سید_الشهدای_جنگ
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹شهیده نسرین شاهرخـی
🍃نوزده سال قبل در ششم دی ماه سال 1346 در شهر قروه متولد شد.
پدرش کارگر بود و از طریق کارگری و کسب روزی حلال زندگی را اداره می نمود و مادرش افسانه خانه دار بود با سپری شدن ایام طفولیت به مدرسه راه یافت و در دبستان دوازده فروردین زادگاهش قروه تحصیلات ابتدائی را به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی پروین اعتصامی ثبت نام نمود .
در رعایت شئونات اسلامی مقید بودند و همواره با حجاب کامل و پوشش اسلامی در محافل و مجالس حضور پیدا می کرد و در عمل به واجبات دینی کوشا بود
مادرش در این باره نقل می کند:
او علاوه بر انجام واجبات دینی در کلاس های قرآن هم شرکت می کرد و دیگران را نیز به انجام این امر تشویق می نمود،
زمستان سال 1365 در پایه سوم راهنمائی تحصیل می کرد در بیست و دوم بهمن ماه همان سال که مصادف با روز جمعه بود ، او از فرصت استفاده کرد تا در روستای ویهج به یکی از بستگان نزدیک سر بزند، برنامه های تلویزیون را تعقیب می نمود در بعد ازظهر همان روز به قصد دیدن فیلم تلویزیونی به شهر برگشت،عقربه های ساعت نزدیکی های 5 بعداز ظهر را نشان می داد و او دو ساعتی بود که از روستا برگشته بود و غرق تماشای فیلم شده بود ناگاه صدای آژیر خطر به صدا در آمد ، آژیر خطر از وضعیت قرمز حکایت می کرد و معنی و مفهوم آن بمباران شهر توسط هواپیماهای رژیم بعث عراق بود او سراسیمه از خانه بیرون رفت تا در پناهگاه پیش بینی شده در داخل محله پناه گیرد اما قبل از رسیدن به پناهگاه مظلومانه آماج تیر و ترکش قرار گرفت و در حوالی پارک شهر در بلوار امام خمینی(ره) شربت گوارای شهادت را نوشید و در جوار مزار شهیدان شهر و دیارش مأوا گرفت.
#شهید
#شهادت
#کردستان
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA