هدایت شده از یهتدون
#خرید_در_روزهای_کرونایی
امروز رفتم برای مادرم خرید کنم. گفتم هر چی نداره لیست کنه تا براش بخرم.
لیستش با ذهنیت من همخوانی نداشت، اخه مامان عادت به خرید هفته ای و... نداره هر لحظه که یه چیزی نیاز داره و تو خونه نیست سریع میپره مغازه های نزدیک خونه و خرید میکنه. بارها بهش گفتیم لیست تهیه کنه و یک یا دو بار در هفته بره خرید نه اینکه روزی دو سه بار... اما اون میگه ما قدیمیا از اینکارا یاد نمیگیریم 😑 و...
به همین دلیل خیلی چیزهایی که من انتظار داشتم در لیست نبود.
لیست شامل چند گروه میشد :
اقلام بهداشتی
خورابار و خشکبار
لبنیات
پروتئین
میوه و سبزیجات
عطاری و داروهای گیاهی
لوازم خرازی و تحریر
🔹افتادم تو محل و... لیست بدست شروع کردم به خرید...
🔹از اونجایی که حجم خرید زیاد و سنگین بود چرخ دستی خرید مامان و هم برداشتم؛
🔹و بخاطر اینکه سنگینی خرید ها اذیتم نکنه برنامه ریختم که از اقلام سبک شروع و به اقلام سنگین خاتمه بدم .
تو هر مغازه هم که میرفتم
🔹 سعی میکردم اون مواردی هم که در طول یکی و دو هفته آينده بهش نیاز خواهد بود رو هم خارج از لیست مامان، تهیه کنم. تا چند روز دیگه اجبار به اینکه کسی بره خرید، نباشه.
🔹 در موارد اضافی به لیست، تهیه اقلامی که خاصا این روزها بهشون نیاز هست و در نظر میگرفتم مثل مواد خوراکی که باعث افزایش قو و سیستم ایمنی بدن میشه.
🔹از طرفی هم سعی کردم بیشتر از نیاز خرید نکنم تا در این وضعیتی که رویه حمل و نقل بار کندتر شده، قفسه مغازه ها خالی نشه که مبادا بقیه هم محلیها دست خالی بمونند.
🔹برخلاف رسم همیشگی مادر که بعضی مواد و محلی تهیه میکنه ، اینبار بخاطر رعایت شرایط بهداشت از محصولات کارخانه ای با بسته بندی خرید مردم تا هم در مراحل تهیه نظارت سازمان بهداشت بر آن بوده باشه و هم بعد از ورود به منزل بشود عملیات گندزدایی و بهداشتی رو روی بسته بندی اون انجام داد.
🔹 از طرفی هم سعی کردم اقلام متعدد یک گروه رو از یک مغازه تهیه نکنم؛ یه جورایی سعی کردم در این وضعیت بد بازار، خرید خودم و بین چند مغازه هم صنف در محله مون، تقسیم کنم تا اونها هم شب موقع رفتن به خونه دخلی در آورده باشند.
🔹 و از سویی توجه ام به تامین سود و منفعت خودمون هم بود و هر قلم مشترک در چند مغازه رو، از اون مغازه ای خرید میکردم که ارزون تر میفروخت.
🔹بعضی جاها انگار هم محلی ها منتظر بودن ببینن کی من میرم خرید اونا هم همون موقع بیان خرید😑... نه که خیلی اهل گشت و گرد تو محل نیستم... خواستن اونجا یه دید و بازدیدی باهام کرده باشن😃. در این مواقع... وقتی که فروشنده سرگرم بقیه هم محلی ها بود و تا نوبت من بشه ، با گشتن در مغازه و برداشتن جنس مورد نظرم و تجمیع اونها در یک مکان از هدر رفت زمان جلوگیری کرده و موقع نوبتم فقط لازم بود پرداختم و انجام بدم.
🔹در زمان پرداخت هم بدون چونه زدن و تلاش برای تخفیف گرفتن... و گرفتن وقت از فروشنده و بقیه مشتری ها ... و خوورد کردن اعصاب همه ، کارتم و میکشیدم و سریع خارج میشدم.
🔹 دست آخر با یک چرخ دستی پر و تنی بسیار خسته به سمت خونه در حال برگشت بودم که چرخدستی مثل ماشین هایی که بارشون یک طرفه میشه و در حال به بغل خوابیدن هستن ...به یک طرف کج میشد ، اول فکر کردم بخاطر اینه که من در هدایت چرخدستی مهارت ندارم، اما وقتی چندین بار علی رغم تلاشم این اتفاق افتاد، با بررسی در اطراف و اکناف چرخدستی و مهندسی اش فهمیدم عیب کار بد چیدن اقلام درون چرخدستی و بی توجهی به رعایت توازن بار بر روی دو چرخ چرخدستی از ابتدای خرید بوده است😑 اینم از بی تجربگی من در خرید با چرخدستی‼️
بنا بر سماجت همیشگی که با مشکلات دارم بلاخره با بار کج، بر روی یک چرخ به خونه برگشتم تا ثابت کنم بار کج هم به منزل میرسه اما با زحمت زیاد😑🤕.
✍ مـحـمــ🔆ــد
💯 % یهتدونی باشیم 👇
@yahtadoon